در تاریکی از نور بنویس | دیدن نور در دل تاریکی هنر می‌خواهد

سهراب سپهری در «آب را گل نکنیم» حقایقی عمیق و قابل تأمل را با بیانی تمثیل گونه، مطرح کرده است، بخشی از این حقیقت، نوعِ تفکر و  نگاهِ فرآیندی است، که آن را در جاری بودنِ رود، به خواننده معرفی می‌کند.

تفکری که از نگاه به سرمنشأ آغاز شده، مسبب، به دست گرفتنِ مسئولیت زندگی خود و حتی آیندگان‌ می‌شود و در شاعر چنان عزمی ایجاد می‌کند تا برایش اقدامی اصلاح‌گرانه انجام ‌دهد و هم اندیشانش را نیز به این رفتار دعوت ‌کند؛ چرا که خالقِ اثر، می‌داند که خود نیز سرمنشأیی برای آیندگان است.

سهراب آنچنان از زیبایی‌ها رویا دارد که همین تصاویر، او را به حرکت به سمتِ شهرِ پشت دریاها، وا می‌دارد. ما نیز همچون سهراب در هر زمان، گزینه‌های انتخاب بسیار داریم.
یا می‌توانیم بر اخبارِ منفی، جنگ، فقر، قتل، دزدی و … متمرکز شویم و یا با نیم‌نگاهی بر وجود همین مصیبت‌ها، ذهنی سرشار از گفتگوها و تصاویر شفاف و زیبایی از نجات‌ها، رحمت‌ها، الطاف و نعمت‌هایی برای خود بسازیم، و اینگونه به هستی اعلام کنیم که متقاضیِ خیر و نیکی در جهان هستیم.

البته دیدنِ نور در دلِ تاریکی، کشفِ نیکی‌ها در شرایط سخت و خطرناک؛ و دریافتن حقیقتِ درست، از میان باطل، هنرمندی می‌خواهد. نگاهی ظریف و ذهنی هوشیار می‌طلبد.یکی از اساتید روانشناسی، در صحبت‌هایشان بارها تأکید کرده‌اند که در یک صحنه‌ی تصادف، عده‌ایی مجروح شده و عده‌ایی هم سالم هستند؛ کدام یک می‌توانند به دیگری کمک کنند؟قطعاً گروهی که سالم‌اند، می‌توانند به مجروحین یاری برسانند. و این ما هستیم که با افکار، باورها، ساختارهای فکری، رفتار، اعمال و آثارمان، نشان می‌دهیم که سالم زندگی می‌کنیم یا هرچند که در جنگ نیستیم؛ ولی مجروحِ روزگارمان شده‌ایم و در ظاهری سالم ولی ذهنی زخم خورده از خوراک‌های مسموم، عادت‌وار زنده‌ایم.

هرچه در ذهن بگذارید را در پیرامون تجربه می‌کنید

امروزه اختراع و توسعه‌ی «پرینترهای سه‌بعدی» نه تنها برای سهولت کارهایِ بشر، بلکه برای تصدیق قدرت ذهن و آشکار شدنِ دستوراتِ نامشهود در فضایِ مشهود است.

«ما در جهانی زندگی می‌کنیم که همچون یک پرینتر سه بعدی عمل می‌کند»


یک پرینتر سه بعدی، در هر بار عمل کردن، بسته به نوع دستگاه، رویِ یک یا چند ماده که برایش از پیش تعیین شده، می‌تواند دستوراتی که از رایانه‌ دریافت می‌کند را اجرا نماید. جهان را همچون پرینتر سه بعدی فرض کنید، که این پرینتر با کابل‌های نامشهود به ذهن و روح ما متصل است. در هر بار عمل کردِ این پرینتر، بسته به نوعِ شرایط و با نظارت دقیق و کاملِ خالقِ هستی، چند گزینه از موادِ خام و قابلِ انتخاب در این پرینتر قرار می‌گیرد و دستگاه آماده‌ی اجرایِ دستور می‌شود.برآیندی از آنچه در ذهن ما گذشته است، به پرینتر دستور داده شده و ما در نهایت از این دستگاه، شیئی را تحویل می‌گیریم که خودمان دستور ساختش را به پرینتر داده بودیم. در حقیقت، تقاضایِ ما، محصولِ  فعلیِ پرینتر را به ما عرضه کرد.
و این؛ حقیقتی است که ما هر روز، در هر انتخاب با آن مواجه هستیم.گزینه‌های ما در هر انتخاب بسته به نوعِ نیاز ما در آن لحظه، وسعتِ آگاهیی که از پیش برای خود شکل داده‌ایم و همچنین بسته به کیفیتِ عملکردِمان در انتخاب‌های قبلی تغییر می‌کند.

