معمای ارکستر ملی!
خبر استعفای «علی رهبری » از رهبری ارکستر ملی ایران برای دومین بار طی ده روز اخیر ، این ارکستر سمفونیک را با مسأله یپیچیده ای مواجه کرده است.
ماجرا از روز ۱۱ اسفند یعنی کمتر از ده روز از پیان جشنواره موسیقی فجر آغاز شد.دراین روز «رهبری» درنامه ای استعفای خود را تقدیم وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی کرد.او دراین نامه نوشته بود:
«احتراما به عرض میرساند همانطور که مستحضرید، ارکستر و گروه کُر سمفونیک تهران در ۱۲ ماه گذشته با زحمت فراوان و نظمی بینظیر، به بهترین شکل ممکن وظایف هنری خود را انجام داده و باعث افتخار این مملکت شده است.
لازم به بیان است که این ارکستر در این ۱۲ ماه نهتنها تمام کنسرتهای خود را با بالاترین کیفیت اجرا کرده است، بلکه به کشورهایی چون چین و اتریش نیز دعوت شده که نشان از همین کفایت بالای آن بوده است. همچنین در این مدت آثار ۱۱ آهنگساز ایرانی را نیز برای عرضه به بازار بینالمللی ضبط کرده است، ولی متأسفانه دادن اختیار این ارکستر به بنیاد رودکی از همان ابتدای کار، اشتباهی بزرگ بوده است و هر ماه که از شروع فعالیت گذشته، این اشتباه واضحتر خود را نشان داده است، تا جایی که این ارکستر از نظر اداری هنوز بعد از ۱۲ ماه، کوچکترین پیشرفتی نداشته است.
مسؤولیت اداری ارکستر با آقای بهرام جمالی، مدیرعامل بنیاد رودکی بوده است. عدم مدیریت، عدم شناخت کافی موسیقی کلاسیک، داشتن مشاوران بسیار غیرحرفهای و بینظمیهای افراد زیر دست آقای بهرام جمالی و در آخر، بدقولیهای این بنیاد نسبت به این هنرمندان ایرانی سبب آن شده است که چند نوازنده و خوانندهی بسیار خوب ما، ارکستر را ترک کنند و افراد با استعداد ایرانی هم که از خودگذشتگی نشان داده و تمام مشکلات را تحمل کردهاند و در ارکستر ماندهاند نیز حتی یکماه آرامش نداشتهاند.
همچنین با وجود اخبار غیر واقعی در رسانهها از طرف آقای جمالی در ششماه گذشته، حتی یکبار هم دستمزد این افراد بهطور کامل پرداخت نشده است و قراردادی هم برای آینده در دست ندارند.
بنده هم تا به امروز تمام مشکلات را تحمل کردهام، ولی نهتنها دیگر امیدی برای ادامهی کار با این بنیاد غیرحرفهای ندارم، بلکه با تقدیم استعفای خودم از سمت رهبر دائم و مدیر هنری این ارکستر، راه را برای نوازندگان باز میکنم تا شاید بتوانند سازمان دیگری را در این مملکت برای ادامهی کار خود پیدا کنند.
با تجربهی بنده که شش بار مدیریت هنری ارکسترهای کشورهای مختلف را به عهده داشتهام، واگذاری ارکستر سمفونیک تهران بهدست افرادی غیرحرفهای و ضعیف در مدیریت و بنیادی مانند بنیاد رودکی، از روز اول اشتباهی بزرگ بوده است که امیدوار هستم، دیگر تکرار نشود.
ارکستر سمفونیک تهران باید مانند بیش از ۲۰ ارکستر دولتی در کشور همسایه ترکیه صد درصد مستقل باشد.»
همان روز عصر «علی مرادخانی» در موزه موسیقی با «علی رهبری» دیدار و گفتگو کرد و بعد از شنیدن صحبتهای او استعفای رهبری را نپذیرفت و از وی درخواست کرد یک هفته دیگز صبرکند تا او موضوع را بررسی و تصمیم نهائی را اعلام کند.
رهبر ارکستر ملی ایران هم یک هفته منتظر ماند و پس از آن با انتشار نامه سرگشاده «رهبری» خطاب به مردم کشورمان به این ماجرا ابعاد تازه ای داد .متن این نامه چنین است:
«هموطنان گرامی و هنردوست ایران ٬ دوستان عزیزم و نوازندگان محترم ارکستر سمفونیک تهران
برای اینجانب ، بعد از ۴۰ سال فعالیت هنری در کشورهای مختلف ٬ افتخار بزرگی بود تا در طول ۱۲ ماه ٬ دوباره در مملکت خودم در خدمت شما باشم
۱۲ ماهی که ما همگی موفق شدیم با وجود مشکلات فراوان مانند اغلب کشور های پیشرفته دنیا برنامه ای سالانه چاپ کرده و آنرا عملی کنیم.
