چرا باید از علی فروغی حمایت کرد؟

واکاوی جریان های اصلاح گرا در صدا و سیما | بخش دوم | میلاد دخانچی

در بخش اول این نوشته تحت عنوان “واکاوی جریان های اصلاح گرا در صدا و سیما” به قلم «میلاد دخانچی» به بهانه ی مسائل پیش آمده برای پخش برنامه نود، به تبارشناسی مدیرجوان شبکه سه سیما به عنوان نسل جدید مدیران در صداوسیما پرداخته شد در این بخش به طور مشخص به دنبال این سؤال هستیم که تصمیم اخیر درباره برنامه نود چه ریشه هایی می تواند داشته باشد.

سرافراز به جای ضرغامی؛ ساختارگرایی مقابل فردگرایی

در نهایت، عمر صدارت ضرغامی به عنوان رییس سازمان به پایان رسید و در تعجب همگان، سیاست گذاران کلان فرهنگی، گفتمان ساختارگرایی را بر فردگرایی ترجیح دادند و ریاست سازمان صدا و سیما از حلقه برون مرزی انتخاب شد.

این انتخاب نوید یک دوره اصلاحات ساختاری را در سازمان صدا و سیما می داد. در این دوره مشکل اصلی نه افراد، بلکه ساختارهای غلط معرفی شدند. در همین دوره بود که موانع حضور افرادی مانند «رضا رشید پور»، «مهران مدیری» و «فرزاد حسنی» برای بازگشت به آنتن برطرف شد. و درست در همین دوره بود که به «عادل فردوسی پور» اجازه پخش مصاحبه محمد جواد ظریف، با این پرسش ساختاری، که چرا برنامه ورزشی سراغ مسایل سیاسی رفته است داده نشد و اصغر پورمحمدی مأمور تعامل بهتر با هنرمندان شد.

ساختارگرایان اما در نهایت شکست سختی خوردند و نماینده جریان برون مرزی مجبور به استعفا شد. در چرایی شکست مهلک ساختارگرایان در صدا و سیما هنوز کار کارشناسی انجام نشده و غیر از گمانه زنی هایی پراکنده درباره حواشی مدیریت این دوره نکات قابل اعتنایی طرح نشده است. در کنار همه عوامل ظاهری اما یک دلیل عمده در شکست ساختارگرایان تأثیر داشت و آن مقاومت شبکه های فرهنگی پراکنده «دولت رانتیر»در مواجه با تغییر بود، واقعیتی که اصلاحات را به شدت پرهزینه می کرد.

ضرغامی و سرافراز رؤسای پیشین صداوسیما
ضرغامی و سرافراز رؤسای پیشین صداوسیما

در دوران مدیریت ضرغامی، به دلیل اداره سلیقه ای امور فرهنگی دولت نفتی، عدم پاسخگویی به هیچ نهاد قانونی و در عین حال باز شدن پای نهادهای مختلف به اداره سازمان و از همه مهمتر بی نظمی مالی، کلونی های قدرت پراکنده در سازمان بوجود آمد.

این کلونی های قدرت که از نهادهای بیرون از سازمان نیز حمایت می شدند و این مجموعه را به ورطه ورشکستی مالی و معنوی برده بودند چنان پرنفوذ ظاهر شدند که حذف آنها از صحنه بازی جز با یک اراده قوی از بالا تقریباً غیر ممکن بود.

در این دوره دولت روحانی که نمی خواست اصلاح صدا و سیما به نام خود سازمان تمام شود تمام کارشکنی ها را نیز علیه رویه اصلاحات ساختاری پیش برد. همچنین ساختارگرایان هیچگاه به معنی واقعی کلمه به مراکز قدرت “وصل” نبودند، آنچه حضور آنان را معنی دار کرده بود رزومه قبلی و تخصص آنان بود و این وصل نبودن آنها به مراکز مهم قدرت، توجیه زیادی را برای سیاست گذاران فرهنگی کلان برای حفظ آنان در لحظه ایجاد هزینه های اصلاحی باقی نگذاشت.

در نهایت دوره کوتاه و پرچالش ساختارگرایان به اتمام رسید و یک گزاره برهمگان مبرهن گشت:

سیاست گذاران فرهنگی نظام دیگر علاقه ای به اصلاحات ساختاری در سازمان ندارند و ترجیح بر حفظ شرایط و به روش قبل است.

