غلام قمر

minilogoنمایش تعزیه ” غلام قمر ” در ماه مبارک رمضان در تالار هامون تهران به روی صحنه خواهد رفت. متنی که می خوانید روز گذشته از سوی  دست اندرکاران این نمایش در اختیار هنرلند قرار گرفت که مروری است بر زمینه ساخت این اثر که با الهام از هنر تعزیه در حال تمرین است. برای این گروه آرزوی موفقیت می کنیم.

 

تعزیه و تعزیه خوانی نمایش آیینی مذهبی ایرانیان است . هنری که مخصوص ایرانیان و سرزمین ایران می‏باشد. ایران تنها کشور اسلامی است که نمایش تعزیه را به مقیاس جهانی آفرید. ایرانیان شیعه در ساختن تعزیه و به نمایش درآوردن واقعه های کربلا و حدیث مصایب سیدالشهدا به سنت نمایشهای آئینی ایرانیان قدیم و شیوه اجرای مناسک و آئین های آنان و پاره ای از عناصر اسطوره ای و حماسی سازنده نمایشهای آئینی نظر داشته اند.

از اساطیر ایرانی نیز در پیدایش تعزیه بهره وافی و کافی گرفته شده و بیشتر هم شخصیت حضرت علی را وارد اسطوره ها نموده اند. و شجاعت و جوانمردی علی (ع ) در دوران اوایل اسلام بابی شد برای ورود شخصیت علی (ع ) به اسطوره ها توسط ایرانیان .

این هنر ملی مخصوص ایرانیان است و بر ماست که در حفظ و صیانت آن کوشا باشیم چون نمایش هر کشوری برای آن کشور از قداست و ارزش والایی بر خوردار است و در کنار تمام درامهای شرق و غرب نام تعزیه ایران می درخشد .

هنر تعزیه هنری است که به نوعی درون خود از تمام هنرها وام گرفته . در تعزیه علاوه بر آئین های مذهبی و اساطیر ایرانی هنرهایی همچون نمایش ادبیات موسیقی هنرهای تجسمی را نیز میتوان دید .

جای بسی افتخار برای کشور عزیزمان می باشد که در مملکتی اسلامی که مذهب رسمی این مردم تشیع می باشد درام و هنر تئاتر این سرزمین نیز در کنار نام نامی اباعبدالله الحسین قرار دارد .

هنر تعزیه که توسط عده ای از خود مردم عام اجرا می شود. بسیار تاثیر گذار برای مخاطبان خود می باشد. چون تعزیه همان گونه که یک نوع عزاداری برای ائمه اطهارمی باشد. جنبه آموزشی هم برای مخاطبان خود دارد. چون بیننده با شخصیتهای مذهبی آشنایی پیدا می­کند و با آنان همگام میشود..

تماشاگرانی که دریک محیط به تماشای تعزیه نشسته اند در حین اجرای تعزیه همزمان با دیدن این نمایش به نوعی به عزاداری برای معصومین پرداخته و به راحتی با قهرمانان تعزیه همزاد پنداری می­کنند و روحیه توسل جویی و مرادخواهی درون تماشاگران به وجود می آید و به تزکیه روحی که به تعبیر ارسطو از آن به عنوان کاتارسیس یاد می شود می رسند.

استمرار و حفظ ادبیات و موسیقی ایران یکی دیگر از فواید اجرای تعزیه می­باشد که با اجراهای تعزیه موسیقی اصیل ایرانی که میراث ملی و ماندگار کشور ایران می باشد بیش از پیش محفوظ تر خواهد بود.

 

   قنبر منبع شناخت و درک حقیقت امیرالمومنین (ع)

یکی از نمونه‌های برتر تاریخی که در میان یاران امام علی(ع) از درخشش فراوانی برخوردار است غلام آن حضرت، قنبر می‌باشد؛

او خدمت گزار امیرمومنان علیه السلام بود که ایمان و اخلاصش به خدا و ارادت زلالش به امام علیه السلام وی را از بزرگان و اصحاب آن حضرت گردانده است. او در کنار تابعانی مثل اویس قرن، عمرو بن حمق، میثم تمار، کمیل، حبیب بن مظاهر، مالک اشتر و… از مقربان درگاه امیر مومنان بود و از جمله کسانی بود که زندگی اش را در ظاهر و باطن وقف امیرالمومنین(ع) کرده بود. ارادت و عشق و ایمان قنبر به امیرالمومنین(ع) کم شدنی نبود، تا پایان عمر به این دوستی دم زد و به گناه همین عشق به شهادت رسید.

