مضحکه‌ای در پردیس کوروش به وقت شام به کام داعش

حسین شاکری، روزنامه‌نگار و عضو انجمن منتقدان خانه تئاتر

حرکت نابخردانه ی شب گذشته گروهی بالباس داعش و ایجاد رعب و وحشت در پردیس سینمایی کورش برای تبلیغ فیلم «به وقت شام» واکنشهای گسترده ای را در جامعه به همراه داشته است. آنچه می خوانید یادداشت یکی از روزنامه نگاران پیشکسوت کشور است که به نقد این موضوع پرداخته است.

پیش از پیش‌نوشت:

تصمیم نداشتم بنویسم؛ خواستم لب فروبندم و درباره فیلم «به وقت شام» چیزی نگویم؛ حداقل به «حرمت از کرخه تا راین»، «آژانس شیشه‌ای»، «برج مینو»، «بوی پیراهن یوسف» و … که هر انسانی جایزالخطا است و هنرمند عرصه سینما مستثنی نیست؛ و قرار نیست یک کارگردان همیشه فیلم خوب بسازد یا هر آن‌چه ما می‌پسندیم. اما چه کنیم که جماعتی در این روزگار گویا حرمت نمیشناسند که اگر نگوییم سوادشان آن‌قدر هم نیست که بدانند حرمت را با «ح» می‌نویسند یا «ه»، حداقل اندک آگاهی درباره معنای آن ندارند.

اتفاقی افتاد در پردیس سینمایی کوروش در تبلیغ فیلم «به وقت شام»؛ البته امیدوارم هنرمندان عرصه تبلیغات بر من ببخشایند که این شو مبتذل را تبلیغ گفتم.

واقعا این چه بود؟ عده‌ای با لباس و هیبت داعشیان وارد یک مجتمع بشوند و لااله‌الالله گویان دیگران را بترسانند که چه بشود؟

ادعای گرامی‌داشت مدافعان حرم با ساخت این فیلم در کجای این مضحکه جای دارد؟

آیا اوج «اوج» در ورود به عرصه هنر و تبلیغ دفاع و تقبیح داعش همین است؟ بزرگواران، همه فیلم‌های دفاع‌ مقدس را نمی‌گم ببینید زیرا گویا ذهنتان بسیار درگیر است اما حداقل یک فیلم «پرواز در شب» را ببینید. الان با این کار داعش را مسخره کردید، یا فیلم را و یا مردم را؟

پیش‌نوشت:

این مضحکه دست‌کم دو چیز را به یاد من آورد؛ نخست آغاز اکران مجموعه فیلم‌های «جنگ ستارگان» با حضور اشخاصی در هیبت شخصیت‌های فیلم؛ اینترنت هنوز فیلتر نیست، سرعت اگر کم است عکس‌های آن را جست‌وجو کنید؛ دوم، تصاویری از پارک «دیزنی‌لند» با تمامی شخصیت‌ها منفی فیلم‌های این کمپانی؛ آیا کودکی می‌ترسد؟ آیا خانواده‌ای را فراری می‌دهد؟ مدعی هستید که هالیوودی نیستید اما به اندازه سر سوزنی هالیوودی فکر کنید.

به‌خاطر دارم زمانی که فرانسیس فورد کاپولا فیلم «دراکولای برام استوکر» را ساخت، کمپانی سازنده در انتقاد به فیلم گفته بود انتظار داشتند فیلم مناسب ۱۶ سال به بالا باشد اما آن‌چه ساخته شده، با کمی تعدیل حداقل مناسب ۱۸ سال به بالا است. کاپولا در پاسخ گفته بود که آن‌ها باید می‌دانستند به چه کسی سفارش داده‌اند. و من می‌گویم جناب حاتمی‌کیا شما نمی‌دانستید از چه کسانی سفارش گرفته‌اید؟ اگر آن‌قدر وابسته بودید که کاریکاتور بسازید، چقدر وابسته‌اید که سکوت کنید؟ البته آقای حاتمی‌کیا به خود زحمت داده و در واکنش به این شوی مبتذل که معلوم نیست از کدام ذهنی تراوش کرده است، گفته‌اند که خبر نداشته‌اند از این اتفاق و فرموده‌اند اگر به کسی توهین شده کار زشتیه!!!!!!!!!! آقای حاتمی‌کیا! به چه کسی توهین شده؟ نخست به مدافعان حرم، دوم به مردمی که نمی‌پنداشتند داعشیان خودی هستند و این‌قدر دلقک و از همه مهم‌تر به خود شما … مگر این‌که غیرت حاج کاظم و حاج حیدر را به همراه فیلم آژانس شیشه‌ای و «بادیگارد» را به آرشیو سپرده باشید وگرنه محکم‌تر تبری می‌جویید.