دکتر سرافراز
دکتر سرافراز

شکست اصلاحات ساختاری و بازگشت به فردگرایی

درچنین شرایطی، یعنی آنجا که پرونده اصلاحات ساختاری بسته شده بود و «استیت رانتیر»، فقط اعمال قدرت سلسه مراتبی از بالا به پایین را برای کنترل اوضاع طلب می کرد، گفتمان فردگرایان بهترین آلترناتیو به نظر می رسید، فردگرایانی که البته در شکست ساختارگرایان از هیچ تلاشی فروگذار نکرده بودند؛ حال باید حاصل زحمت های خود را در عمل می دیدند.به علاوه اینکه فردگرایان چند ویژگی داشتند:

آنها با اصالت و انقلابی به نظر می رسیدند، شکست پروژه اصلاحات ساختاری را نتیجه ضعف مدیران غیر انقلابی می دانستند و راه حل را در آمدن جوانهای انقلابی جلوه می دادند.

در واقع فردگرایان همان چیزی را نمایندگی می کردند که سیاست گذاران فرهنگی در آن مقطع به آن احتیاج داشتند:

افرادی جوان، هماهنگ با سیاست گذاران کلان که سودای اصلاحات ساختاری ندارند، به سیستم داخلی و بیرونی هزینه تحمیل نمی کنند و از همه مهم تر حاضرند با حمایت دستگاه های مختلف قدرت در جنگهای سیاسی همانند یک تکاور بجنگند، هزینه بدهند و چه بسا قربانی شوند.

مدیران شبکه های 3 و 5 سیما
مدیران شبکه های ۳ و ۵ سیما

دورانی برای علی فروغی ها

صدا و سیما باید بازمی گشت به همان چیزی که قبلا بود؛ سازمانی در اختیار همه و در اختیار هیچ کس، جز فردگرایانی که سپردن امور به دست آنان، چه بسا بتواند بقای مدیران بالا دستی آنان را نیز تضمین کند. و این لحظه ورود فردگرایان از جمله «علی فروغی» به صداوسیماست. همان تهیه کننده مستند جوان دانشگاه امام صادق(ع) که در هشتاد و هشت بیست ساله بود اما همه ویژگی های ظاهری، کلامی و خانوادگی فردگرایان طراز را داشت.

مهدی سالمی،شهاب اسفندیاری،محمد سرشار و مسعود معینی پور
مهدی سالمی،شهاب اسفندیاری،محمد سرشار و مسعود معینی پور

بنابراین«علی فروغی» یک شخص نیست، او حتی نماد یک جریان سیاسی خاص هم نیست، فروغی نماد خوانشی خاص از فرهنگ است که به اصلاحات ساختاری بی رغبت است و راه حل اصلاح را در سه اصل می داند:
یک) آوردن حزب اللهی ها به عرصه
دوم) حذف آنانی که به ظاهر غیر قابل کنترل به نظر می رسند و قبلا توسط مدیران غیر انقلابی حمایت می شدند
سوم) رسیدگی به منویات سیاست بیشتر از مناسبات فرهنگ
البته به این سه اصل باید اصل چهارمی را نیز اضافه کرد و آن اصالت دادن به فرهنگ سرگرمی است.

رونق هالیوودیسم اسلامی

نباید فراموش کرد که بعد از آزمون و خطاهای اولیه، همواره فردگرایان برای بازسازی چهره خود در فرهنگ عامه و با تکیه به بسته های گفتمانی همچو “جذب حداکثری” به آن سمت طیف ایدئولوژیک رفته و آنچه محمد قوچانی “هالیودیسم اسلامی” می خواند را به ارمغان می آورند.

از دل همین فردگرایان است که پایتخت پنج متولد می شود و یا “محمدرضای محبوب و با استعداد” فرصت عرضه اندام در نمونه ایرانی “چه کسی می خواهد بیلیونر شود را پیدا می کند؟”

محمدرضا گلزار در مسابقه برنده شو-شبکه 3 سیما
محمدرضا گلزار در مسابقه برنده شو-شبکه ۳ سیما

و یا به گفته رضا رشیدپور، مجری پرکار روزهای تصدی فردگرایان، “آمریکن نینجا” و “تلنت شوی احسان” ساخته می شود و به اسم تنبیه فردوسی پور فوتبال و حواشی آن بیش از پیش در رسانه ملی ضریب پیدا می کند و بی بی سی، به عنوان یک رسانه طراز معرفی می شود.

