شعری از احمد شاملو |تصنیفی با صدای استاد شجریان
در آدمی
عشقی و دردی و خارخاری و تقاضایی هست که
اگر صدهزار عالَم مُلکِ او شود
نیاساید و آرام نیابد!
(خارخار: دغدغه و اضطراب)
مولوی . فیه ما فیه
شعر
قلمی را که بر کاغذ می گذارم
در لحظهی تنهایی ؟
برای که می نویسد
آن که به خاطر من قلم بر کاغذ می گذارد ؟
این کرانه که پدید آمده از لبها ، از رویاها
از تپهیی خاموش ، از گردابی
از شانهیی که بر آن سر می گذارم
و جهان را
جاودانه به فراموشی می سپارم
کسی در اندرونم می نویسد ، دستم را به حرکت درمی آورد
سخنی می شنود ، درنگ می کند
کسی که میان کوهستان سر سبز و دریای فیروزهگون گرفتار آمده
است
او با اشتیاقی سرد
به آنچه من بر کاغذ می آورم می اندیشد
در این آتش داد
همه چیزی می سوزد
با این همه اما ، این داور
خود
قربانی است
و با محکوم کردن من خود را محکوم می کند
به همه کس می نویسد
هیچ کس را فرانمی خواند
برای خود می نویسد
خود را به فراموشی می سپارد
و چون نوشتن به پایان رسد
دیگر بار
به هیات من درمی آید
این داستان را شاید تا به حال خوانده باشید . خیلی تازه نیست . نویسنده اش هم حداقل تا آن جا که من جستجو کردم ناشناخته است . اما داستان اثر گذاری است . حالا که قرار است در ماه رمضان خودمان را دوباره بازیابیم و بسازیم شاید این نوع داستان ها تلنگری باشد .
موسیقی
تا خورنده ی لقمه های راست شد
لب فرو بند از طعام و از شراب
سوی خان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
چند خوردی چرب و شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی در صیام
چند شبها خواب را گشتی اسیر
یک شبی بیدار شو دولت بگیر
عکس
در کانال های تلگرامی و وب سایت ها می گشتم تا برای این جمعه حتما قسمت عکس را پر و پیمان تقدیم کنم که به یک مجموعه عکس از لباس های ایرانی و افغانی و تاجیکی برخورد کردم . برای من جالل بود . امیدوارم برای شما هم جالب باشد .
فیلم
حالا که چند ماه از اسکار گذشته به هر حال علاقه مندان به سینما فیلم های جایزه گرفته را به هر حال و به هر ترتیبی دیده اند . اما انیمیشن ها شاید کمتر دیده شده اند . انیمیشن prologue البته نمازد اسکار بود . اما ارزش چند بار دیدن را دارد .