عرفان پهلوانی :بخش نقد باید به­ عنوان یکی از رکن­ های اساسی در برنامه­ ریزی جشنواره ­ها مورد توجه قرار بگیرد 

گمان دارم کیفیت ارتباط هنرمندان با جامعه، مردم و پیرامون خود مطلوب و کافی نیست. از همین روی، نمی­ توانند محرک­ های لازم را دریافت کنند و پاسخ هنرمندانه و نوآورانه­ خود را به آن محرک­ ها ارایه دهند.

عرفان پهلوانی :بخش نقد باید به­ عنوان یکی از رکن­ های اساسی در برنامه­ ریزی جشنواره ­ها مورد توجه قرار بگیرد|سرزمین هنر|تئاتر

فاطمه صفت ­زاده:هفت سال گذشت! از گذشته تا اکنون، در همه­ آیین­ ها و سرزمین های مختلف، عدد هفت رمز بوده و هست…. هفت سالی بود که جشنواره­ مناطق در جشنواره ­های بین­المللی تئاتر فجر برگزار نمی­شد و جای خود را به راهکارهای دیگری سپرده بود؛ راهکارها و فرآیندهایی که رضایت هنرمندان تئاتر را در پی نداشت .این هنرمندان هنرهای نمایشی، مطالبه­ گر برگزاری مجدد جشنواره ­های مناطق بودند.

دکتر کاظم نظری به ­عنوان مدیر کل اداره­ کل هنرهای نمایشی به این مطالبه­ بر حق هنرمندان هنرهای نمایشی نگاهی ویژه کرد و با یاری پروردگار توانا و همراهی و تلاش هنرمندان و دست­اندرکاران هنری، جشنواره ­های مناطق در چهار استان کرمانشاه، بوشهر، مازندران و فارس و در دی­ماه ۱۴۰۱ شمسی برگزار شد.
عرفان پهلوانی، بازیگر، مدرس دانشگاه و منتقد هنری در دو جشنواره­ منطقه­ ای کرمانشاه و مازندران به­ عنوان منتقد حضور داشت. وی همچنین تنها فردی بود که در یکی از سی­ وچهار جشنواره­ استانی امسال حضور داشت.
 با عرفان پهلوانی به گفت­وگو نشستیم تا برگزاری آن سه جشنواره را بررسی کنیم:

– حال و هوا و کارکرد دو جشنواره­ منطقه ­ای کرمانشاه و مازندران و جشنواره­ استانی قم را چگونه ارزیابی می­ کنید؟
-در آغاز یکایک چند صد هنرمند و دست­اندرکار هنری را که برای برگزاری جشنواره ­های منطقه ای، آن هم پس از هفت سال، کوشش فراوانی را به انجام رسانیدند و چراغ آن را روشن کردند، سپاس ویژه می­ گویم. از یاد مبریم که ما به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در شرایط ویژه­ای هستیم و برگزاری جشنواره ­ها با دشواری­ های فراوانی همراه بوده است. من به عنوان منتقد در دو جشنواره­ منطقه­ ای کرمانشاه و ساری حضور داشتم و تلاش هنرمندانه­ بیش از ۳۰ گروه هنری را از بیش از ۱۵ استان زیبای ایران اهورایی به تماشا نشستم. افزون بر آن امسال ۳۴ جشنواره­ استانی تئاتر برگزار شد . گویا من تنها فردی بودم که به ­عنوان منتقد در یکی از این جشنواره ­ها حضور یافتم و پیشتر دو نمایش برگزیده­ جشنواره­ تئاتر استان قم که در جشنواره­ منطقه­ ای شیراز هم اجرا داشتند را به تماشا نشسته ­ام.
برگزاری چنین جشنواره ­هایی می ­توانند تاثیر فرهنگی بسزایی بر جامعه داشته باشند و از ژرفای دل و جان آرزو دارم که روز به روز بر تماشاگران آفریده­ های هنری ارایه شده در جشنواره­ ها افزوده شود تا تاثیرگذاری فرهنگی آنها از نگاه چگونگی و چندی گسترش و افزایش یابد. یادآور می­ شوم که از ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح (ع) تا کنون، از جشنواره­ های دیونیزوسی که به گفتاری خاستگاه هنر تئاتر بوده­اند تا به امروز، یکی از بارزترین و برجسته ­ترین کارویژه­ های جشنواره ­ها ارایه و عرضه­ دستاوردهای نو و تازه­ هنری بوده و هست.

