شب چلّه در شعر فارسی | مروری بر ابیات ماندگار شاعران پارسی گو درباره شب یلدا

شب چلّه طولانی ترین شب سال و آغاز تولد خورشید در تقویم جلالی است. این شب زیبا در اشعار شاعران پارسی گو به زیبایی توصیف شده است. برخی از این ابیات را در شب چلّه تقدیمتان می کنیم.

فردوسی(۴۱۶-۳۲۹ ه.ق)

شب اورمزد* آمد از ماه دی
زگفتن بیاسای و بردار می

*شب اورمزد از ماه دی یعنی شب چلّه یا همان یلدا

حافظ(۷۹۲-۷۲۶ ه.ق)

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست

نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست

وحشی بافقی(۹۹۱-۹۱۳ ه.ق)

شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد

روز عیشی خواستم زاید چه دانستم که چرخ
حامله دارد به سد ماتم شب یلدای من

ناصرخسرو قبادیانی (۴۸۱-۳۹۴ ه.ق)

قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا

منوچهری دامغانی( متوفی به سال ۴۳۲ ه.ق)

نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند

خاقانی شروانی (۵۹۵-۵۲۰ ه.ق)

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

در زرد و سرخ شام و شفق بوده‌ام کنون
تن را به عودی شب یلدا برآورم

گر آن کیخسرو ایران و تور است
چرا بیژن شد اندر چاه یلدا

همه شب‌های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز، به چاه شب یلدا بینند

خواجوی کرمانی(۷۵۲-۶۸۹ ه.ق)

تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان کرد

هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک
کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود

مهره مهر چو از حقه مینا بنمود
ماه من طلعت صبح از شب یلدا بنمود

اوحدی مراغه ای (۷۳۸-۶۷۳ ه.ق)

شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری

فیض کاشانی (۱۰۵۸-۹۷۷ ه. ق)

چه عجب گر دل من روز ندید
زلف تو صد شب یلدا دارد
تیر مژگان تو گر هر لحظه
جا کند در دل من جا دارد

عرفی شیرازی (۹۹۹-۹۶۳ ه.ق)

آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن
صد شب یلداست در هر گوشه ی زندان ما

صائب تبریزی (۱۰۸۶-۱۰۰۰ ه.ق)

آه ما رعناترست از آه ماتم دیدگان
آنچنان کز جمله شبها شب یلدا یکی است

گل فتد در دیده روزن مرا از ماهتاب
در شب یلدای بخت من نیارد شد سفید

امیرخسرو دهلوی (۷۲۵-۶۵۱ ه.ق)

هر شبی در غم هجرت شب یلداست مرا
که به سالی به جهان یک شب یلدایی هست

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 30 = 31