«ناوارو»،سریالی که همیشه می توان دید

مسؤولان، فيلمسازان و فيلمنامه نويسان ما با ژانر پليس درست آشنا نيستند و نمي خواهند آشنا شوند، زيرا كاهلي به آنان اين اجازه را نمي دهد. آنان دوست دارند در يك لوكيشن بنشينند، پا روي پا بيندازند و كارگرداني كنند!

«ناوارو»،سریالی که همیشه می توان دید|سرزمین هنر|سیدرضا اورنگ|تلویزیون

«ناوارو» برای ایرانیان نام کاملاً آشنایی است،آن قدر آشنا که کافی است آهنگ آن از جایی پخش شود، بلافاصله برای همه این سریال پرطرفدار و زیبا تداعی می‌شود.

مجموعه «ناوارو» تاکنون چندین بار از صداوسیما پخش شده، اما اگر باز هم روی آنتن برد،بسیاری به تماشای آن خواهند نشست.

چه سری در این مجموعه نهفته است که بعد از گذشت سال ها از ساخت آن و پخش های مکرر از تلویزیون ایران و شبکه های مختلف ماهواره ای، هنوز جذاب است و ارزش آن را دارد که برای دیدنش پای تلویزیون نشست؟

سریال «ناوارو» دهه ۸۰ میلادی در فرانسه تولید شد و ساخت آن سال ها ادامه داشت. در طول پخش طرفداران زیادی در سراسر جهان پیدا کرد ، به ویژه در ایران.

آنچه در این مجموعه بیش از همه به چشم می آید ، شخصیت ناوارو بازرس پلیس باتجربه و دوست داشتنی است. درکنار این پلیس کار کشته و جذاب شخصیت های دیگری دیده می شوند که هر کدام جذابیت خاص خود را دارند، از رییس پلیس کارنابلد کلانتری گرفته تا دختر ناوارو.

«ناوارو» پروداکشن سنگینی ندارد، اما ساختار آن به گونه ای است که تماشاگران را از هر طیف پای گیرنده های تلویزیون می نشاند. این مجموعه نه تنها در ایران،  بلکه بارها از شبکه های مختلف تلویزیونی فرانسه و دیگر کشورها پخش شده است.

ده ها سال است فیلم های پلیسی در سینما و تلویزیون های جهان ساخته می‌شود که از اقبال خوبی هم برخوردار هستند، اما متأسفانه در کشور بزرگ خودمان هنوز نتوانسته ایم یک فیلم حتی متوسط پلیسی قابل دیدن بسازیم!

صداوسیمایی که ادعای سریال سازی اش گوش فلک را کر کرده  و دائم برنامه ها و مجموعه های ضعیفش را در بوق و کرنا می کند، چرا از ساخت یک مجموعه پلیسی مناسب عاجز است؟

متأسفانه سرمایه گذاری های نیروی انتظامی ایران نیزبرای ساخت سریال های پلیسی به هدر رفته است، زیرا مجموعه های ساخته شده با حمایت ناجا، از ضعف های آشکاری برخوردار است که البته بخش اعظم آن به صداوسیما و تهیه کنندگان و کارگردانان نابلدش بر می گردد.

 

واقعا ساخت یک مجموعه یا فیلم سینمایی پلیسی که سالانه ده ها نمونه آن در جهان ساخته و پخش می‌شود، این همه دشوار است؟ مطمئناً دشوار نیست، اما در کشور ما از توانایی های افراد کاربلد به درستی استفاده نمی شود. همیشه سراغ افرادی می روند که نه آشنا به کار هستند و نه با مجموعه نیروی انتظامی.

چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ بارها و بارها ناتوانی افراد را آزموده اند، اما بازهم می آزمایند، به راستی چرا و به چه دلیل؟ فیلم های پلیس هم باید سرگرم کننده باشند، هم هشدار دهنده و هم فنی. اگر این سه شاخصه وجود نداشته باشد از چارچوب فیلم های پلیس خارج هستند.

یکی از موارد مهم در امر مجموعه سازی و فیلمسازی نبود تحقیق است. هرکس به خودش جرأت می دهد بی تحقیق قلم به دست بگیرد و نام فیلمنامه نویس بر خود بنهد!

متأسفانه چنین فیلم هایی با بودجه های کلان دولتی ساخته می‌شوند که نه بینندگان را ارضا می‌کند و نه اقتدار پلیس را نشان می دهد. وقتی حاصلی از ساخته این گونه فیلم ها نمی بریم چرا باید ساخته شوند؟

در یک کلام باید گفت، مسؤولان، فیلمسازان و فیلمنامه نویسان ما با ژانر پلیس درست آشنا نیستند و نمی خواهند آشنا شوند، زیرا کاهلی به آنان این اجازه را نمی دهد. آنان دوست دارند در یک لوکیشن بنشینند، پا روی پا بیندازند و کارگردانی کنند!

با این روش نمی توان به جایی رسید. این عزیزان در خود تغییری ایجاد کنند، دل به دریا زده و کاری بکنند کارستان. نگاهی دوباره و چند باره به مجموعه «ناوارو» و دیگر فیلم های مطرح پلیسی بیندازند و ببینند ساختار کار چگونه است و به چه طریقی می توان مثل آنها فیلم ساخت. امیدواریم روزی شاهد ساخت فیلم های پلیسی لااقل متوسط در ایران باشیم. هرچند که ناامیدی بر امید غلبه دارد.

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 10 = 11