پیانیست: حدیث نفس فیلمساز یا روایتی از واقعیتی مشکوک!

 

 

 

فیلم پیانیست از شاهکارهای رومن پولانسکی است که گفته می شود بر مبنای داستان واقعی زندگی ولادیسلاو اشپیلمان نوازندهٔ یهودی پیانو در دوران جنگ جهانی دوم در لهستان و اشغال این کشور توسط آلمان به قلم وی ساخته شد.

رومن پولانسکی متولد سال ۱۹۳۳ در لهستان درکودکی بمباران‌های ورشو توسط نازیها را تجربه کرد. خانواده رومن به همراه خیلی از لهستانی ها به یکی از اردوگاه های قتل عام فرستاده شدند. مادر او در آنجا برای همیشه ناپدید شد اما پدرش توانست از اردوگاه فرار کند. رومن نیز با تحمل شرایط اسف بار توانست از ویرانه های آشویتز فرار کند.

رومن یولانسکی بعد از اتمام جنگ به پدرش ملحق شد و در دهه ۵۰ وارد یک مدرسه فیلم سازی شد. او توانست از نبوغ خود در این رشته استفاده کند. سینمای پولانسکی حاوی تلخی، سیاهی و فسادی است که درواقع ارمغان جنگ بود؛ جنگی که ماهیتش چیزی جز تباهی نبود.

«پیانیست» ساخته سال ۲۰۰۲ براساس زندگینامه ولادیسلاواسپیلمن، پیانیست یهودی لهستانی است که سرگذشت او بی شباهت به سرگذشت رومن پولانسکی نیست. این فیلم بعد از فیلم«محله چینی ها» موفقیت جدید رومن پولانسکی بود او با این فیلم جایزه اسکار بهترین کارگردانی را از آن خود کرد و بازیگر نقش اول آن نیز اسکار بهترین بازیگر نقش اول را دریافت کرد.

کارگردان در این فیلم به گونه ای دیگر سرگذشت خود را روایت می کند بی آنکه بخواهد قهرمان سازی کند. برخلاف فیلم های هالیوود نقش اصلی فیلم شخصی شکست خورده است و رومن بدون اینکه از خود یک قهرمان بسازد توانسته از عهده شخصیت پردازی نقش اصلی فیلم به خوبی برآید.

البته برخی از کارشناسان سینما این فیلم را فیلمی سیاه از فیلمسازی سیه پیشه می دانند و معتقدند که این فیلم بیشتر از آنکه در مورد جنگ یا رنج های مردم لهستان در جنگ جهانی دوم باشد بیانگر سرگذشت یهودیان لهستان است. آنها معتقدند که این کارگردان لهستانی با ساخت این فیلم مردم کشور خود را فریب داده است زیرا علی رغم اینکه مورد استقبال مردم لهستان قرار گرفت، برای یهودیان و مظلوم نمایی آنها ساخته شده است.

آنها معتقدند که این فیلم هم همانند بسیاری از فیلمهایی که برای یهودیان ساخته شده تصویری غیر واقعی از یهودیان نشان دهد و آنها را مردمانی آواره و مظلوم نشان دهد. این منتقدان بر این باوراند که جایزه اسکار این فیلم هم سیاسی بوده است. البته حمایت لابیهای یهودی از رومن پولانسکی بعد از فرار وی از امریکا در سال ۱۹۷۸ می تواند تائیدی بر ادعای این منتقدان باشد.

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

وی که به اتهام تجاوز جنسی به یک دختر ۱۳ ساله در آمریکا به زندان محکوم شده بود در سال ۱۹۷۸ از آمریکا خارج شد و دیگر به آنجا باز نگشت اما اسکار بهترین کارگردانی برای پیانیست را هریسون فورد از طرف او دریافت کرد و ۵ ماه بعد در فرانسه به وی تحویل داد.