زندگی‌نامه قنبر از آن جهت که رابطه بسیار نزدیک و تنگاتنگی با امام علی(ع) داشته را می‌توان یکی از مهم‌ترین منابع شناخت و درک حقیقت امیر المومنین(ع) به شمار آورد.

قنبر از آن رو که در تاریخ به عنوان غلام حضرت مطرح شده از جلوه کمتری نسبت به باقی اصحاب و یاران علی(ع) برخوردار است، تا آن جا که شخصیت این یار باوفای علی(ع) کمتر مورد بررسی قرار گرفته و این بیانگر مظلومیت علی(ع) و اصحاب او به ویژه قنبر است.

 چرایی ضرورت بررسی شرح حال قنبر، غلام امیرالمومنین(ع)

وجود قنبر از چندین وجه مختلف قابلیت بررسی و پرداخت دارد؛ اول آن که ایشان با امیرالمومنین در همه جا همراه و ملازم بوده است و این ملازمت را در مقاطع مختلف تاریخی می‌توان مشاهده کرد.

دوم آن که حضور قنبر درکنار امیرالمومنین(ع) در تمام وجوه زندگی از جمله اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، جنگ‌ها، قضاوت‌ها و غیره دیده می‌شود.

سوم آن که قنبر زمان سه امام معصوم دیگر را نیز درک کرده و در تبعیت و ملازمت آن بزرگواران اهتمام ورزیده است.

چهارم آن که دشمنان اهل‌بیت نسبت به قنبر به علت نزدیکی به علی(ع) بغض و کینه شدید داشتند تا آن جا که حجاج ملعون، وی را به جرم محب علی(ع) بودن به شهادت رساند؛ حساسیت و توجه دشمنان لجوج و معاند امام علی(ع) با قنبر آشکارکننده درجه اهمیت و حضور پر رنگ وی است.

پنجمین و آخرین دلیل برای بحث و بررسی وجود و زندگانی قنبر آن است که همه شیعیان و محبین اهل بیت عصمت و طهارت به جایگاه وی غبطه می‌خورند و آرزو دارند که همانند وی جزو خدمتگزاران خاندان وحی باشند و زندگانی خویش را همچون وی وقف جانشینان رسول‌الله کنند.

خلاصه ای از نمایشنامه :

جوان کافری عاشق دختر عمویش شد ،عمویش پادشاه حبشه بود .

جوان رفت پیش عمو و گفت عمو جان من عاشق دخترت شده ام آمدم برای خواستگاری .

پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است .

گفت عمو هر چه باشد من می‏پذیرم

شاه گفت : در شهر بدیها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو ،

جوان گفت : عمو جان این دشمن تو اسمش چیست؟

گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

جوان فورا اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی درحال باغبانی و بیل زدن است به نزدیک جوان رفت

گفت ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟

گفت تو را با علی چکار است ؟

گفت آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است .

گفت تو حریف علی نمی شوی؟

گفت مگر علی را میشناسی؟

گفت بله من هر روز با اون هستم و هر روز او را میبینم

گفت مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟

گفت قدی دارد به اندازه ی قد من هیکلی هم هیکل من

گفت خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست

مرد عرب گفت اول باید بتونی من رو شکست بدی تا علی را به تو نشان بدهم خب چی برای شکست علی داری؟ ،  گفت شمشیر و تیر و کمان و سنان

گفت پس آماده باش

جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این چوب میخواهی مرا شکست دهی پس آماده باش شمشیر را از نیام کشید  گفت اسمت چیست

مرد عرب جواب داد عبدالله پرسید نام تو چیست

گفت فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد عبدالله در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و خواست با خنجر خود جوان (فتاح) او را بکشد که دید جوان از چشمهایش اشک می آید

گفت چرا گریه میکنی جوان گفت من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم بدست تو کشته میشوم

مرد عرب جوان را بلند کرد

مرد جوان گفت مگر تو کی هستی

گفت منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب،

جوان بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی . پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب .

 

لازه به ذکر است که کل نمایش به صورت شعر بوده و به حالت تعزیه اجرا خواهد شد.

نویسنده  وکارگردان

رضا فخرزاده

زمان و مکان اجرا:

یکم تا یازدهم تیرماه ۱۳۹۵- ساعت ۹ شب بعد از نماز مغرب و عشا – تماشاخانه هامون- خیابان میرداماد – میدان مادر

ظرفیت سالن :

۱۰۰ نفر

تعداد بازیگر:

۶ نفر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 + 7 =