-به نظر شما ارایه­ این دستاوردها در چه زمینه­ ای نمود بیشتری دارد؟
این مهم را می­ شود در دو زمینه­ محتوا و ساختار مورد بررسی قرار داد. در زمینه­ محتوا می ­توان در ساحت اندیشه به سوژه­ هایی پرداخت که هنرمندان پیش­تر به هر دلیلی نگاه و درنگ کمتری بر آنها­ داشته ­اند و یا سوژه­ه ایی که پی ش­تر به آنها پرداخته شده است، ولی
می­ شاید و می­ برازد که با رویکرد و نگاهی نو به آنها بپردازیم.
در زمینه­ ساختار و زیبایی­شناسی نیز باید به این نکته توجه داشته باشیم که دانش، فناوری و پیشرفت ­های علمی می ­توانند یاریگر هنرمندان برای طرح گفتمان­ های نو و تازه­ی هنری و خردگرایانه باشند.

-رسیدن به این دستاوردها چگونه ممکن است؟
می­ بایست هنرمندان پیوند و ارتباط ژرف­ تر، بهتر و بیشتری را با جامعه داشته باشند و با نگاهی شناخت­گرایانه و آینده­ پژوهانه پیش­بینی کنند که در آینده­ نزدیک و حتی دور، چه سوژه ­ها و گفتمانی، چه در ساحت اندیشه و محتوا و چه در ساحت فرم و ساختار مورد نیاز و ضرورت است تا دقیق ­تر و جزیی­ تر به آنها پرداخته شود.

-در میان آثار جشنواره چنین نگاهی را شاهد بودید؟
شوربختانه در بیشتر نمایش ­های جشنواره­ های یادشده، این کمبود را احساس کردم و هنرمندان گرامی، آنچنان که شایسته و برازنده است، دستاوردهای نو و تازه­ هنری را چه در محتوا و چه در ساختار ارایه نکردند.

-دلیل کم بودن یا نبودن آثاری با نگاه نو را چه می ­دانید؟
گمان دارم کیفیت ارتباط هنرمندان با جامعه، مردم و پیرامون خود مطلوب و کافی نیست. از همین روی، نمی­ توانند محرک­ های لازم را دریافت کنند و پاسخ هنرمندانه و نوآورانه­ خود را به آن محرک­ ها ارایه دهند. از یاد مبریم که هنر ناب و راستین، پیوند و ارتباط ژرف و ناگسستنی با خلاقیت و نوآوری دارد و راه­ های کلیشه ­ای و پوسیده، ما را به آبادی­ های تازه نخواهند رساند.

-به نظر شما اهمیت و جایگاه آموزش هنرمند در روند خلق اثر نوی‌هنری چیست و کجاست؟
نباید بدین مهم که شما می ­فرمایید، به ­عنوان یک گزاره­ کلی نگریست، بلکه می شاید که با یک نگاه آسیب­ شناسانه­ دقیق و جزیی، به این بپردازیم که هنرمندان جوان ­تر، در چه بخش­ هایی بیشتر نیازمند آموزش و یا به مفهمومی بهتر، پرورش هستند. برای نمونه با بررسی بیشتر نمایش ­های اجرا شده در دو جشنواره­ منطقه­ ای کرمانشاه و ساری و نیز جشنواره­ تئاتر استانی قم، با یادکرد این نکته که فرهنگ کشور ما بیشتر یک فرهنگ شنیداری است و ما در زمینه­ شعر و موسیقی در جهان نامدارتر هستیم، گمان می­ کنم اهمیت فن بیان برای بازیگران ما چند چندان است. شاید بر همین مایه است که در بسیاری از نمایش ­های ما پیوند واژگانی و سخن، بارز و برجسته است و به دیگر گفتار دیالوگ ­محور هستند، اما شوربختانه بازیگران، به­ ویژه بازیگران جوان­ تر، آنچنان که شایسته و بایسته است از فن بیان خوبی برخوردار نیستند.

