سینمای سیاه نما محصول شکست اصلاحات و نا امیدی طبقه ی متوسط

دوازدهمین نشست پژوهشی مدرسه ی سینمای ایران با موضوع «بازنمایی روابط نامتعارف در سینمای ایران» عصر روز سه شنبه در محل مدرسه  برگزار شد.

در این نشست «فریدون جیرانی» در مقام کارگردان، فیلنامه نویس، نویسنده و سر دبیر سابق برنامه ی تلویزیونی «هفت» به تحلیل رابطه ی نا متعارف در سینمای ایران پرداخت.به گزارش خبرنگار هنرلند: «فیلم های سینمایی «زندگی خصوصی»، «سعادت آباد»، «چهارشنبه سوری»، «برف روی کاج» که محصول سال های ۱۳۹۰تا۱۳۸۳ بودند، در این نشست مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند.

«جیرانی» با اشاره به این موضوع که فیلم «چهارشنبه سوری» محصول آخر دوره ی «خاتمی» و اصلاحات است و سه فیلم دیگر بعد از اصلاحات و در دوره ی «احمدی نژاد» ساخته شده ، دوره ی دوم اصلاحات را دوره ی شکست اصلاحات و آن را زمانی دانست که اصلاحات کم کم در تفکر جامعه شکست خورده و دیگر نمی تواند انتظاراتی را که در سال ۱۳۷۶ در جامعه بیان کرده برآورده سازد و از همین تاریخ به بعد فیلم هایی که روابط نامتعارف ، خیانت و سیاه نمایی در آنها موج می زند را می توان به وفور مشاهده کرد حتی بعد از خروج «خاتمی» و ورود «احمدی نژاد» با شعار «تحقیر طبقه ی متوسط و از بین بردن اشرافیت»، طبقه متوسط، که به دنبال آزادی های اجتماعی، سیاسی و مدنی بودند، تهدیدی برای گروهای مرفه جامعه و گروههای مخالف اصلاحات به شمار می آمدند، بنابراین ما با سینمای سیاه نمایی از سال ۱۳۸۳ که  محصول شکست اصلاحات و شکست طبقه ای که فکر می کرده با اصلاحات تغییری در جامعه ایجاد می شود، مواجه می شویم».

 گارگردان «شام آخر» افزود:« از سال ۱۳۷۶تا ۱۳۷۲ سینما و مطبوعات می توانستند افکار عمومی را عوض کنند و همین امر ترسی را فراهم ساخت تا در دوره ی دوم اصلاحات، از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۷۶ فیلم هایی ساخته شود که بتواند افکار و ذهن ها را تغییر دهد».

وی گفت: «اگر دیالوگ های آخر فیلم «دو زن» را با فیلم هایی که از آن دوره به بعد ساخته شد مقایسه کنیم متوجه این تفاوت ها خواهیم شد و این دوران خیلی شبیه به سینمای سال ۱۳۴۸ با فیلم «قیصر» است ،فیلمی که از درون یک شکست بیرون آمد، و این همان شکستی بود که فکر می کرد می تواند جامعه را عوض کند».

او این طور ادامه داد : «قیصر» هم نمونه ای از این سیاه نمایی ها بود خیلی ها بر این باورند که آن زمان فیلم ها از اتفاق های سینمای کلاسیک دنیا الگو برداری می شد و با اشاره به فیلم «بانی وکلاید»، نمایش زنی عریان در ابتدای فیلم ، و فیلم «گلاجوئت»، «The Graduate» که ارتباط پسر هجده ساله ای را با خانم «رابینسون» و اغوا گری های این زن نشان می دهد، که حتی در زمان شاه هم به جای ترجمه ی اسم فیلم «فارغ التحصیل» با همان «گلاجوئت» به نمایش در آمده بود، را به عنوان نمونه  ای از این سیاه نمایی ها نام برد.

به نظر «جیرانی» سیاه نمایی ها توانسته ابودند سینمای کلاسیک آمریکا را هم از نظر تدوین، مفاهیم اجتماعی در زمان رکود اقتصادی تغییر دهدند و در مقابل این ها «قیصر» در تهران سعی در نمایش مقابله با کسانی می کند که به حریم خصوصیش ورود پیدا می کنند و فکر می کند که قانون از او حمایتی نمی کند و طرف او نیست.

