لاو استوری: عشقی ناب در میانه ی فصلی سرد

love-story-1

خلاصه فیلم : آلیور (اونیل)، دانشجوی حقوق و از یک خانواده ای ثروتمند آمریکایی است علی رغم مخالفت های پدرش با جنی (مگ گرا) که دانشجوی رشته ی موسیقی و از خانواده متوسط است ازدواج می کند. اما زندگی خوش این دو با مرگ جنی پایان می یابد.

قصه عشق Love Story) ) به کارگردانی آرتور هیلر در سال ۱۹۷۰ و بر اساس رمانی از اریک سگال ساخته شد. این فیلم ماجرای عشق پرشور دو جوان به نام‌های جنیفر و الیور را روایت می‌کند.
فیلم ساز در پلان نخست این فیلم، با تصویر سردی که از یک پلان نشان می دهد و جملاتی که پسر در فضایی ملودرام می گوید، سعی دارد که احساسات بیننده را در همان ابتدای کار برانگیزد، پسر می گوید در مورد یک دختر ۲۵ ساله که مرده چی میتونی بگی؟!
فیلم‌ساز در پلان بعد با رنگ بندی های متضاد با رنگ بندی های ژانر هرزه نگاری درقالب رنگ های تیره قصد دارد که حس بیننده را از این ژانر دور کند و نگاه بیننده به فیلم را به سوی دیگری سوق دهد، به گونه ای که فیلم را عاشقانه بنگرد، چنان که جسم شخصیت‌ها در هاله‌ای از رنگ‌های تیره بخصوص قهوه ای محاصره شده است رنگهایی بی‌احساسی، بی‌مهری و رنگهای که لذت هرزه نگاری را منتقل نمی‌کند.
فیلم ساز در چند پلان اول تمام تمرکز و حس بیننده را بخود جلب می کند و تا آخر فیلم این روند را ادامه می دهد.
ساده بیان کردن جریان زندگی و غلو نکردن در عشق و نشان دادن احساسات در زندگی روز مره از نقاط قوت این فیلم به حساب می آید به گونه ای که برای بیننده تمام صحنه ها قابل پذیرش و تاثیر زیادی بر احساسات بینند می گذارد.
درباره ساخت این فیلم می توان گفت که برخلاف بسیاری از فیلمها، و تصوراتی که وجود دارد فیلم از کتاب بهتر و تاثیر گذار تر بوده است و این خاصیت فیلم سازی همچون هیل است.
فیلم به گونه ای ساخته شده که با دیدن فیلم دیگر نیازی به خواندن خلاصه کتاب نیست.
اریک سگال که اولین بار در سال ۱۹۷۰ این کتاب را به چاپ رساند. وی نخست داستان را به صورت فیلمنامه منتشر و به کمپانی کلمبیا پیکچرز فروخت، اما این کمپانی خواست که این رمان اول به صورت رمان نیز چاپ شود، و پس از انجام این کار، کتاب به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ تبدیل شد. این کتاب به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده است.
کتاب و نمایش نامه در یک دوره نوشته شده اند و هرکسی که کتاب را بخواند مانند این است که نمایش نامه را خوانده است.
باید گفت که کارگردان بدون اینکه ساختار کتاب را تغییر دهد با حذف جزئیاتی مانند رنگ ، صحنه و موارد اینچنین سبب شده که فیلم تاثیر گذار تر از کتاب باشد.
داستان در کتاب غم و غصه زیادی دارد و خواننده منزجر می شود اما فیلم روح دارد و نشان می دهد که زندگی در جریان است . هیلر در فیلم افراد را معمولی نشان می دهد و در پایان اطمینا برای بینندگان بوجود می آید که این مسئله می تواند برای همه پیش بیاید. اما از مشخصه های هیلر این است که احساسات مخاطب خود را بر می انگیزد به طوری که بعد از فیلم هر بیننده ای دیگر بر احساسات خود کنترل ندارد و طراوت اشک بر صورتش جاری می شود.
البته نقش موسیقی در فیلم قصه عشق (لاو استوری) بسیار مهم است زیرا در روند پیشروی داستان و درک عواطف شخصیت‌ها توسط تماشاگر تأثیر فوق‌العاده‌ای می‌گذارد.
فرانسیس لای سازنده موسیقی قصه عشق اهل فرانسه می باشد که در سال ۱۹۷۰ جوایز اسکار و گلدن گلوب را برای موسیقی فیلم “قصه عشق” دریافت کرد. در آمریکا آلبوم موسیقی متن فیلم قصه عشق رتبه دوم را در نمودار بیلبورد آلبوم ها و موسیقی فیلم ها دریافت نمود. “در جایی که من آغاز کردم” یک تک ترانه ریتمیک بود که ترانه آن را کارل سیگمن سروده بود و خواننده پاپ سنتی آن زمان “اندی ویلیامز” آن را اجرا نمود. این ترانه همچنین با ارکستر کامل توسط خود فرانسیس لای و با هنرنمایی هنری مانسینی و شرلی بیسی با موفقیت ضبط شد. وی همچنین برای دنباله فیلم “قصه عشق” با عنوان “قصه الیور” موسیقی فیلم ساخت.
کارگردان آرتور هیلر

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

نویسنده اریک سگال

بازیگران الی مک گرو، رایان اونیل

موسیقی فرانسیس لای

تدوین روبرت جونز

تاریخ‌های انتشار ۱۶ دسامبر ۱۹۷۰

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

70 + = 72