از نظر هنری ما در روی صحنه به همه ثابت کردیم که در ایران هم امکان کار حرفه ای با کیفیت بالا وجود دارد و شما عزیزان آنرا با نظمی بی نظیر تحسین برانگیز به اجرا درآوردید ولی متاسفانه وابستگی ارکستر به بنیاد رودکی و گردانندگانش ٬ همواره مانعی برای ادامه کار و پیشرفت بود ٬ بنیادی که مدیر عامل و همراهانش نه تنها کمترین تجربه ای در زمینه مدیریت ارکستر نداشتند بلکه با سوء مدیریت و در نتیجه بی نظمی و بی بندوباری های فراوان اداری ٬ روزانه با ایجاد مشکلات متعدد ٬ آرامش را از مجموعه ارکستر سمفونیک تهران سلب کردند و به غیر از ایجاد تشویش هیچ زمینه ای برای ایجاد بستری مناسب برای فعالیت هنری فراهم نکردند.
و هنوز با گذشت ۱۲ ماه هیچ قدمی در مورد اداره یک ارکستر ۷۵ نفری برنداشته اند.
همین باعث شد که بنده که فقط برای مدیریت هنری دعوت شده بودم بیشتر وقتم صرف مبارزه برای گرفتن حق قانونی نوازندگان شد ٬ کما اینکه هر روز با دغدغه ای تازه به سراغ نوازندگان رفتم.
بالاخره بعد از ماه ها به این نتیجه رسیدم که ادامه همکاری حرفه ای من با این بنیاد غیر حرفه ای اصلا هیچ وجه امکان پذیر نیست و نمیتوانم بی تدبیری و بی مسولیتی های ماه های گذشته را تحمل کنم ٬ به همین دلیل هم ۲ ماه پیش با اعتراض مشکلات را به اطلاع عموم رساندم.
این بنیاد میخواهد بنده فقط بعنوان رهبر میهمان کار بکنم که دیگر مزاحم اعمال غیر حرفه ای و غیر انسانیشان نشوم بنده هم قبول نکرده و نخواهم کرد.
بنیاد رودکی که از ماه ها شورایی درست کرده بنام شورای سیاستگذاری ارکستر سمفونیک با حضور:
۱. مدیرعامل… نوازنده متوسط سه تار ولی بدون داشتن هیچگونه فرهنگ موسیقی کلاسیک و عدم سابقه در مدیریت ارکستر سمفونیک
۲. مشاور هنری و گرداننده تمام برنامه های پشت پرده ٬…. نوازنده متوسط تنبور و کاملا ناآشنا و دور از فضای ارکستر سمفونیک ٬ شخصی که در تلاش برای به انحصار درآوردن ارکستر سمفونیک ٬ تحت سلطه شرکت هنری خودش است.
۳. مشاور هنری و رابط اعظم در خانه موسیقی و شوراهای دیگر ٬ …..خواننده متوسط آواز سنتی و دارای هیچگونه اطلاعاتی از ارکستر سمفونیک و موسیقی کلاسیک.
۴. دلال ٬ مشاور هنری، اقتصادی ، حقوقی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، استراتژی ، داری قدرت مطلق وتو و اختیار تام در تمام موارد و دارای داشتن حق گفتن حرف اخر به همه افراد ٬ … که ایشان بطور کل دور از فضای موسیقی هستند.
حال شما دوستان در هر مقامی که هستید خودتان قضاوت کنید که چطور میشود در کنار این افراد واقعا بی ربط به موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک ٬ چطور میتوان کارهای جهانی انجام داد. این افراد در ۶ ماه گذشته با بیسوادی و ندانم کاری و تصمیمات غیر حرفه ای تماما غلط و با سلب آرامش مدام ٬ فعالیت را برای ارکستر سمفونیک غیر ممکن ساختند.