اگر چه برخی از منتقدین بر این باورند که گرفتن جایزه اسکار وی مثل بسیاری از جایزه های اسکار مسایل پشت پرده ای و سیاسی داشت اما فیلم پیانست مستحق گرفتن این جایزه بود زیرا فیلم مستقل از انتقاداتی که درباره اش می کنند با کارگردانی سطح بالایی که دارد فضایی که در قسمت مهمی از تاریخ یعنی جنگ جهانی دوم روی داد را به خوبی ترسیم کرد.

خلاصه فیلم

داستان فیلم از ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ و درست چند هفته پس از تهاجم نظامی آلمان نازی به لهستان‏ و با بمباران شهر ورشو توسط آلمانی ها آغاز می شود. روایت ساده، رمز اصلی موفقیت پیانیست است. ولادیسلاو اشپیلمن، پیانیست جوانی که در یک ایستگاه رادیویی، قطعات کلاسیک را اجرا و تا آخر ماجرا این روایت همراه او است. خانواده اشپیلمن که به نظر خانواده خوشبختی است و در آغاز جنگ در امنیت هستند. خانواده اشپیلمن به گزارشهای مربوط به اعلام جنگ انگلیس و فرانسه علیه آلمان دلگرم بوده هرچند حلقه محاصره نازیها روز به روز تنگ تر می‌شد ولی امیدراور بودند نازیها به زودی عقب رانده می‌شوند و زندگی به حالت عادی بر می‌گردد. اما چنین اتفاقی نمی‌افتد. یهودیان شهر مجبور به تسلیم دارایی هایشان و نقل مکان به منطقه‌ای که با دیوارهای آجری از بقیه شهر جدا شده می‌گردند.یک نیروی پلیس یهود (که برای اجرای قوانین نازیها فعالیت می‌کردند) به اشپیلمن پستی در این نیرو پیشنهاد می‌کند، او امتنا می‌کند، اما یک دوست خوب که به این نیرو پیوسته بعداً زندگی اشپیلمن را با بیرون کشیدن او از قطاری که عازم کمپ‌های مرگ است نجات می‌دهد. علاقه ی او به دختری که در میانه ی فیلم او را به خانه اش راه می دهد و سپس از داستان حذف می شود، خانواده ای که پس از لحظه ی جدا شدنشان از اشپیلمن دیگر نقشی در داستان ندارند و مسائل این چنینیی همه باعث می شوند که مخاطب متوجه ِ واقعی بودن داستان فیلم گردد. فیلم در تمام مدت نه عقب و جلو می رود و نه شخص دیگری را در محوریت قصه قرار می دهد. داستان، زمان حال شخصیت اشپیلمن است و این باعث نزدیکی بیشتر تماشاگر با او می شود. به این ترتیب برای تماشاگر تعلیق ایجاد می شود که بداند در آخر چه بر سر این مرد می آید و آیا اشپیلمن می تواند از این مهلکه نجات پیدا کند یا نه؟

در طول فیلم چندین بار می‌شنویم که اشپیلمن به دیگران اطمینان می‌دهد که همه چیز به حالت اول باز می‌گردد، این ایمان و عقیده او بر پایه اطلاعات و یا خوش بینی او نیست، بلکه این اعتقاد از عشق او به موسیقی سرچشمه می‌گیرد و در تمام صحنه‌های فیلم مشهود است.

اشپیلمن برای مدتی امنیت دارد اما گرسنه، تنها، بیمار و وحشت زده‌است. پایان جنگ نزدیک است و شهر ویران شده، در یک صحنه اشپیلمن در میان ویرانه‌ها اتاقی پیدا می‌کند که یک پیانو به طور کنایه آمیزی در آن باقی مانده اما او دیگر شهامت نواختن ندارد. صحنه‌های پایانی فیلم شامل مواجه اشپیلمن با یک سروان آلمانی است که به طور اتفاقی محل اختفای او را پیدا کرده‌ و به موسیقی بویژه پیانو علاقه دارد. وی به اشپیلمن کمک می‌کند نجات یابد اما زمانی که خود به کمک نیاز داشت اشپیلمن نتوانست به موقع به او کمک کند.