نکته­ درخور درنگ و اندیشه­ دیگر، نگاه آسیب­ شناسانه به هنر نمایشنامه­ نویسی این روزهای سرزمین سپندمان است، بیشتر
نمایشنامه ­های ارایه شده در جشنواره ­های یاد شده کاستی ­های جدی ساختاری و تکنیکی دارند. برای نمونه بیشتر این نمایشنامه­ ها یا اصلا داستان ندارند یا داستان دراماتیک آنها دیر آغاز می­ شوند. در بسیاری از آنها تکلیف قهرمان و ضدقهرمان، درگیری لازم دراماتیک و مسئله­ اصلی نمایشنامه چندان روشن نیستند.

-در زمینه­ کارگردانی نمایش ­ها چه چالشی بیشتر توجه شما را جلب کرد؟
شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید
در پیوند با پرسش شما، نکته­ درخور درنگ و اندیشه ­ای که باید بدان بپردازم بحث میزانسن است؛ ایجاد جذابیت بصری و تنوع دیداری تنها کارکرد میزانسن نیست، افزون بر ایجاد گیرایی و دگرگونگی دیداری، میزانسن باید در راستای انتقال معنا و عواطف صحنه هم عمل کند. چالش میان شماری از دارندگان نگاه و اندیشه بر سر اصطلاحی که می­ خواهم از آن یاد کنم به جای خود، اما اصطلاح رایجی وجود دارد که می­ گوید فلان نمایش، رادیویی است؛ یعنی می توان چشم­ ها را بست، به گفت وگوهای نمایش گوش کرد و نکته­ درخوری را هم از دست نداد.

 این یعنی میزانسن­ های نمایش ارزش افزوده­ای بر نمایشنامه و کارکرد دراماتیک لازم را ندارند. شوربختانه در بسیاری از نمایش ­های سه جشنواره­ قم، کرمانشاه و مازندران، میزانسن فقط در راستای ایجاد تنوع بصری و بدون برخورداری از ارزشی افزوده بر کلام و واژگان نمایشنامه بودند. همچنین میزانسن­ های این نمایش ­ها در راستای انتقال معنا وعاطفه و ایجاد لایه­ های ژرف­ ساختی اجرا تاثیر لازم را نداشتند. پیشنهاد و خواهش من نگاه جدی­تر به طراحی میزانسن برای نمایش­ هاست.
از یاد مبریم که با یک نگاه آسیب­ شناسانه­ علمی و عمیق به نمایش ­های اجرا شده در جشنواره ­های امسال و دسته­ب ندی کاستی­ های موجود، می­ت وان دوره­ های آموزشی کارآمد، مورد نیاز و ضروری را طراحی و برگزار کرد و از هدر رفت بودجه­ های دولتی که سرمایه­ های ملی و به دیگر گفتار بیت­ المال هستند جلوگیری کرد.

-چالش دیگر موجود در نمایش ­های سه جشنواره­ قم، کرمانشاه و ساری را چه می­ دانید؟
پیشنهاد و خواهش من این است که بیشتر دوستان هنرمند من در این گروه­ های نمایشی، نگاه دگرباره­ای به بحث ریتم، تمپو و سرعت اجرا داشته باشند. آنچنان که روشن است، ما امروز زندگی پرشتابی را تجربه می­ کنیم، ارتباط­ های کوتاه پیامکی، آمدوشدهای مترویی، غذاهای فست­ فودی و دیگرانی از این دست، مصداق­ هایی از زیست دچار شتابزدگی روزگار ما هستند. فارغ از آنکه این شتابزدگی چه تاثیرهای مثبت و منفی­ ای در زیست و زندگی ما دارد و با یادآوری این مهم که ریتم طبیعت ناب و بکر، کند و آرام است، اما این شتابزدگی، پسند و سلیقه­ مخاطبان ما را به سویی برده است که می­ شود گفت کمتر بردباری، شکیب و حوصله­ نمایشی با ریتم و تمپوی آرام را دارند.