پردیس کورش -به وقت شام
پردیس کورش -به وقت شام

میان‌نوشت:

اسلاوی ژیژک، اندیشمند و منتقد فرهنگی برجسته معاصر اهل کشور اسلونیا در کتاب «به برهوت حقیقت خوش‌آمدید» این نکته را مطرح می‌کند که (نقل به مضمون): ابعاد حقیقت و واقعیت در دنیای معاصر در چارچوبی قرار می‌گیرد که رسانه‌ها برای ما ترسیم کرده‌اند. این حقیقت قالب‌گرفته شده ذهن تمامی رویدادهای پیرامون ما را نخست به همان ابعاد پرداخته شده درمی‌آورد و سپس درباره بزرگی و کوچکی آن قضاوت می‌کند. به همین دلیل است که فاجعه‌‌ای چون رویداد تروریستی برج‌های تجارت جهانی برای کسانی که آن را از نزدیک ندیده و وحشت آن را حس نکرده باشند، آن‌قدر بزرگ جلوه نمی‌کند زیرا این دسته از مردم این فاجعه را در همان ابعاد تلوزیونی و شاید کمی بزرگ‌تر سینمایی می‌بینند و نه در ابعاد واقعی آن.

بر اساس این باور، ما نیز داعش را در همان ابعادی می‌پنداریم که از طریق رسانه منتقل شده است (و در این‌جا حق با جناب محمد خزایی است که فرمودند، انتقادها به فیلم به وقت شام بیشتر به دلیل ناآشنایی با داعش است) … هیولاهایی بزرگ که به‌راحتی «حججی»‌ها را مظلومانه سر می‌برند؛ جنایاتی هولناک‌تر از هر فیلم ترسناکی را مرتکب می‌شوند و … و این‌جا است که کار برای نمایش سینمایی آن سخت می‌شود و هنر هنرمند در محک آزمون قرار می‌گیرد؛ آیا فیلم‌ساز باید واقعیت چارچوب‌دار شده ذهن مخاطب را در برابر آیینه‌ای عادی قرار داده و به تصویر بکشد یا به کلیشه‌های رایج روی آورد؟ و یا آن واقعیت را در برابر آیینه‌ای محدب و یا مقعر به نمایش بگذارد که در این صورت تنها کاریکاتوری را خلق کرده است. آن‌چه در به وقت شام از داعش دیده می‌شود نادیده گرفتن همین نکته است؛ و باید به جناب خزایی گفت: ما داعش را نمی‌شناسیم و شما مدیوم سینما و رسانه و حقیقت قالب‌بندی شده در جامعه را. آن‌چه در به وقت شام دیده می‌شود واقعیتی است نهاده شده در برابر آیینه مقعر به همین دلیل داعشیان فیلم به کوتوله‌هایی می‌مانند که بیشتر به کاریکاتورهای نشریات از این جماعت منحرف شباهت دارند؛ نه آن‌چه در ذهن ما ترسیم شده و نه حتی آن‌چه در خارج از ذهن ما وجود دارد.

و این کاریکاتور دیگر تنها یک اثر مسخره‌وار نمی‌ماند که با شوی مبتذل پردیس سینمایی کوروش بلکه به مضحکه‌ای تمام‌عیار تبدیل می‌شود. به‌راستی، بزرگ‌وارانی که به قول سازندگان این اثر، آن را معرفی درست داعش دانسته بودند، با این نمایش تبلیغاتی بیمارگونه هنوز همان نظر را دارند؟ بازیگران این نمایش چقدر با داعشیان فیلم قرابت دارند و شخصیت‌های منفی فیلم چقدر به مابه‌ازای بیرونی خود (گفته‌اند که شخصیت‌ها در دنیای بیرونی وجود دارند و بازسازی شده‌اند) شبیه هستند؛ چه فکری و چه رفتاری.

پس‌نوشت:

بسیاری از اندیشمندان بر این باور هستند که مادامی که یک تفکر آرمانی چه منفی و چه مثبت داشته و در حال مادی کردن و به فعل درآوردن آن است، پویا و زنده است؛ یعنی پویایی و ادامه حیات وابسته است به باززایی آرمان به طور پیوسته. هرگاه انبان تفکر از آرمان خالی شد، آن تفکر را دیگر باید در موزه گذاشت؛ آیا آرمان‌های تفکرات آقای حاتمی‌کیا و یا بزرگان «اوج» خالی شده است؟

باید منتظر واکنش‌های درخور آن‌ها به مضحکه در مضحکه پردیس کوروش بود تا برای این پرسش پاسخی یافت.

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات بسته شده است.