شاید پولانسکی که خود یهودی است و توانسته‏ از اردوگاه مرگ نازیها جان سالم به در ببرد مهمترین‏ انتخاب ممکن برای روایت سینمایی داستان ژپیلمن‏ باشد. او در روند اقتباس سینمایی داستان لحظاتی‏ از ذهنیات خود را به فیلم افزوده و در عین حال‏ فضای کلی و لحظات ناب داستان اصلی را هم‏ حفظ کرده است.

کتاب ژپیلمن، آکنده از صحنه ‏های گزنده، تیره‏ و تأثیرگذار است. در هر فصلی از فیلم وقایعی‏ تکاندهنده تصویر می‏شود، اما پولانسکی بر روی هیچکدام از این اتفاقات مکث نمی‏کند و نمی‏خواهد تماشاگرش تنها بر یک اتفاق و حادثه متمرکز شود و کلیت وقایع یک فاجعه انسانی را از یاد ببرد. او نمی‏خواهد صرفا احساسات مخاطبان را تحریک‏ کند و به نظر می‏رسد کارگردان قصد دارد به‏ تماشاگران بگوید میان اشک و درک و فهم انسانی‏ تفاوت زیادی وجود دارد.

کارگردان رومن پولانسکی
تهیه‌کننده آلبرت س. رودی
نویسنده ولادیسلاو اشپیلمن (کتاب)
رونالد هاروود (فیلمنامه)
بازیگران آدرین برودی
توماس کرچمان
فرنک فینالی
مورین لیپمن
امیلیا فاکس
موسیقی ووچیچ کیلار
فیلم‌برداری پاول ادلمن
تدوین Hervé de Luze
تاریخ‌های انتشار ۴ دسامبر، ۲۰۰۲ (آمریکا)
مدت زمان ۱۵۰ دقیقه
زبان انگلیسی، آلمانی، روسی

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
6 نظرات
  1. Bahador javadi می گوید

    Perfect Mr.Mohammadkhani

  2. rahmat hajimineh می گوید

    it was a fair and good critics
    motivate me to see it again

  3. حمید محمدیان می گوید

    نقد یا بهتر است بگویم تحلیل فیلم خوب اما غم انگیز پیانیست، بسیار جالب بود.
    منتظر نقدهای دیگر از فیلم های برجسته تاریخ سینما هستم.

  4. taheri می گوید

    فیلم درباره روابط انسانی است. از این رو شاید بتوان ارتباط میان شخصیت اصلی فیلم و افسر نازی را نقطه کلیدی فیلم دانست. در حالی که دو طرف در دو سوی این جنگ قرار دارند اما هنر آنها را به یکدیگر نزدیک و حتی زمینه نجات پیانیست را فراهم می کند.

  5. ناشناس می گوید

    نقطه عطف این نقد، بند ذیل است که در آن به علت اصلی ساخت فیلم یعنی همان “مظلوم نمایی افراطی یهودیان ” اشاره شده است :البته برخی از کارشناسان سینما این فیلم را فیلمی سیاه از فیلمسازی سیه پیشه می دانند و معتقدند که این فیلم بیشتر از آنکه در مورد جنگ یا رنج های مردم لهستان در جنگ جهانی دوم باشد بیانگر سرگذشت یهودیان لهستان است. آنها معتقدند که این کارگردان لهستانی با ساخت این فیلم مردم کشور خود را فریب داده است زیرا علی رغم اینکه مورد استقبال مردم لهستان قرار گرفت، برای یهودیان و مظلوم نمایی آنها ساخته شده است.

  6. مجدی می گوید

    نویسنده یا منتقد مطلب با آوردن عبارت “فیلم پیانیست از شاهکارهای رومن پولانسکی است ” در واقع تمام حرف خود را در همان ابتدای مطلب گفته است و اعتراف میکند که خود شیفته فیلم است. در ادامه نیز بیشتر اطلاعات جانبی و موارد دیگر درباره فیلم را مجددا برای کسی که فیلم را ندیده، روایت میکند. در واقع نقدی در کار نیست. یعنی نقاط قوت و ضعف فیلم بیان نمی شود. بیشتر روایتی است درباره فیلم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

83 − = 75