جیرانی گفت: « ما سیاه نمایی را در سال ۱۳۵۲ با فیلم «تنگنا» به وضوح می توانیم مشاهده کنیم» و این فیلم را فیلمی بسیار تلخ با پایان بسته و سیاه و نا امید کننده خواند و همین امر را نشان دهنده این دانست که سیاه نمایی مختص بعد از انقلاب نیست و فیلم هایی که در سال ۱۳۸۳ به بعد در  سینما ساخته شد  این تفکر را به طبقه ی متوسط القا می کرد که دیگر راهی برای نجات جامعه نیست.

به نظر «جیرانی» عده براین باورند که سینمای سیاه نما یا روشنفکر امروز راهها را می بندد و راهی برای خروج از این دایره بسته وجود ندارد و این در حالی است تحقیقات اجتماعی که امروز از نظر اعتیاد، زنان ویژه و… شکل گرفته نشان دهنده ی بحران و فروپاشی است و فیلم «فروشنده» را نمونه ی خوبی بر این امر دانست.

اودر پایان بیان کرد: شاید نمایش اینگونه فیلم ها موافقان و مخالفان خاص خود را داشته باشد اما نباید منکر این قضیه شد که بعد از وقایع سال ۱۳۸۸، محدودیت طبقه ی متوسط یا فرهنگی کاملا بسته نشد و این نکته باعث شد طبقه ی متوسط از جامعه رانده نشوند».

ممکن است شما دوست داشته باشید
2 نظرات
  1. قاسم نصیری می گوید

    سلام!
    برای اصلاح امور جامعه باید به مشکلات عمیقا نگاه کرد و با ریز بینی و موشکافی ابعاد مشکل، درد، فاجعه و معضلات رو نشان داد، که این مهم از وظایف اندیشمندان، مسئولان امر، منجمله سازندگان فیلم، شعرا، نقاشان و… است، تا از بطن بررسی همه جانبه ی مشکل راه حل هایی جوانه بزند.
    برچسب “سیاه نمایی” تنها کاربردی که دارد جلوگیری از نمایش دردها و مشکلات جامعه ست. اگر فقر به نمایش در بیاد، اگر اعتیاد، اگر فحشا، اگر بی کاری، اگر فساد، اگر محدودیت های فرهنگی، اگر سانسور، اگر دزدی، اگر رانت خواری، اگر ناهنجارری های اجتماعی و… در هر شکلی به نمایش دربیاید به اسم سیاه نمایی کارش به بن بست می کشد، با هزاران تبعات بعدی… این برچسب بهانه ای شده تا فقط هنر بی محتوا، گزارش های قلابی، فیل های کمدیِ محضِ خنده و … ساخته بشه؛ تا در عین حالی که همه از ابعاد درد آگاهند، و در دردکشیدن سهیمند، درد در اعماق خفه بشه، ادامه پیدا کنه، منتشر بشه…
    این کلمه باید از فرهنگ لغات، به خصوص از زبان و بیان هنرمندان حذف بشود، بگذارید فقط سیاستمدارانِ بی دردِ برج عاج نشین ازش استفاده کنند برای ایجاد و اعمال محدودیت. شما بگویید: “نمایش معضلات”، “شفافییت”، “بیان موشکافانه مشکلات و معضلات اجتماعی”، “همدردی عمیق با دردمندان”، و این کلمه منحوس رو از بیانتون حذف کنید.

    1. هنرلند می گوید

      جناب آقای نصیری
      باسلام واحترام
      ضمن تشکر از توجه و اظهار نظر جنابعالی نسبت به این نوشته، به اطلاع می رساند تیتر مذکور از عین عبارت آقای جیرانی انتخاب شده است و لزوما به معنای تایید یا نفی موضوع از سوی هنرلند نمی باشد و جهت امانت داری از گفته ایشان انتخاب شده است.محددا از توجهتان سپاسگزاری می شود
      هنرلند

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

6 + 1 =