فردا داستان خوبی می نویسم

با خانم سپیده ابر آویز در کانون ادبیات ایران آشنا شدم،محفلی دوستانه برای اهالی قلم و علاقه مندان به نویسندگی و ادبیات.او مثل نوشته هایش صمیمی و واقعی است.کتاب او که اخیرا از سوی نشر ثالث به چاپ رسیده مجموعه ای از دوازده داستان کوتاه است.داستانهایی که هر یک دارای ویژگی های خاص خود هستند.برخی حاکی از دغدغه هایی زنانه و برخی دارای رویکردی تخیلی و انتزاعی که البته به قول معروف همه خوب از آب درآمده اند.دغدغه های سپیده برای هیچکدام از ما بیگانه نیست،عشق،خیانت،جنگ،تنهایی،غفلت،اعتیاد،انزوا،بیماری همه و همه …واژه هایی شاید تکراری باشند اما قلم ابر آور به گونه ای این مفاهیم را به کار می گیرد که گویی اولین بار است با این واژه ها روبرو می شوی.!من هر کتابی را دوبار می خوانم .یکبار برای اینکه از نوشته ها لذت ببرم و بار دوم برای اینکه جمله هایی از آن را به خاطر بسپارم و شاید نقدی بر آن بنویسم،اما این کتاب را چند بار خواندم و هر بار بیشتر از پیش لذت بردم.مطالعه این کتاب را به علاقه مندان حوزه ادبیات خصوصا داستان کوتاه توصیه می کنم.آنچه در پی می آید حاصل گفتگوی من با سپیده ابرآویز است

 

فردا داستان خوبی می نویسم

گفتگویی صمیمانه با سپیده ابر آویز نویسنده کتاب(فردا داستان خوبی می نویسم) به مناسبت ارائه کتابش در نمایشگاه کتاب تهران از سوی نشر ثالث

عکس وگفتگو:آناهیتا برزوئی

 

minilogo از چه زمانی مشغول داستان نویسی شدید؟ 

همان جواب کلیشه ای همه نویسندگان . از زمانی که خواندن و نوشتن یاد گرفتم . همیشه در مدرسه عاشق زنگ انشا بودم. از شما چه پنهان تمبرهندی می گرفتم و به جایش برای بچه ها انشا می نوشتم . در تمام مسابقات خاطره نویسی ، داستان نویسی و هر نوع فعالیت نوشتاری دانش آموزی شرکت می کردم و خلاصه همیشه در حال نوشتن بودم .

minilogo مشوق شما در این زمینه چه کسی بود ؟

بیشتر از هر کس عشق و علاقه شخصی ام به نوشتن و بعد از آن هم اساتیدی که در کارگاه هایشان شرکت کردم.

minilogo از محضر کدام استادان در عرصه داستان نویسی استفاده کردید؟

بپرسید از کدام استفاده نکردم. از سال های دور که با کارگاه استاد ناصر ایرانی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شروع کردم و به مرور دوره هایی کنار محمد محمدعلی، امیرحسن چهلتن، شیوا ارسطویی ، مهسا محب علی ، بهناز کسگری علیپور ، راضیه تجار، علی رضا محمودی ایرانمهر و محمد جواد جزینی گذراندم .به قول یکی از دوستان ز گهوار تا گور دانش بجوی و دوره داستان نویسی بگذران.

minilogo در چه رشته ای تحصیل کرده اید و ایا رابطه ای بین نویسندگی و رشته تحصیلی تان وجود دارد؟

فارغ التحصیل روان شناسی بالینی هستم . فکر می کنم بیشترین استفاده را از رشته ام برای نگارش داستان کرده ام . روان شناسی یکی از علومی است که به شدت به درد شخصیت پردازی و نگارش دیالوگ در داستان می خورد. چون وقتی شما پیچیدگی ها و فراز و فرود های واقعی روان آدم ها را بشناسید آنها را در داستان هایتان باورپذیر تر و ملموس تر می سازید و در دهانشان حرف هایی متناسب با جنس و ویژگی شخصیت هایشان می گذارید.