خواهش من این است که مگر در شرایط خاص، ضروری و شاید استثنایی اثر، دوستان هنرمند این نمایش ­ها، به ریتم آفریده­ های
هنری ­شان بازنگری داشته و آن را افزایش دهند. البته این صرفا به معنای تند تند دیالوگ گفتن نیست. شوربختانه شماری از دوستان با شتاب شگفت و عجیب و غریبی دیالوگ می­ گویند و اجازه نمی­ دهند که بار معنایی و عاطفی کلام در ذهن و دل و جان تماشاگر جای بگیرد و نفوذ کند. به ­ویژه در لحظه ­هایی خاص که تماشاگر نیاز به درنگ و اندیشه دارد، این یارا و فرصت از او سلب می­ شود. شایسته است چیستی و چگونگی ریتم و تمپو در هنرهای نمایشی را بازنگری کنیم و شتاب­زدگی در ادای دیالوگ را به­ مثابه ریتم و تمپوی مناسب برای اثر دراماتیک در نظر نگیریم.

-آیا طراحی نور نمایش ­های اجرا شده در این جشنواره ­ها، نور امیدی بر دل تماشاگران برای ارتباط بهتر با هنر تئاتر می­ تابانند؟
در بسیاری از نمایش ­های اجرا شده در این سه جشنواره، با قطع و وصل شدن­ های پرشمار نور روبه­ رو هستیم که اغلب ضرورت و نیاز هنری و دراماتیکی برای این تقطیع صحنه­ ها و نورها در جهان اثر موجود نیست. بهتر است با تمهیداتی از ایجاد این سکته ­ها و شکست­ ها در روند اجرای نمایش ­ها جلوگیری شود تا پیوند بهتر و ژرف ­تری میان تماشاگران و نمایش ­ها ریخت بیابد.

-به نظر شما هنرمندان این سه جشنواره چه اندازه در بهره ­گیری از سرمایه­ های فرهنگی و زیبایی­ شناسانه­ خودمان موفق عمل
کرده ­اند؟
شوربختانه جز چند مورد کم ­شمار، بیشتر هنرمندان گرامی شرکت­ کننده در این جشنواره ­ها، به سرمایه ­ها و داشته ­های فرهنگی و
زیبایی­ شناسانه­ خودمان یا توجه لازم را نداشته­ اند یا اگر هم داشته ­اند، این نگاه، موضعی بوده است. پر روشن است که ما سرمایه ­های فرهنگی و زیبایی­ شناسانه­ ارزشمندی داریم که هنرمندان می توانند با نگاه روزآمد آنها را به­روزرسانی کنند و در پاسخ به محرک­ های بیرونی، به یک ارایه­ هنری، اینجایی و اکنونی برسند تا ما با یک نمایش ایرانی امروزی روبه ­رو شویم. این مهم می­ تواند آثار ما را در
پهنه­ این کره­ خاکی بهتر و بیشتر جلوه­ گر سازد و ارتباط میان آثار هنری با مخاطبان را گسترش و افزایش دهد.

-پرداخت محتوایی نمایش ­ها به ارزش­ ها را چگونه ارزیابی می­ کنید؟
گر چه بیشتر هنرمندان شرکت­ کننده در جشنواره­ های یادشده، متعهدانه تلاش کرده ­اند به سوژه­ های ارزشمند و در پیوند با مناسبات ملی و آیینی بپردازند، اما شوربختانه در بسیاری از لحظه­ های نمایش ­های خود دچار شعارزدگی و از ظرافت هنری لازم دور شده ­اند. روشن است که به ­ویژه در جهان هنر و ویژه ­تر هنرهای نمایشی هر چه از شعارزدگی فاصله بگیریم و به تاثیرگذاری ناخودآگاه بیشتر بپردازیم و بها دهیم، اثرگذاری آفریده ­های هنری ماندگارتر و ژرف ­تر خواهند بود.

