نمی تونی کنترل کنی کیو دوست داشته باشی

نمی تونی کنترل کنی کیو دوست داشته باشی، نمی تونی کنترل کنی که چه کسی دوست داشته باشه |محبوبه کیائی| سینما |سرزمین هنر

شناسنامه فیلم:

God of Love نام فیلم: خدای عشق

Luke Matheny کارگردان: لوک ماتنی

محصول: آمریکا ۲۰۱۰

زمان فیلم: ۱۸ دقیقه و ۳۸ ثانیه

برنده جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه ۲۰۱۰

این فیلم کوتاه، داستان قهرمان دارت و آوازخوانی است با نام ریموند(لوک ماتنی)، که عاشق نوازنده ی درام گروه خود یعنی کلی(ماریان بروک) می شود و در یک مثلث عاشقانه قرار می گیرد.

ریموند دختری را دوست دارد که دختر پسر دیگری را دوست دارد. ریموند آنقدر برای دوستی اش با آن پسر ارزش قائل است که به خود اجازه نمی دهد احساساتش را نسبت به دختر مورد علاقه اش بروز دهد.

همانطور که همه ی ما می دانیم، به بشر قوه ی علاقه عطا شده است و  عشق نوعی رویه و جهت گیری منش آدمی است.

کنترل عشق

 

آیا باید به این احساس بشری باور داشت؟ چه زمانی عشق واقعی اتفاق می افتد؟

دور تا دور دنیا مردم عاشق می شوند، برای عشق آواز می خوانند، برای عشق می رقصند، در مورد عشق می سرایند و داستان  می نویسند، در مورد عشق افسانه و اسطوره تعریف می کنند، برای عشق غصه می خورند، برای عشق زندگی می کنند، برای عشق می کُشند و برای عشق کُشته می شوند.

عشق واقعی زمانی اتفاق می افتدکه شما به اندازه کافی به طرف مقابلتان اجازه دهید با داشتن امکانات و زمان لازم به آن چیزی که می تواند باشد، تبدیل شود.

عشق واقعی نیازمند از دست دادن خیلی چیزهاست، عشق نیاز به پایداری دارد نه اسارت، به طور کلی خصیصه ی اصلی عشق نثار کردن و بخشیدن است نه گرفتن.

بدون کنترل

 

این فیلم کوتاه ۱۸ دقیقه ای سیاه و سفید شعاری در خود دارد، نمی تونی کنترل کنی کیو دوست داشته باشی، نمی تونی کنترل کنی که چه کسی دوست داشته باشه، نمی تونی کنترلش کنی که چه جوری اتفاق بیفته یا چه زمانی اتفاق بیفته یا چرا اتفاق بیفته، هیچ کدومشو نمی تونی کنترل کنی.

کارگردان با زیرکی خاصی بازیگوشی و معصومیت را در قالب یک فیلم سیاه و سفید به کار می برد و از یکپارچگی عاشقانه ی داستان محافظت می کند، بدون آنکه بیش از حد زیاده روی کند و از فضای کار خارج شود کاری می کند تا فیلم بسیار ارگانیک و واقعی احساس شود.

ریموند عاشق هر شب از خدا می خواهد تا عواطف و احساسات دختر مورد علاقه اش را به دست آورد ، (به قول ترنس شاعر رومی هر چه قدر که امید کمتر است، عشق داغ تر است).

ایده ی از کوپیدو

 

انگار که خدای عشق صدای او را می شنود و یک شب، بعد از اجرای برنامه ی زنده یک جعبه ی جادویی به دستش می رسد. که نوشته از طرف خدای عشق. جعبه حاوی تیرهای دارت جادویی است که قادرند برای ۶ ساعت شخص مورد نظر را جذب کنند.

کارگردان یک ایده ی زیبا از کوپیدو، فرزند آفرودیت خدای عشق یونان گرفته که عاشق الهه ای به نام پسوخه می شود.

در فرهنگ عامه، کوپیدو یا همان خدای عشق، به صورت یک کودک برهنه مجسم شده که در حال تیراندازی با کمان خود می‌باشد. و به هرکس تیر بزند عاشق خواهد شد.(نماد تیر داخل قلب و همچنین روز ولنتاین متعلق به این اسطوره می باشد).

چنانچه ویلیام شکسپیر نیز در کتاب رویای نیمه شب تابستان از این اسطوره این چنین یاد می کند(به قدرتمندترین تیر کیوپید برای شما سوگند یاد می کنم به بهترین کمانش که سری طلایی دارد).

هم خنده و هم اشک

 

فیلم با داشتن شخصیت های عالی همراه با موسیقی عالی تر مخاطب را هم می خنداند و هم می گریاند و با داشتن پایانی غیره منتظره نشان می دهد که عشق برخورد کیهانی دو روح است و هیچ چیز در این امر انسانی قابل کنترل نیست.

آنکه تو را دوست بدارد نه فقط برای چیزی به نام عشق بلکه به خاطر هر آنچه با تو دارد و خواهد داشت کنارت می ماند، تو را نه به خاطر هوس نه به خاطر زیاده خواهی و نه به خاطر تغییر دادنت، بلکه به خاطر همه ی آنچه که با تو داشته و دارد ، دوست می دارد.

 

گر کسی گوید که بهر عشق بحر دل چرا شوریده و شیدا شود؟

تو جوابش ده که: اندر شوق بحر قطره بی آرام و ناپروا شود

حضرت مولانا

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 78 = 85