قائم مقام شبکه ۳ تلویزیون ازگوینده رادیو می گوید

1wwwwwds (1)

قائم مقام شبکه سوم سیما از کمال سلمانپور می گوید.

هنرلند:جناب آقای حمیدی از اینکه فرصتی را به ما دادید که درباره اقای سلمانپور با شما صحبت کنیم بسیار متشکریم.

سیدعلی حمیدی:تمنا می کنم.باعث افتخار است که از این پیشکسوت ویندگی رادیو صحبت کنیم.

سابقه آشنائیتان با آقای سلمانپور به چه زمانی برمی گردد؟

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید
  • من از ۱/۶/۶۵ با آقای سلمانپور آشنا شدم.یعنی اولین روزهائی که وارد صداوسیما شدم.آن زمان من یک دانشجوی جوان بودم وآقای سلمانپور گزارشگر رسمی رادیو شیرازبود .

برخوردش با شما به عنوان یک جوان چطور بود؟

  • خیلی خوب . البته من یک شانسی داشتم واون این بود که تقریبا با ایشان دریک محله زندگی می کردیم.یعنی منطقه پشت حرم حضرت شاهچراغ واطراف آستانه سیدعلاءالدین حسین(ع) بنابراین با هم از یک سرویس برای رفت وآمدمان استفاده می کردیم وهمین باعث نزدیکی وقرابت بیشترما شده بود. البته این به آن معنانیست که ایشان تنها به این دلیل بامن رفاقت داشت.ایشان اصلا اهل رفاقت باهمه بود وپیر وجوان برایش معنا ومفهومی نداشت. افرادی مانند ایشان معمولا روی جوانهای تازه وارد حساس بودند اما آقا کمال به هیچ وجه این خصلت رانداشت.یادم هست اولین بار که به عنوان بازشنوی برنامه نهضت سوادآموزی برنامه راشنیدم به زارشگری ایشان چند ایراد واردکردم البته از باب پیشنهادبه ایشان نکاتی را گفتم.آقای سلمانپور نه تنها ناراحت نشد بلکه به دقت گوش کرد واز من قول گرفت یک بار باهم برای تهیه گزارش یاگفتگو به نهضت سوادآموزی بریم.من هم پذیرفتم ودرکنار ایشان برای تهیه گزارش رفتم .سوار ماشین آهوی صداوسیما که قبل از پاترول بهترین ماشین گزارشگران صداوسیما بود شدیم ورفتیم هیابان زند روبروی سینما آریانای قدیم .سوالاتیی راهم ازقبل نوشتم وباخودم بردم.همانجا بعد ازانجام مصاحبه ایشان ازمن که یک جوان بودم پرسید این سؤالات خوب بود؟آیا شما سؤال دیگری به ذهنتان می رسد که من بپرسم؟
  • درواقع ایشان داشتند به نوعی فوت وفن کار راهم به شما یادمی دادند.
  • شاید به طور غیرمستقیم این کاررا کردند والبته من هم با دقت در استفاده ایشان از دستگاه ضبط مصاحبه ،کار با دستگاه ناگرا را یادگرفتم.
  • به قول شیرازیها بده ،بسون(بستان) خوبی کردید ؟
  • بله .همین طوره
  • داشتن روحیه همکاری یک نکته مثبت برای کارهای گروهی در صداوسیما به شمار می رود .ازاین حیث آقای سلمانپور چطوربودند؟
  • روحیه همکاریش فوق العاده بود.ایشان سالها با آقای گلستانی که یکی از پیشکسوتان رادیو درشیراز بودند در برنامه صدای روستا همکاری می کردند شاید عمراین همکاری به بیش از ۲۰ سال هم رسیده بود وهیچ وقت از هم جدانمی شدند وبه تمام معنی روح همکاری درایشان موج می زد.یکی از روزها من هم با این عزیزان برای انجام مأموریت همسفر شدم.یک ضرب المثل قدیمی هست که می گه اگر میخواهید کسی را بشناسید با اون همسفر بشید. من توی سفر فهمیدم که وجود کمال سراسر محبت وصفاست.شاید این اصطلاح درست نباشد ولی واقعا ایشان مثل یک مادر که به بچه هاش رسیدگی می کند مواظب ما بود،بهترین غذا درروستا را برای ما فراهم میکرد،بهترین جا رابرای استراحت ما پیدا میکرد واول به ما می رسید بعد به خودش فکر می کرد.شاید هم اصلا به خودش توجهی نمی کرد واقعا بهترین تشبیه همان مادر است که عرض کردم.
  • تلخترین خاطره ای که از ایشان دارید.
  • ازایشان خاطره بدی ندارم اما تلخترین خبری که شنیدم،خبر بیماری ایشان بود که متأسفانه دیر از آن باخبر شدم.به دوست مشترکمان آقای دباغ تماس گرفتم ایشان گفتند بله من مطلع هستم اما نمی خواستم شما را ناراحت کنم وخبر بد را من به شما بدهم.آن شب تاصبح من نخوابیدم ودائم به ایشان فکر می کردم وخاطراتمان را مرور می کردم تا چندروز بعد که خبر درگذشتش را شنیدم واین حسرت بزرگ دردلم ماند که دیگر کمال را نمی بینم.
  • درسته که امروز چهلمین روز درگذشت کمال سلمانپو است اما می دانیم که ایشان انسان شاد و بانشاطی بودند،از خاطرات شیرین و شادتان بگید.
  • خوب خاطره شاد خیلی داریم اما یکی از آنها که نمیدانم باید بگم یانه را دوست دارم تعریف کنم،شما خودتان اگر خواستید منتشرکنید،نخواستید هم فقط بشنوید
  • خواهش می کنم ،بفرمائید.
  • ما ۸ سال برنامه سحر ماه مبارک رمضان را با آقای سلمانپور کار می کردیم.اصلا مردم شیراز با صدای آقای سلمانپور در ماه رمضان عادت کرده بودند.کمال هم به ماه رمضان عشق می ورزید .اصلا باور کردنی نبود همه زندگیش درماه رمضان متوجه سحر واعمال بود .اعتقاد شدیدی به اعمال مذهبی داشت اما ماه رمضان وسحرهاش چیز دیگری بود .آقا کمال برای تک تک لحظه های سحرش برنامه داشت به همین دلیل بعد ازافطار حداکثر شبها ساعت ۱۰ می خوابیدتا سحر قبراق وسرزنده باشد.بعضی شبها هم اصلا منزل نمی رفت درهمان اطاقش در رادیو استراحت می کرد.وقتی من وبقیه عوامل می رسیدکمال بسیار شاد وسرحال ازما استقبال می کرد درعین حال که برنامه را با حال معنوی خاصی اداره میکرد اما شادی خاصی  راهم درصداش می شد احساس کرد.

