پرواز ناتمام | مرثیه ای برای مسافران پرواز تهران کی یف

پرواز ناتمام ؛ مرثیه ای برای مسافران پرواز تهران کی یف | سیدرضا اورنگ | مسافران، بلیت در دست از پله های هواپیما بالا می رفتند. کودکان بازیگوش با شور و شوق خاصی پله ها را طی می کردند.مهمانداران نیز به آنان خوش آمد گفته و صندلی های شان را نشان می دادند.
همه روی صندلی های خویش مستقر شدند. دخترکی زیبا و شیرین زبان با پدرش برای اشغال کردن صندلی کنار پنجره کلنجار می رفت. دختر پیروز شد و روی صندلی ای که فتح کرده بود جابه جا شد. دستی به پنجره بخار گرفته کشید و به هواپیماهای پارک شده اطراف نگاه انداخت.
زوج جوان و تازه ازدواج کرده ای سر در گوش هم فرو برده و با یکدیگر نجوا می کردند،شاید برای زندگی مشترک و آینده طولانی ای که در پیش داشتند نقشه کشیده و برنامه ریزی می کردند.هر دو لبخندی زده و کمربندهای خود را سفت کردند.
چند دانشجوی جوان نیز با یکدیگر حرف زده و گاه شوخی می کردند.نگاه شان به آینده بود،آینده ای که آینه زندگی شان بود.
مادری زیر لب مدام دعا می خواند و ذکر می گفت.
هر مسافری برای خودش عالمی داشت،عده ای هیجان زده بودند و گروهی،بی خیال زمین و زمان.برخی نیز از همین ابتدا روزنامه در دست گرفته بودند تا زمان پرواز برای شان کوتاه تر شود.
صدای بلندگو از همه درخواست کرد کمربندها را بسته و آماده پرواز شوند.

آبنبات ها تقسیم شد.کودکان به جای یکی، دو یا چند تا برداشتند.
دو مهماندار در میان صندلی ها ایستاده و دستورات ایمنی را به مسافران دیکته کردند.
خلبان به مسافران سلام داد و خوش آمد گفت.مشخصات پرواز و وضعیت آب و هوا را نیز به گوش همه رساند.
هواپیما آماده حرکت شد.آرام و بی صدا روی باند حرکت می کرد تا در ابتدای باند قرار گرفته و با اعلام برج مراقبت تیک آف کند.
طیاره درابتدای باند ایستاد.پس از چند لحظه صدای زوزه موتور در فضای هواپیما پیچید.سپس با سرعت زیاد روی باند به حرکت درآمد تا با قدرت زیاد از روی زمین برخیزد.

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

عده ای دل در دل شان نبود،برخی محکم دسته صندلی را گرفته بودند،بعضی نیز چشم ها را بسته و خود را به دست سرنوشت سپرده بودند.تعدادی نیز بی خیال دنیا و مافیها ،انگار پریدن کار عادی هر روزشان بود.دخترک یک لحظه ترسید و از پنجره فاصله گرفت.
هواپیما به سوی آسمان خیز برداشت،نفس ها بند آمده بود.
طیاره به سینه آسمان زد، از باند فرودگاه دورتر و دورتر می شد، هنوز به اوج نرسیده بود که از بالا به زیر آمد و پرواز ناتمام ماند!


مرثیه ای برای مسافران پرواز تهران کی یف

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

32 − 22 =