minilogo می دانم عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینما هستید در سینما چه می کنید و با فیلمنامه نویسی چقدر میانه دارید؟

نزدیک به ۲۰ سال است که روزنامه نگار و منتقد سینما هستم . به این شغل مشغول شدم چون باز هم به نوشتن مربوط می شد . سینما یکی از علایق جدی من است .چه در حوزه مطبوعات چه به عنوان یک منتقدو چه یک مخاطب عادی فیلم . فیلمنامه نویسی و نگارش متن برای برنامه های تلویزیونی نیز از تجربیات دیگرم هستند . کلا هر جا قلم و کاغذ وفکر هست مرا صدا کنید با جان و دل حضور خواهم داشت

minilogo اولین کتابی که به صورت حرفه ای خواندید را به یاد می آورید؟

در دوران نوجوانی و چوانی تعداد زیادی از آثار کلاسیک را در شب های جنگ و زیر نور شمع و چراغ های اضطراری خانگی خواندم . آثاری مثل برباد رفته ، ربه کا، غرش طوفان ، سرخ وسیاه ، کارهای براهنی ، گلشیری ، میرصادقی ، بهرنگی و …. که واقعا نمی دانم اولیش کدام بود. گاهی همزمان چند کتاب را می خواندم .همسایه ای به شدت کتابخوان داشتیم که با او مسابقه خواندن کتاب می گذاشتیم ، کتا بها را شریکی می خریدیم و در زمان مقرر می خواندیم. اما اولین کتاب هایی که در دوران کودکی خواندم را تقریبا به یاد دارم . قصه های خوب برای بچه های خوب ، پی پی جوراب بلند ، تام سایر ، هاکل بری فین ، بابا لنگ دراز و ..

minilogo هم سن و سال های شما شاید فکر کنند برای نوشتن دیر است ایا نوشتن را تابع زمان می دانید؟

می تواند به لحاظ کمی و سن وسال دیر باشد اما به لحاظ تجربه و نگاه عمیق تر فکر می کنم داستان هایی که در این سنین نوشته می شوند پخته ترند .کما اینکه من تمام داستان های سال های قبل را با تجربه امروزم بازنویسی کردم و سیس به ناشر دادم . به نظر من هر وقت هر کاری که حال آدم را خوب کند اتقاق بیافتد برای آن دیر نیست. ضمن اینکه گفتم شاید بعضی چیزها هنوز وقتش نشده که اتفاق نمی افتد.

minilogo از کتاب اخیرتان بگویید داستان های این کتاب را کی نوشتید؟

یشتر داستان های مجموعه (( فردا داستان خوبی می نویسم )) در دهه ۸۰ و یا حتی کمی قبل تر نوشته شده اند . دو یا سه داستان هم در سالهای اخیر به آن اضافه شده و بالاخره برای چاپ ارایه شده است . شاید حاشیه ها ، بحران ها و اتفاقات متفرقه فرصت جمع آور ی و اقدام برای انتشار را پیش از این به من نداده بود .اما بالاخره اتفاق افتاد . شاید هم وقتش نرسیده بوده که قبل از این زمان اتفاق نیافتاده بود.

 

minilogo به چه حوزه ای از داستان نویسی بیشتر علاقه دارید، چه رده سنی، چه سبکی ، نویسنده مورد علاقه شما کیست ؟

به داستان کوتاه بیشتر از رمان علاقمندم و بر خلاف بسیاری ادبیات ایرانی و معاصر را بیشتر از غرب می پسندم چون معتقدم آنچه به فرهنگم نزدیک تر است را باید خواند و از آن حمایت کرد نه اینکه با پز روشنفکری تیشه بر ریشه اش زد. داستان های رئال با مضامین اجتماعی، روان شناسانه و عشقی را ترجیح می دهم . هم تک و توک از نویسنده های داخلی اخیرا در شبکه های مجازی خوانده ام که به نظرم جذاب آمده . کارهای زنانه کلا اولویت من است .را دوست دارم .

