وفادار چون درخت کاج

غزل قربانپور

“درخت های کاج قد می کشند” نام رمانی است از “گلپر فصاحت” که داستان زندگی دختری به نام شیرین را روایت می کند. شیرین دانشجوی پزشکی است که همراه با خواهرش با پدرشان زندگی می کنند. فقدان مادر, پدر را وا می دارد تا دخترانش را از طریق ازدواج به آسایش و خوشبختی برساند. در همین بین کارمند بانکی دلباخته شیرین – دختر بزرگتر- می شود .

این داستان از دید دانای کل به زندگی مشترک شیرین و نادر – کارمند بانک- و اتفاقات آن می پردازد.

“درخت های کاج قد می کشند” داستانی است که کمتر مشابه آن را خوانده ایم یا دیده ایم. اما چندان دور از ذهن به نظر نمی رسد با این حال چنین داستانی دیدگاه فمنیستی نویسنده را به صراحت به خواننده می نمایاند.

شیرین کاراکتر اصلی داستان برای کار به کارخانه ای می رود که مدیرش مردی است به ظاهر مجرد و شیرین که خود را لایق زندگی بهتر می داند عاشق او می شود.

” اینکه قرار بود مرتضی برای همسر آینده اش چه کارهایی بکند, شیرین را به فکر وا میداشت.زندگی شیرین بسیار ساده و معمولی بود.نه پول زیادی داشت و نه خانه لوکس و بزرگ, و نه عشقی سرشار و عمیق…”

شیرین نماد جمع کثیری از زنان است که بنا به مصلحت ازدواج زودهنگام را بر می گزینند و با گذشت زمان در می یابند لایق زندگی بهتری هستند.

شور عشق را بعد از ازدواج نه با همسر بلکه با دیگری تجربه می کنند و آنچه به ذهن می رسد بی گمان فروپاشیدگی بنیان خانواده است, همان خانواده ای که انتظار می رفت پناهگاهی برای پیشرفت , کمال و کامیابی باشد, دامی به نظر می رسد که به دست و پای آرزوهای آدمی پیچیده شده است .

درخت کاج
درخت کاج

خواننده در داستان اضطراب و عذاب وجدان شیرین را به خوبی حس می کند و مدام از خود میپرسد این راز کی بر ملا خواهد شد؟

شاید کشش داستان به این علت باشد که معضل کنونی جامعه امروزه نه تنها خیانت مردان به زنان, بلکه خیانت زنان به مردان نیز هست و علت این خیانت به زیبایی در داستان گنجانده شده است.

جامعه سنتی ما در حالی به مدرنیته وارد می شود که مرز و فغرهنگی برای آن تعریف نشده است.

امثال شیرین امروزه آنقدر زیاد شده اند شاعران و نویسندگان را بر آن می دارند تا توجیهی احساسی بر آنچه از نظر عقل مردود است بیابند.

بی شک اهمیت خانواده به عنوان کوچکترین واحد سازنده جامعه بر کسی پوشیده نیست.پس بهتر است برای حفظ کیان خانواده از همسرگزینی شتاب زده بپرهیزیم.

“مراسم عقد آن دو آن قدر زود اتفاق افتاد که شیرین احساس کرد هیچ فرصتی برای فکر کردن در مورد نادر و علاقه مند شدن به او پیدا نکرده است…پدرش اعتقاد داشت خواستگار خوب کم است و نادر هم یکی از آن خواستگارها بود.”

نگاه نویسنده به شیوه حل مساله همسر شیرین نگاهی آرمانگرایانه و روانشناسانه است. شاید بتوان گفت این کتاب دستور العملی است برای زوجینی با مشکلاتی از این دست.

روند داستان در نیمه ابتدایی آن کند و مملو از جزییات است ولی هرچه به پایان کتاب نزدیک می شویم این روند سریعتر و شتاب زده تر می شود که البته نویسنده می تواسنت این بار را در جای جای کتاب تقسیم کند و تنها نقص رمان را برطرف نماید.

کتاب “درخت های کاج قد می کشند” نوشته “ گلپر فصاحت” در سال ۱۳۹۳ در نشر البرز به چاپ رسیده است.

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

63 + = 73