وجود این ۴ نفر تنها دلیل اینجانب برای استعفا هستند
یکی از تلخ ترین روزهای کاری زندگی من امروز بود که خودم را ناچار دیدم کنسرتهای اختتامیه فستیوال بین المللی بهاری شانگهای در چین و کنسرت افتتاحیه فستیوال بروکنر در اتریش را که از شخص بنده دعوت شده بود و همچنین دعوتنامه چندین سولیست و رهبر میهمان ایرانی و خارجی را لغو کنم. امیدوارم روزی شرایط و زمینه مناسب بدون وجود چنین افراد ناکارآمد و کم سواد و به دور شخصیت هنری برای حضور مجدد اینجانب و همکاری حرفه ای با ارکستر سمفونیک فراهم شود. با امید به روزهایی بهتر برای موسیقی ایران»-اسامی به دلیل حفظ حرمت اشخاص در این سایت محفوظ مانده است-
این بار سخنگوی وزارت فرهنگ وارشاداسلامی که معاونت مجلس واستانهای این وزراتخانه را نیز برعهده دارد در مصاحبه ای ضمن اعلام تأسف از انتشار این نامه،آن را شتابزده خواند و اعلام کرد:
«شخص رییسجمهور نقش موثری در احیای ارکستر سمفونیک ملی و تهران داشت و با پیگیری وزیر و معاونت هنری، این پیگیریها به ثمر نشست و بعد از چند سال وقفه و تعطیلی توانستیم شاهد فعالیت این دو ارکستر باشیم. با توجه به وجود دغدغههای مالی، تلاش شد با کمک شخص آقای نوبخت در سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، بخش زیادی از اعتبارات این ارکسترها تأمین شود. همچنین تلاش زیادی شد تا علی رهبری که در ایران نبود، به کشور بیاید و مدیریت ارکستر سمفونیک را برعهده بگیرد که شاهد تلاش خوب و زحمات زیاد او بودیم.
او با اشاره به اینکه قرارداد علی رهبری یک ساله بوده و به پایان رسیده است، گفت: بعد از انعقاد قرارداد یک ساله با علی رهبری، قرار شد که اگر با او به تفاهم برسیم که این قرارداد تمدید شود؛ اما متأسفانه استعفای ایشان که مقارن با اتمام مدت قراردادش بود، اقدامی عجولانه و غیرمنطقی بود که سوژه رسانهها شد. اگر رهبری علاقهمند باشد، وزارت ارشاد از ادامه همکاری با او استقبال میکند و اگر تمایل نداشته باشد، مشکلات بهصورت صمیمانه حل و فصل خواهد شد.به هر حال ما آمادگی داریم که از تخصص و توانمندی او برای ادامه کار استفاده کنیم و آمادگی تمدید و تجدید قرارداد با ایشان از طرف وزارت ارشاد وجود دارد.»
در عین حال «بنیاد رودکی» هم بی کار نماند و درمقام پاسخ به نامه «رهبری» برآمد. این بنیاد اعلام کرد:
«در نامهای که شب گذشته از طرف علی رهبری در رسانهها انتشار یافت، ایشان کنارهگیری خود را از رهبری و مدیریت هنری ارکستر سمفونیک تهران اعلام کردند که مانند همیشه که البته دور از ذهن هم نبود، با ادبیات خاص خودشان و واژههایی که بیشتر کف خیابانی است تا شایستهی یک رهبر ارکستر در سطح جهانی! البته شروع نوشتهی ایشان با مهربانی بیسابقه و بهدور از عادت مرسوم! آغاز شده است.»
در ادامهی این مطلب، خطاب به علی رهبری گفته شده است: «چرا پس از اینکه در حضور شما، به شما اعلام شد که بنیاد رودکی تمایلی برای تمدید قرارداد با شما ندارد، نپرسیدید چرا؟ البته کاملاً میدانستید، ولی با فرار به جلو موضوع را استعفا جلوه دادید؛ البته شما بارها اعلام کردهاید که کسی در ایران یافت نمیشود که بتواند همسطح شما باشد و یا از شما چیزی بپرسد.»
بنیاد رودکی همچنین ادامه داده است: «تمایل شما برای گسستن، بسیار قویتر از پیوند زدن است. شما نمیتوانید با این شیوه چیزی را درست کنید، شرط درست کردن همراهی و همدلی و قدرت جذب است که شما متأسفانه این توانایی را ندارید.
۱- شما سنگ نوازندهها را به سینه نزنید؛ چراکه وقتی ۸۶ نفر نوازنده و به اصطلاح خودتان (بچههای خودمون) را با توهین و تهدید از ارکستر اخراج میکردید و به آنها برچسب لات و … میدادید و بعد در جلوی مردم در سخنرانیهای پس از اجرا، گردن کج میکردید و با مهربانی! از مردم میخواستید شما را تشویق کنند و مدام تکرار میکردید (اینها بچههای خودمون) هستند (اینها ایرانی هستند) آن ۸۶ نفر هم بچههای خودمان بودند و ایرانی هم بودند و شما به آنها توهین کردید و بین بچههای خودتان فرق گذاشتید آنها را تهدید به ممنوعالکاری کردید و … و صد البته کسی با بچههای خودش این کار را نمیکند.