ما یک اکیپب کامل بودیم که پای ثابت کارمن آقای سلمانپور وآقای بن شمس بودند.هردوی این عزیزان گویندگان خوب رادینو شیراز بودند که یک شب درمیان برنامه رااجرا می کردند به این صورت که مثلا امشب آقای بن شمس دستیارمن درامر تهیه کنندگی بود وکمال گوینده ، شب بعد برعکس .یک شب آقای بن شمس مسواکش را یادش رفته بود بیاره.ایشون آدم بسیار نظیف ومرتب و خیلی هم نسبت به وسایل شخصی وتمیزی حساسیت نشان می دادند.همان شب آقا کمال با ایشان سرمسواک کلی شوخی کرد.

کمال یک مسواک مسافرتی داشت که همیشه همراهش بود از بس قدیمی بود شاید ۵ ،۶ تا نخ بیشتر ازش نمونده بود. همینکه پلاتوی را می خواند می آمدبیرون از استودیو ومسواکش را می داد به آقای بن شمس ومی گفت :بیا عزیزم این بهترین مسواکه امشب از این استفاده کن.

  • آقای بن شمس با آن روحیه که گفتید چه کار کرد؟
  • خوب مشخصه ،فرار می کرد.آن وقت اقا کمال می دوید دنبالش می گفت .این خیلی مسواک خوبیه هزارتا کارباهاش می شده انجام دادم هرروز کفشهامو  باهاش پاک میکنم.ماهم می گفتیم بله ماهم دیدم زیر ناخنهاشو هم با این پاک می کرد.بعد کمال ناخناشو نشان می داد می گفت ببین چقدر تمیزه اینا کار همین مسواکه…خلاصه آن شب ماخیلی خندیدیم ویکی از شیرین ترین خاطره های ما همین بود.
  • ازدیگر ویژیگیهای رفتاری ویا روحیات ایشان چه چیزی بیشتر جلب نظر می کرد؟
  • توجه وتوسل ایشان به اهل بیت عصمت وطهارت (ع).همانطورکه گفتم ما درمحله آستان سیدعلاء الدین حسین(ع) زندگی می کردیم.آقا کمال علقه خاصی به این امامزاده واجب التعظیم داشت و احساس صمیمیت ویژه ای باایشان داشت.اغلب در گفته هایش به ایشان اشاره می کرد ومی گفت به قول هم محله ای ما …منظورش حضرت سید علالدین حسین ابن موسی الکاظم(ع) بود .میگفتم کمال اینطوری درباره ایشان صحبت نکن.می گفت حساب من وایشان جداست هوای بچه محلشان رادارد.
  • ……(تلفن زنگ می خورد)…….
  • ظاهرا جلسه مهمی دارید.
  • بله،مشغول برنامه ریزی برای شروع مجدد برنامه”هفت” هستیم که قرار است ان شالله از مهرماه مجددا پخشش از شبکه ۳ آغاز بشه.
  • ازاین که وقتتان را به ما دادید سپاسگزاریم.
  • خواهش میکنم.باعث خوشحالی من بود تا کمی از روزهای خوب گذشته به خصوص در رادیو صحبت کنم.برای همه دوستانم دررادیو سلامتی آرزو میکنم وبرای روح آسمانی دوست عزیم آقای سلمانپور علو درجات مسئلت مینمائیم.
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

21 − 15 =