minilogo اگر اشتباه نکنم یکی از داستان های شما موفق به دریافت جایزه شده ؟

خب اشتباه می کنید . چون سه داستانم در سه مسابقه داستان نویسی جز نامزدهای نهایی انتخاب شده . داستان یکی از عقل می لافد در مسابقه ادبی هدایت سال ۸۲ ، داستان ناخن هاتو نجو در مسابقه ادبی هدایت سال ۸۶ و داستان پستو گراف در مسابقه افسانه ها سال ۹۳ . هر سه این داستان ها در مجموعه (( فردا داستان خوبی می نویسم )) منتشر شده . البته داستان چاپ نشده ای هم به نام جونم واست بگه دارم که در سال ۹۴ در جشنواره مونولوگ بازینام برگزیده آرای مردمی شده است.

minilogo کتاب شما مجموعه ای است با دو رویکرد یکی رویکردی کاملا زنانه و دیگری رویکردی تخیلی که البته آن هم به نوعی زنانه است .این گونه نگارش حاصل نگرش تکنیکال شما به داستان است یا بدون پیش فرض شکل گرفته ؟

به نظر من زن ها در هر حال داستان زنانه می نویسند چون اگر غیر از این بود که مرد می شدند ! بسته یه نگاه و تجارب و دغدغه هایشان می توانند تخیلی بنویسند یا عشقی یا اجتماعی یا …. دانستن تکنیک هم اجتناب ناپذیر است اما حداقل برای من به معنی کاربرد آن به شکل ریاضی و مهندسی شده در داستان نیست . تکنیک بعد از مدتی در نویسنده مثل رانندگی نهادینه می شود و موقع نوشتن نگران کلاچ و گاز و ترمز دستی نخواهی بود.

minilogo آیا از جمع های ادبی و نقد گریزانید یا این فضا ها را دوست دارید؟

کسی که خودش سال هاست منتقد است قطعا می داند که نامهربانی کمی تا مقداری جز لاینفک نقد است . من سال ها فیلم ها و فیلمسازان را نقد کرده ام حالا حتما کاینات تصمیم گرفته از من انتقام بگیرد و خودم را در موقعیت نقد شدن قرار داده . ابدا از این فضاها گریزان نیستم .نظرات را می شنوم و نکات کارشناسانه ، مفید و مثبتش را حتما برای کارهای بعدی استفاده می کنم .

minilogo آیا نشریات از شما داستانی به چاپ رسانده اند ؟

بله تا به حال چندین داستان جدید از من در نشریات مجازی چوک و ابزورد منتشر شده و بازهم قرار است منتشر شود .

 

minilogoبازهم به فکر گرد آوری مجموعه داستان کوتاه یا رمان بلند هستید؟

تعدادی داستان دارم که قطعا به اندازه انتشار مجموعه دومم هست اما هنوز برای آن اقدامی نکرده ام . رمان هم نمی دانم شاید ، وقتی دیگر …

minilogoچه توصیه ای برای علاقمندان به داستان نویسی دارید؟

علاقمندان جدی داستان نویسی نیازی به توصیه ندارند .آنها قطعا راهشان را پیدا می کنند چون شک ندارم کسی که نوشتن را دوست دارد اگر ننویسد تمام می شود. علاقمندان به داستان نویسی هم قطعا متتظر نمی مانند تا تمام شوند.

 

minilogo بسیار متشکرم بابت این گفتگوی صمیمانه.برایت آرزوی موفقیت می کنم.

 آناهیتا برزوئی-تهیه کننده ارشد بازنشسته رادیو

 

2 نظرات
  1. ناشناس می گوید

    خانم برزویی مصاحبه جالبی بود سپاسگزارم ????????

  2. ناشناس می گوید

    عالی بود برای هر دو شما عزیزان آرزوی موفقیت های بیشتر دارم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 30 = 37