-جایگاه نقد را در پیشرفت جشنواره ­های تئاتر چگونه ارزیابی می ­کنید؟
امیدوارم شناخت­گرایانه­ تر و آینده­ پژوهانه ­تر از گذشته، گفتمان انتقادی در جشنواره های ما ساری و جاری شود. نقد و تحلیل خردمندانه، چه به صورت حضوری و چه به ریختار نوشتار، چه در یک گفت­ وگوی رسمی و چه در یک گپ دوستانه، باید جدی در نگاه آورده شود؛ نباید یک بخش جنبی و تزیینی از جشنواره باشد. بخش نقد جشنواره ­ها باید به­ عنوان یکی از رکن­ های اساسی و اصلی در برنامه ­ریزی جشنواره ­ها مورد توجه قرار بگیرد و می ­بایست که از یک نگاه صرفا تبلیغاتی به این بخش دوری گزید.

ما پیشرفت­ های اندیشه­ ای، فرهنگی و هنری نخواهیم داشت مگر آن که جدی­ تر، با دوری از تعصب و توهم، سعه­ صدر، نیک­ اندیشی و فرهنگ­سازی موثر به نهادینه کردن گفتمان انتقادی بپردازیم؛ برگزاری نشست­ های نقد و بررسی و انتشار نوشته های تحلیلی و انتقادی را، تکرار از باب تاکید می­ کنم، به دور از نگاه ابزاری صرفا تبلیغاتی به آنها، جدی بگیریم. امیدوارم در برنامه­ ریزی­ ها، مدیران، مسوولانه به بحث نقد نگاه ویژه کنند.

اسکار، یکی از معتبرترین جایزه ­های هنری در جهان به­ شمار می ­آید که در واقع جایزه­ منتقدان هنری و سینمایی است. جا دارد و چه خوش است که در جشنواره های تئاتری ما هم جایزه­ ویژه­ منتقدان طراحی و در نگاه آورده شود. فعالیت پیوسته و پویای منتقدان و ارتباط ژرف ­تر ایشان با هنرمندان، به­ ویژه هنرمندان هنرهای نمایشی، یکی از نکته­ هایی است که باید در برنامه­ ریزی و برگزاری جشنواره ­های تئاتری ما مورد توجه باشد تا از دستاوردهای این مهم بهره­ مند شویم.

-کلام آخر….
به ­عنوان سخن پایانی یادآوری این نکته را درخور و شایسته می ­دانم که ما در سرزمینی به نام ایران زندگی می­ کنیم که به گفته­ زنده ­یاد محمدعلی اینانلو جهانی است در یک مرز. یکی از ویژگی­ های بارز و برجسته­ این سرزمین سپنتای هزاره ­ها، این سرزمین پاک و
خوش ­انرژی، تنوع و گوناگونی پرشمار آیینی، زبانی، فرهنگی، نژادی و…. است.
هر بوم و بر از این سرای بزرگ و اهورایی، دارای چالش­ هایی است؛ پس چه خوش است اگر هنرمندان ما داستان­ ها و کاراکترهای قومی و نژادی خود را با نگاه ویژه­ همان بوم و بر پردازش کنند. برای نمونه چرا باید نمایشی را از شهر خلخال تماشا کنیم که رویدادگاه داستان در گیلان است و کاراکترهای آن با لهجه­ مشهدی حرف می­ زنند؟!
 روشن است که خود خلخال دارای ارزش ­های فرهنگی و چالش ­هایی است که به عنوان محرک برای آفریدن یک آفریده­ هنری نمایشی کافی و وافی هستند. من نمی­دانم چرا هنرمندان ما گاهی سراغ روایت داستان­ های آدم­ هایی می­ روند که شناخت بسیار اندکی از آنها دارند؟!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

62 − = 61