فیلمهای سفارشی موفق!

عضو شورای صدور پروانه نمایش گفت : فیلمهای سفارشی داشتیم که به هر دلیلی موفق درآمدند و همچنین فیلمهای داشتیم که به دلایلی موفق در نیامدند و سفارشی هم نبودند.

به گزارش خبرنگار هنرلند این نشست روز دوازدهم مرداد در مدرسه ملی سینما برگزار شد . در این نشست نگاهی به  فرصت ها و چالش های «سینمای اسلامی» بعد از انقلاب انداخته شد. ابتدا هادی بابایی فلاح (دانشجوی دکترای هنر اسلامی) پژوهشی را در این حوزه ارائه داد.سپس شهاب اسفندیاری(عضو شورای صدور پروانه نمایش) و اصغر فهیمی فر (استاد دانشگاه تربیت مدرس) به ایراد نظرات خود پرداختند.

اسفندیاری گفت: «سینمای دینی» چیز متفاوتی از سینمای اخلاقی نیست بلکه در امتداد سینمای اخلاقی است. و هر فیلمی که یک حرف اخلاقی بزند ، یک فیلم دینی است. دین نسخ مختلفی دارد که مناسباتش اخلاق است و این ابتدای «سینمای دینی» است. ودر ادامه به این نکته اشاره کرد که لزوما فیلمی با هزینه های زیاد ، فیلمبرداران خارجی ، تقلید های کور کورانه و… ، نمیتواند به فرم دینی مناسب و موفقیت دست یابد و بیشتر فیلمهای موفق دینی ما ، مانند: “رنگ خدا”و “بچه های آسمان”  مجید مجیدی  و یا “زیر نور ماه “رضا میرکریمی ، با کمترین هزینه ساخته شده است. و به صراحت عنوان کرد که  بیشتر کارهای کارگردان های ما در سینمای دینی ، گزارش گونه و نمایشی است و برای مهبوت کردن دیگران ساخته میشود . و این را میتوان  دلیل ناموفقیت سینمای دینی ما  بخصوص در  بعد از انقلاب دانست. ایشان سریال هایی مانند “مختار نامه ” را در این عرصه موفق دانسته و گفتند این سریال توانسته به نسبت صرف هزینه زیاد ، نتیجه ی موفقیت آمیزی را در خارج از مرزها به دست آورد.

خبرنگار هنرلند سوالاتی را در باب «سینمای اسلامی» از “شهاب اسفندیاری”(عضو شورای صدور پروانه نمایش) مطرح کردند.

  • با پشت سر گذاشتن این سی و هشت سال ، چه تعداد از این فیلمهای ساخته شده در «سینمای اسلامی»، با نگاه سیاست زده و یا دستوری و سفارشی بوده است؟

«یک زمانی مدیران فرهنگی و سینمایی میخواستند در این زمینه کارنامه داشته باشند. الان دیگر این واژه و مفهوم در بورس نیست و فکر نمی کنم الان کسی بخواهد مانند قبل «سینمای اسلامی» راه بیاندازد. ولی فیلمهای با مضامین دیگر مثل عرفانی و معنا گرا هست.

فیلمهای سفارشی داشتیم که به هر دلیلی موفق درآمدند و همچنین فیلمهای داشتیم که به دلایلی موفق در نیامدند و سفارشی هم نبودند. یک نفر میخواسته یک تجربه ای بکند. عواملی که در موفقیت یک اثر تاثیرگذار اند خیلی پیچیده است.»

  • در صحبتها اشاره کردید که نگاه مخملباف به سینمای دینی و اسلامی اشتباه بوده است .آیا شما فیلم توبه نصوح ایشان را یک فیلم غیر اسلامی میدانید؟ اگر جای کارگردان آن فیلم (محسن مخملباف) و بازیگر آن (فرج الله سلحشور) جابجا میشد ، بازهم همین نظر غیر مذهبی بودن فیلم را داشتید ؟

«آقای مخملباف دیدگاهها و نظریه های خامی داشتند. در اول انقلاب بدلیل خلاء و کمبود ، که هیچ کسی نبود ،ایشان بعنوان اولین نفر آماده بودند تا تئوری پردازی کنند. خب طبیعتا الان که ما می خوانیم ، خام است. اگر کسی بخواهد مطالعه در مناسبات دین و سینما در کشور ما بکند فیلم توبه نصوح شاید اولین فیلمی است در تاریخ سینمای کشور که در مساجد به نمایش درآمده است و این خیلی مهم است. زیرا قبل از انقلاب این دو فضا(مسجد و سینما)به کلی با هم مغایر بودند. این فیلم در زمان خودش برای یک قشر مذهبی که سالها احساس میکرد در سینما حرفش جای شنیده و گفته  نمی شود، یک لحظه رهایی بود. به نوعی آشتی بین قشر مذهبی و سینما، ایجاد کرد .»

  • بهرحال ما ادعای چهار دهه «سینمای اسلامی» را داریم. هم اکنون این «سینمایی اسلامی» در کجای سینمای دنیا قرار دارد؟آیا توانسته ایم در کلیت سینمای جهان تاثیر بگذاریم؟آیا توانستیم نگاه جدیدی را عرضه کنیم؟

«بعد از فوت مرحوم کیارستمی خیلی گفته شده و تردید نمی شود که سینمای ایران بعد از انقلاب جای خودش را نه فقط در محافل آکادمیک و منتقدان ، بلکه در بین مخاطبان عامه غربی تا حدی باز کرده و تصویری جدید از سینمای ایران شناخته شده و این غیر قابل انکار است….»

  • ببخشید. منظور کلیت سینمای ایران نیست. منظور آن سینمایی است که شما به آن «سینمای اسلامی» می گویید؟

«ما نگاه مان به یک فیلمساز در داخل و خارج خیلی متفاوت است. اسکورسیزی بعد از فوت کیارستمی در جای گفت که تماشای فیلمهای کیارستمی برای من مثل عبادت بود و روحم را تازه و نگاهم را به جهان تغییر داد.فیلمهای آقایان  مجیدی و میرکریمی با نگاه دینی ساخته و در خارج به موفقیت رسیده اند.

ما بعد از سی و هفت سال با فقر مطالعاتی و فکری در سینمای دینی و مذهبی روبرو هستیم. ما خودمان متهمیم که در گفتمان ها ،نقدها و جشنواره ها وفضاهای هنری سخن گفتن در این باب را سخت میدانیم و این ریشه های فرهنگی و تاریخی دارد و این کمبود ها در حوزه علوم انسانی و هنر وجود دارد و افراد به مسائل انتزاعی میپردازند و به مسائل واضح و واقعی جامعه پرداخته نمیشود و به بیشتر به بازگویی نظریات دیگران امتیاز داده میشود ولی در دیگر کشورها برای مبتذل ترین فیلم ها مقایسه، مطالعه وجود دارد و این نوعی نیاز محسوب میشود اما در ایران اینطور نیست و غالبا در غرب با بررسی فیلم های ساخته شده و تحقیق آنها نظریه داده میشود  نسل های بعدی از روی این نظریه ها فیلم سازی میکنند.  در پایان گفت: ما نمیتوانیم سینمای دینی را در یک جمله بگنجانیم و قطعا به نتیجه ای نمیرسیم و با توجه به تعاریفی که از خود فیلم ها مطرح است . باید سطوح نسبی را مطرح کنیم . مجموعه ای که باعث شکل گیری تفکرات ما از سینما میشود و این تلقی فکری را نمیتوان به صورت تک جمله بیان کرد و موفق بود.»

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 7 = 13