رودل فرهنگی ملانصرالدین!

دردی که تو داری علت جسمی ندارد. تجربه به من می گوید یا فیلمی ایرانی دیده ای یا مجموعه ای تلویزیونی یا نمایشی یا نمایشگاه نقاشی و یا کنسرتی رفته ای که به تو نساخته و رودل فرهنگی کرده ای!

رودل فرهنگی ملانصرالدین!|سرزمین هنر|سیدرضا اورنگ|طنز

ملانصرالدین دیرتر از همیشه به خانه آمد. تا در آستانه در ظاهر شد، زیر رگبار سؤال و متلک های عیالش قرار گرفت. هر بار ملا می خواست دهان باز کند، زن فرصت سخن پرانی به او نمی داد.

در عرض چند ثانیه انواع و اقسام متلک ها، تهمت ها و حرف های نقطه دار را حواله ملا نصرالدین کرد.

وقتی از گفتن دیالوگ های فرهنگی فارغ شد! نگاهی مهربانانه به ملا کرد و گفت: عزیز دلم می خواهی یک لیوان چای تازه دم برایت بیاورم تا از دام خستگی رهایی یابی؟!

ملا نگاهی که از هزاران دیالوگ فرهنگی بدتر بود به عیالش انداخت. زن که اوضاع را پس دید، کلامی به زبان نیاورد و سر بر بالین نهاد. نزدیک سحر ملانصرالدین با دل درد شدیدی از خواب برخاست و از شدت درد ناله می زد.

عیالش از خواب برخاست و گفت: چه مرگت شده ای مرد؟ چرا مانند زن های کودک مرده ضجه می زنی؟

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

ملا که توان حرف زدن نداشت به شکم باد کرده اش اشاره کرد.

زن گفت: معلوم نیست دیشب خانه کدام ضعیفه ای بودی که غذای فاسد به نافت بسته… نکند پیش دوستان گیس بلند خود رفته و زهرماری خورده باشی؟! یا قرص روانگردانی بالا انداخته یا چیزی کشیده باشی؟ ملا فریاد بر آورد: زن دهان گشادت را ببند و هیچ مگو.

دوا و درمان اورژانس هم نتوانست درد دل ملا را کاهش دهد. پیش چندین پزشک حاذق رفته و تحت درمان قرار گرفت، اما باز هم افاقه نکرد.

هیچ پزشکی علت دل درد ملا را نفهمید.دل درد امان ملا را بریده و شب و روز ش را سیاه کرده بود.

دوستی، پزشکی چیره دست و روشن ضمیر را به او معرفی کرد، ملا امتناع کرد، اما با اصرار دوستش قبول کرد.

پزشک روشن ضمیر شکم ملا را معاینه و عکس و برگه های آزمایش را مشاهده کرد، هیچ دلیل جسمی برای درد نیافت.

رو به ملا کرد و گفت: دردی که تو داری علت جسمی ندارد. تجربه به من می گوید یا فیلمی ایرانی دیده ای یا مجموعه ای تلویزیونی یا نمایشی یا نمایشگاه نقاشی و یا کنسرتی رفته ای که به تو نساخته و رودل فرهنگی کرده ای!

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 21 = 28