 

پرینتر سه بعدی
پرینتر سه بعدی

جدالی که هر روز در ذهن ما برقرار است

در ذهنِ ما جدالی میانِ باورهایِ مثبت و منفی، الگوهای سازنده و مخرب، اندیشه‌های اصلاح گر و قربانی شکل می‌گیرد. این جدال یا به صورت ناخودآگاه در تاریکیِ ذهنمان انجام می‌شود و یا خودمان این جدال را به صفحه‌ی روشن می‌آوریم و برآن نظارتِ دقیق انجام می‌دهیم. به هر شکل، چه در تاریکی و یا در روشنی این جدال شکل می‌گیرد و حاصل آن به عنوانِ انتخابِ نهایی ما آماده‌ی ارسال به جهان می‌شود.این دستورِ آماده‌ی ارسال، هم به صورت‌های نامشهود، در قالبِ فرکانس‌های شعوری، جریانی از احساسات و یا موجی از افکار و حتی ملموس‌تر به شکلِ بویی قابلِ دریافت، در شبکه‌ای نامشهود و وسیع مخابره می‌شود و بعضاً همین دستورِ اجرایی به صورت مشهود در نوع نگاه، ژست، رفتار، عملکرد، کلام و آثار به هستی ابلاغ می‌گردد.

پرینتر هستی

و پس از این مخابره، روح و ذهن ما آماده‌ی دریافتِ رویداد، شیئ، فرد و به طور کل محصولِ درخواست شده از پرینتر هستی و یا جهان پیرامون است.این حقیقت یکی از اصول مهم و حاکم بر هستی و زندگی ما است. که می‌توان آن را بندی از قانونِ آشکارسازی دانست. قانونی که همچون جاذبه‌ی زمین، در هستی جاری و حکم‌فرماست و نادیده گرفتن این قانون، باعثِ گریز از آن و تجربه نکردنش نخواهد بود.به علاوه، پذیرش این حُکم، درک و دوستی با آن، به ما کمک می‌کند تا بتوانیم گامی مؤثر در جهتِ ساختن و تجربه کردن و توسعه‌ی جامعه‌‌ی ارزشمند برداریم. در پایان، سخنم را با بخشی از شعرِ زیبا و پر مفهوم مرحوم«مجتبی کاشانی» به اتمام می‌رسانم:

خویش را باور کن
خویش را باور کن

هیچ کجا چرخی بی‌چالش و بی‌خواهش تو
بی‌توانایی اندیشه و عزم تو نخواهد چرخید
اسب اندیشه خود را زین کن
تک سوار سحر جاده تو باید باشی
و خدا می داند
و خدا می خواهد
تو خدایی باشی
بر پهنه خاک
نازنین
داس بی‌دسته ما
سال‌ها خوشه نارسته بذری را بر می‌چیند
که به دست پدران ما بر خاک نریخت

کودکان فردا
خرمن کشته امروز تو را می جویند
خواب و خاموشی امروز تو را
در حضور تاریخ
در نگاه فردا
هیچکس بر تو نخواهد بخشید
باز هم منتظری؟
هیچکس بر در این خانه نخواهد کوبید
و نمی گوید بر خیزکه صبح است
بهار آمده است
تو بهاری، آری
خویش را باور کن

نویسنده: مهرنوش بیوک افشاری

برگرفته از مقالات و زندگی‌نامه شاعران معاصر، بررسی آیات قرآن کریم، آموزش اساتید معتبر در زمینه ذهن و شعورمندی جهان

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 21 = 25