نگاهی دیگر به رستاخیز محروم از اکران

رامین رحمانی

رستاخیز آخرین اثر احمدرضا درویش در گذار از ایرادات و اشکالات مذهبی که به آن وارد دانسته اند و هم اکنون محروم از اکران عمومی ست ساختار سینمایی مستحکمی دارد. گفته اند چهره قمر بنی هاشم چرا نشان داده شده و اینکه حر بر اساس مستندات اولین شهید روز عاشوراست در حالی در فیلم اینگونه نیست و موارد دیگر …
اما به عنوان یک هنرجوی سینما بیشتر دوست دارم وجه سینمایی اثر را ببینم. رستاخیز طرح داستانی هوشمندانه ای دارد. گرچه فیلمنامه نهایی می توانست از اینی که الان هست بهتر باشد؛ البته حدود چهل و پنج دقیقه سانسور تا حدودی نفس فیلم را گرفته است!
با تمام این اوصاف تقارن داستان پیک دمشق با پیکهای امام و اینکه زمینه ها طوری چیدمان شده تا اشارات به الهام غیبی بر این نکته صحت بگذارد که واقعه ای که در پیش است لاجرم باید اتفاق می افتاده و گریزی از آن نبوده است.
احمدرضا درویش قبلاً ثابت کرده است که همیشه در رأس کارهایش است و استاد به سرانجام ‌رساندن بیگ پروداکشن هاست !
در گذار از فیلمبرداری کم‌ نقص و طراحی صحنه حرفه ای فیلم و همچنین انتخاب بازیگران (جز یکی دو مورد مثل کاراکتر شمر که به نظرم بهتر از این می توانست باشد) چیزی که بیشتر توجه شخص مرا به خود جلب کرد تدوین فیلم رستاخیز و موسیقی رشک برانگیز آن است.
تدوینی که در کمتر فیلم ایرانی با این ریتم به شکلی پویا دیده بودم !

فیلم رستاخیز
فیلم رستاخیز

البته که جراحی فیلم لاجرم سرعت فیلم را زیاد کرده وبخش اعظم ‌روایت عاشقانه کاراکتر اصلی فیلم (پیک دمشق) کاسته شده، اما در کل تدوینی که در اثر جاری است به کل با تمامی آثار ایرانی در ژانر تاریخی-مذهبی متفاوت است. شاید به همین خاطر احتمالاً در صورت اکران فیلم تماشاگران عادی با فاصله فیلم را تماشا کنند زیرا باشیوه بیانی نه لزوماً جدید، اما متفاوت از آنچه که با آن آشنا هستند مواجه اند.
آنچه گفته شد هم در تدوین پلانها صدق می کند و هم در چینش سکانس ها و در نهایت تمپوی حاکم در زمان بندی پلانها و نیز ریتم سریع جاری در کل فیلم تا کربلا. از آنجا به بعد ریتم فیلم به نسبت دگرگون می شود تا صحنه نبردهای عاشورا …
موسیقی که از استیون واربک روی فیلم می شنویم نشان می دهد خالقش دقیقاً زیر سلطه ی نگرش درویش بوده و کاملاً در خط فیلم است نه افت می کند و نه از آن خارج می زند!
سابق با موسیقی هایی در فیلمهای تاریخی-مذهبی مواجه بودیم که با دااراام دوروم های فاخرانه از فیلم سواری می گرفتند! و خیلی کمتر دراماتیزه می شدند ! اما خالق موسیقی فیلم «شکسپیر عاشق» در «رستاخیز» دقیقاً روی این نکته توجه نشان داده و در این خط سیر می کند. موسیقی به همراه تدوین و کارگردانی صحنه های نبرد و شهادت قمربنی هاشم و هجوم به طرف امام حسین و آتش زدن خیمه ها یکی از بی نظیرترین صحنه های فیلم از کار درآمده اند.
اگر تا قبل از صحنه های کربلا با فیلم با ساختاری سینمایی مواجه بودیم در صحنه های آخر به خصوص در سکانس های مورد اشاره و علی الخصوص در شهادت ابوالفضل(ع) و آتش زدن خمیه ها سعی شده است نوع کارگردانی تدوین و موسیقی فیلم بصورت مینیمال و به فرم شبیه خوانی و تغزیه باشد!

فیلم رستاخیز
فیلم رستاخیز

و به نظرم بسیار موفق از کار درآمده و دقیقاً همانی ست که انتظار می رود شاید برای یک غیر شیعی و تماشاگر غربی هضم این صحنه ها و این شکل کارکمی غیر متعارف باشد ولکن به نظرم این مهم نیست؛ می توان گفت «درویش» با توجه به این نکته سعی کرده است واقعه کربلا را براساس تصورات ذهنی که از آن سراغ داریم تصویر کند و چندان درگیر فرم سینمایی به شکل معمول نبوده است!

این البته شامل نبردهای تن به تن روز عاشورا نمی شود که می توانست بهتر از اینی که هست کار شود، البته در این ضعف سانسور بی تأثیر نبوده و اینکه به کمک تدوین سعی شده برخی حفره های بیانی بوجود آمده پرشوند!

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 1 = 5