۲- وقتی شما برای مدیریت هزینههای ارکستر پیشنهاد میدادید که نوازندهها برای اجرای اضافه در شب، حقوق بیشتری نمیگیرند و همان حقوق تمرین صبح محاسبه شود!!!! و وقتی ما مخالفت میکردیم، شما میگفتید راضی کردن بچهها با من!!! امروز مدافع حق بچهها شدهاید! فریب و دورویی تا چقدر؟
۳- وقتی به رسانهها برچسب آشغالنویس را میدهید و در خلوت میگفتید آنها باید از ما حساب ببرند! و در حضورشان از آنها عذرخواهی میکردید بیاد شعر حافظ میافتم:
واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
۴- شما قول دادید در زمانی که با مشکل بودجه مواجه شدیم، برنامهها را اصلاح میکنید (یادتان که نرفته) اما در رفتاری عجیب و غیراخلاقی زیر قول خود زدید و به یکباره همه چیز را گسستید و شروع به توهین و افترا کردید.
۵- شما در همهجا خود را رهبری در سطح جهانی معرفی میکنید که البته تأیید یا رد آن، در قضاوت تاریخی مشخص میشود و با هوشمندی میخواهید تمام ایرادات خود را به واسطه کیفیت کار ارکستر که مرهون تلاش بینظیر نوازندگان است و البته رهبری شما، بپوشانید که البته از نظر فرهنگ ایرانی شرط اول، حسن خلق است و راستی و درستی بعد چوب رهبری …
۶- رفتار شما در فرهنگ ایران، بسیار غریب است و بیگانه و معنای ایرانی بودن در آن بسیار کمرنگ، بیخود خود را به این فرهنگ کهن و ارزشمند وصل نکنید، شما ۴۰ سال در فرهنگ غرب بزرگ شدید. ادعا میکنید که ایرانی هستید، اما ایرانی با ادبیات کهن و غنی خود هیچوقت مانند شما صحبت نمیکند.
در زبان شما هیچ اثری از بزرگواری ایرانی و گذشت و راستگویی نیست. شما اگر ایرانی بودید، به پندهای سعدی و فردوسی و دیگر بزرگان قدری توجه میکردید که شدیداً در مورد شما مصداق دارد:
درشتی زکس نشنود نرم گویی سخن تا توانی به آزرم گوی
رخ مرد را تیره دارد دروغ بلندیش هرگز نگیرد فروغ
چو با راستی باشی و مردمی نبینی بجز خوبی و خرمی
ستیزه به جایی رساند سخن که ویران کند خاندان کهن
کسی کو بود پاک و یزدانپرست نیازد به کردار بد هیچ دست
و نیز ندانسته در کار تندی مکن؛ این آئین هنرمندی ایرانیان است که هزار سال پیش فردوسی بزرگ گفته است.
و اما در مورد ادعای شما بر شناخت موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک و … مطمئن شدیم که شما پس از به ادعای خود ۴۰ سال رهبری و مدیریت و تنفس در فضای موسیقی کلاسیک، هیچ شناختی از موسیقی ندارید؛ نه تنها از نوع کلاسیک آن. شما تکنسین خوبی هستید و نتها را رهبری میکنید، اما رفتار و منش شما نشان میدهد شما نتوانستهاید مفاهیم شناختی و درون موسیقی را بفهمید. آن پلیفونی عظیم و هماهنگی غنی در موسیقی کلاسیک را نفهمیدهاید و جایی که خطوط ملودی در تضاد با هم حرکت میکنند و در نهایت به انسجام میرسند موضوعی است که شکا اساساً درک نکردهاید و با حذف نگاه منتقد با این زبان صریح که هیچکس در ایران شایستگی همنشینی با شما را ندارد، آیا این فرهنگ موسیقی کلاسیک است که شما با آن آشنایید؟ نه شما پس از ۴۰ سال متوجه راز این موسیقی نشدید و در حقیقت، شما یک مونوفون به تمام معنا هستید.
حال اتهام شما مبنی بر عدم شناخت موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک نسبت به کسانی که نام بردهاید بیشتر برازنده شما نیست؟
بیخود ادعای شناخت موسیقی را نکنید که موسیقی برای شما ابزاری برای امرار معاش بیش نیست. رفتار شما نشان میدهد که شما هیچ هدف انسانی را در موسیقی دنبال نمیکنید، رفتار و شخصیت شما نتوانسته در مواجهه ۴۰ ساله با موسیقی مفاهیم عظیم آن را درک کند و امروز کسانی را که هیچ ادعایی در مورد شناخت موسیقی ندارند، متهم میکنید و این نشان از آگاهی نازل شما از مفهوم مدیریت دارد.
