سینمای فامیلی و زوال مهرجویی
مسوولان سینمایی میگفتند فیلمسازان روشنفکری چون مهرجویی مقبولیت خود را در گذشته بیشتر از مخالفخوانی با رژیم شاه میگرفتند.
سینمای فامیلی و زوال مهرجویی|سرزمین هنر|بهزاد عشقی|سینما
«لامینور»آخرین ساخته داریوش مهرجویی از نظر تجاری و هنری شکست خورد و نتوانست همدلی مردم و منتقدان را جلب کند. مهرجویی چرا دیگر نمیتواند فیلم خوبی بسازد؟ این سوالی است که از زوایای مختلف میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
طالبینژاد پاسخ میدهد: از وقتی مهرجویی فیلمنامههایش را به کمک همسرش مینویسد دیگر نتوانست فیلم خوبی بسازد.
شواهد نشان میدهد چنین هم هست. مهرجویی زمانی با همکاری غلامحسین ساعدی فیلمهای ماندگاری چون «گاو» و «دایره مینا» را ساخته بود. یا با الهام از آثار سالینجر و ایبسن توانسته بود فیلمهای ارزندهای چون «هامون» و «سارا» را بسازد، اما اکنون ببینید از کجا به کجا رسیده است!
همسر مهرجویی بر میآشوبد که این داوری برحق نیست و از پدرسالاری و نوعی نگاه ضد زن بر میآید. چنین نیست و مهرجویی میتواند همسرش را دوست داشته باشد و به نقش آفرینی اجتماعیاش کمک کند، اما نمیباید سینمای خود را قربانی روابط عاطفی و خانوادگی کند.
در واقع سینمای فامیلی نیز در کنار بسیاری از عوارض دیگر، یکی از آفتهای سینمای ایران به حساب میآید. پارهای از فیلمسازان اقوام خود را به عنوان بازیگر و فیلمنامهنویس و طراح صحنه و چه و چه به فیلمهایی که میسازند تحمیل میکنند. این همکاری فامیلی، البته گاهی میتواند نتایج خوبی به بار بیاورد.
مادر کیومرث پوراحمد در «قصههای مجید» شیرین و جذاب است و به سهم خود به مقبولیت مجموعه کمک کرده است. یا تجربه علیرضا داوودنژاد در استفاده از اقوام منجر به ساخت فیلمهای خوبی چون «مصائب شیرین» شده است،اما سینمای فامیلی در اغلب موارد ثمری جز شکست نداشته است.
به عنوان نمونه مسعود کیمیایی از ابر و باد و مه و خورشید کمک گرفت تا از پسرش قیصر تازهای بسازد، اما لباس قیصر به تن پولاد زار میزد و او هرگز نتوانست جای ستاره- قهرمانی چون بهروز وثوقی را بگیرد.کیمیایی نه تنها نتوانست از پولاد قیصر بسازد، بلکه به خود نیز آسیب رساند و دیگر نتوانست به دوران طلایی خود بازگردد.
ارسطو میگوید افلاطون را دوست میدارم، اما حقیقت را بیش از او. کاش فیلمسازان ایرانی نیز از این کلام عبرت میگرفتند و سینمای خود را قربانی روابط خانوادگی و عاطفی نمیکردند، اما آیا مشکل مهرجویی فقط همین است؟ چنین نیست و مهرجویی بیشتر قربانی ممیزی و سیاستهای بازدارنده سینمایی شده است.
مسوولان سینمایی میگفتند فیلمسازان روشنفکری چون مهرجویی مقبولیت خود را در گذشته بیشتر از مخالفخوانی با رژیم شاه میگرفتند.
آنچنان واکنشی از خود نشان داد و سینه اش را سپر گلوله های احتمالی کرد که نگران شدیم خدا نکند این فشارها موجب سکته شود . خدا خدا کردیم فیلم خوب از کار درآمده باشد و لااقل فیلمساز خوب مان را خوشحال کند و علاقه مندانش را (هر چند حسی در اعماق وجودمان میگفت بعد از آخرین فیلم ها احتمالا نمی تواند فیلم خوبی باشد)، اما چه باک فیلمساز مان آن قدر کار خوب دارد که جایگاهش را در تاریخ سینمای این مملکت بالا نگه می دارد . برایش سلامتی و آرامش آرزو می کنیم .