در واقع از دیالکتیک حضور فردگرایان در قدرت، برعکس گفتمانی خلوص گرا و انقلابی، آمریکایی شدن فرهنگ حاصل می شود. فردگرایان مانند دانشجویانی که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند و بعد طرفدار آمریکا شدند، همواره با ضدیت با غرب شروع می کنند اما خود زمینه ساز شیوع فرهنگ جهانی شدن می شوند.

در این میان، هم حزب اللهی ها به منابع مالی و مدیریتی دسترسی پیدا می کنند، هم جامعه خاکستری به منویات خود مبنی بر مصرف فرهنگ عامه و سرگرم کننده می رسد و البته اصلاحات ساختاری هم به مسلخ می روند. چه بسا فردگرایان بعد از مدتی با مشاهده موانع خود ساختارگرا بشوند و منتظر این باشند که فردگرایان دیگری در صدد بیرون بردن آنها از صحنه برآیند.
بنابراین آنچه امروز فروغی به نمایش گذاشته است تبلور یک گفتمان تعهدگرا (درمقابل تخصص گرا) در فرهنگ است که به اتکای «استیت رانتیر» جایگاه خود را حفظ می کند و با نوید ایجاد شرایط انقلابی با آوردن نیروهای انقلابی، اصلاحات اساسی را که قرار بود رابطه مخاطب و رسانه را تقویت کند، بی اهمیت می شمارد. و این همان گفتمانی است که تلاش می کند امثال عادل فردوسی پور را هم به دلیل ناهمگونی ایدئولوژیک از صحنه بیرون براند، هرچند در صحنه عمل مجبور به عقب نشینی شده و نه تنها هزینه ای گزاف برای فضای فرهنگی و امنیتی کشور فراهم می کند، بکه در نهایت بر محبوبیت او می افزاید.

عادل فردوسی پور
عادل فردوسی پور

آری رویکردهای فردگرایان، نه تنها باعث تغییر سیاست های تلویزیون در عرصه ورزش نشد بلکه برعکس، بیشتر به سلبریتی سالاری و اصالت حاشیه فوتبال بر متن دامن زد.

تنها گزینه ی پیش رو

با این وجود اما باید از علی فروغی حمایت کرد چون در روزگار شکست ساختارگرایان، فردگرایان تنها گفتمانی هستند که امکان عرضه اندام پیدا می کنند.

مادامی که حکمرانی بر اساس مدل استیت رانتیر است، مادامی که دسترسی به نفت، مشروعیت تولید می کند، مادامی که سرسپردگی سیاسی بر تخصص ترجیح دارد و اراده ای برای تنظیمات ساختاری وجود ندارد، غیر از سکوت تنها انتخاب پیش رو همراه شدن با فردگرایان است.

این فردگرایان هستند که با پشتوانه نظامی و امنیتی، صنعت و فرهنگ عامه را بهم پیوند می زنند و برای جامعه ای که بیش از پیش سودای مصرفی از جنس اخبار زرد سلبرتی ها دارد، خوراک فرهنگی تهیه می کنند.

در جامعه ای که در شعار چپ و در عمل ضد آن است، در جامعه ای که دیگران شبه روشنفکر و آمریکایی اند؛ اما وقتی فردگرایان افسار آمریکایی شدن جامعه را بدست می گیرند؛ این آمریکانیزاسیون فرم فرهنگی ، نماد کنش انقلابی است، برای سیاستی که فرهنگ را فقط از دریچه سیاست می فهمد و برای جامعه مسخ شده ای که به حاشیه بیشتر از متن علاقه دارد، باید فردگرایان بر فضای فرهنگی مسلط باشند.

همچنین باید از فردگرایان دفاع کرد چون فقط آنها می توانند بعد از تلاش برای حذف رقیبان ایدئوژیک خود، صرف نظر از نتیجه حاصل شده همچنان در مسند اقتدار، خود را به ما عرضه کنند.

تا نفت حاکم است آنها محکوم به پیروزی اند و بقیه محکوم به شکست.

میلاد دخانچی

برای مطالعه ی قسمت اول این نوشته این جا کلیک کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 + 9 =