آنچه از شما میشنویم و بارها و بارها و بارها میشنویم، افتخارات شما در مالاگاست آن هم از زبان خود شما! این خودپسندی کجا در فرهنگ ایرانی جای دارد. فروتنی و تواضع در کجای رفتار و گفتار شما جای گرفته، تماماً درشتی و تحسین از خود. البته سند تمام حرفهای شما خودتان هستید. بعید میدانم این رفتار شما در ایران فقط مختص اینجا باشد!
۷- شما بهعنوان مدیر هنری در اجرای ارکستر سمفونیک تهران با رفتار خود، به فرهنگ ایرانی توهین کردید. شما در جایگاهی قرار گرفتید که شایستگی نگهداری آن را نداشتید. هر زمان که توانستید، فروتنانه و با احترام به ایران و فرهنگ ایرانی بازگردید، شاید امیدی به اصلاح باشد. در ضمن با سخنپراکنیهای شما، شما بزرگ نمیشوید، بزرگی آدابی دارد و چه نیک باید گفت: “ستون بزرگی است آهستگی”.
۸- درباره مسائل مالی هم سخن گفتید و از حقوق نوازندهها دفاع کردید که خود شما میدانید در جلسه آخر گفتوگوی حضوری با شما، بیشتر از حقوق خود صحبت کردید نه نوازندگان! و مطالبه بیش از آنچه دریافت کردهاید را داشتید (۰۰۰ / ۰۰۰ / ۳۶۰ / ۴ ریال) بابت حقالزحمه و هتل و تشریفات فرودگاهی و بلیت رفتوبرگشت و …
آن زمان که ادعایی بیاساس میکردید که حقوق مرا به نوازندگانی بدهید که مشکل دارند و حقوق نگرفتهاند، ما را تهدید میکردید که قبل از خروج از ایران تمام و کمال حقوق خود را دریافت کنید تا حدی که دوستان از حساب شخصی خود، حقوق شما را دادند و شما به خوبی میدانستید!!!!
از موضوع صندلیهایی که بدون هماهنگی بنیاد رودکی خریداری کردید و گویا گفته بودید به ارکستر سمفونیک هدید کردهاید و بعد در عین ناباوری درخواست پرداخت آن را داشتید نیز بماند در کنار دیگر رفتارهای ناهمگون شما….
و نیز یادتان نرفته حتما که یکبار تشریفات فرودگاهی شما با مشکل مواجه شد؛ زمین و زمان را زیر و رو کردید تا در صف مردمان عادی سفر نکنید و مبادا قدری تنه شما در کنار مردمان عادی قرار گیرد!!!
۹- امید داشتیم تا شاید قدری عاقلانه بیندیشید و به رفتار دوگانه خود اصلاحی داشته باشید، اما کمند مهر را چنان گسستید که امیدی به وصل دوباره نیست.
جناب علی رهبری لطفاً ادعا نکنید که شما هنرمند ایرانی هستید، زیرا ایرانیان در تواضع، فروتنی، خردمندی وامدار حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی و هزاران بزرگ دیگرهستند؛ البته میدانیم که این واژهها برای شما کاملاً بیمعناست؛ بد نیست در این فرصت و فراغت قدری بیشتر تمرین بزرگی کنید.
«بنیاد فرهنگی و هنری رودکی»
بنابر گزارش هنرلند « ارکستر ملی ایران » پس از سالها تعطیلی ،سال گذشته با پیگیریهای «حسن روحانی» رئیس جمهوری ، یک بار دیگر تشکیل و به رهبری «علی رهبری» دور تازه ای ازفعالیتهای خود را آغاز کرد. «رهبری» که سابقه حضور درکشورهای دیگرجهان وارکسترهای مشهور دنیا را داشت بلافاصله برنامه یکساله ای برای تمرین واجرای آثار توسط این کنسرت آماده واعلام کرد که برخی از آنها طبق برنامه انجام وتعدادی نیز انجام نشد. اکنون با وضعیت پیش آمده ماجرای این ارکستر به معمائی شبیه شده است که حل آن به تنهائی از عهده بنیادرودکی برنمی آید.آما آنچه مهم است حفظ ارکستر ملی ایران به عنوان نماد رسمی فعالیت حرفه ای موزیسین ها و هنرمندان حرفه ای موسیقی درکشورمان است که امیدواریم دراین درگیریهای لفظی ، ودعوای صنفی آنچه مغفول می ماند منافع ملت نباشد .
چیز تازه ای نیست
کل مملکت و سازمانها و ادارت ما بدست افراد نالایق افتاده