حذف احساسات مردم ، یعنی حذف انسان، یعنی شک در خلقت خالق!

حذف احساسات مردم ، یعنی حذف انسان، یعنی شک در خلقت خالق! | سیدرضا اورنگ | سینما| سرزمین هنر

ساخت فیلم های سینمایی یا سریال های تلویزیونی باید مطابق سلیقه مردم باشد.

همان‌طور که سال هاست میوه‌فروش‌ها، میوه‌ها را «درهم» به مردم می فروشند و آنان نیز می‌پذیرند، زندگی را هم باید «درهم» قبول کرد.

در طول زندگی فراز و نشیب‌های فراوانی پیش روی انسان قرار می‌گیرد که آدمی باید از آنها گذر کند.

گریه و خنده هر دو در نهاد انسان وجود داشته، دارد و خواهد داشت. گاهی به انسان حالتی دست می‌دهد که او را وادار به گریه یا خنده می‌کند.

نمی‌توان انسانی را پیدا کرد که فقط یکی از این دو پدیده در نهاد او وجود داشته باشد. آنچه منظور نظر است، گریه و خنده واقعی است، چیزی که به طور طبیعی وجود دارد، نه حالت‌های ظاهری و مصنوعی.

کسانی که دست به قلم هستند یا دستی در فیلمسازی دارند، باید خصوصیات انسان را بی‌کم و کاست در نظر داشته و بدانند که نمی‌توان مخاطب را مجبور به گریه یا خنده کرد.

مردم ، گریه ، خنده

 

باید مردم و مخاطب را در موقعیت خنده یا گریه قرار داد. نه می‌شود همه را به گریه واداشت و نه به خنده.

باید برای انسان‌ و احساسات او ارزش قائل شد و به آن احترام گذاشت. کسی در سینما یا تلویزیون حق ندارد بگوید، باید تلخی، گریه و صحنه‌های ناراحت کننده از میان تولیدات سینمایی و تلویزیونی حذف شوند!

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

آیا آنان می خواهند برای احساسات انسان‌ها تعیین تکلیف کنند؟ آیا می‌خواهند با ساخت فیلم‌ها،سریال ها یا برنامه‌های به اصطلاح خنده‌دار، غم و غصه مردم از وجود آنان رخت بسته و برود،آیا می رود؟! آنان چگونه می‌توانند احساسات مردم یا همان مخاطب را نادیده بگیرند؟

به خاطر خصوصیات منحصر به فرد انسان است که احسن الخالقین نام گرفته.

بنابراین، نه وزیر ارشاد، نه رییس سازمان سینمایی، نه رییس تلویزیون و نه هیچ کس دیگری قادر نیست این خصوصیات منحصر به فرد را به انسان بدهد یا از او بگیرد. این فقط در قدرت خداوند است.

فیلم های سینمایی، برنامه‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی هم باید مثل زندگی مردم «درهم» باشد. باید به مخاطب احترام گذاشت تا او خود تصمیم بگیرد کدام فیلم یا سریال را ببیند.

گریه و خنده هر دو از فاکتورهای مهم انسان هستند، یکی از فاکتورهایی که آنان را از حیوانات متمایز می‌کند. با تولید فیلم های سینمایی، برنامه‌ها و سریال های تحمیلی، نه می‌توان خنده را از لب مردم دور کرد و نه گریه را از چشم شان گرفت.

اهمیت شناخت مخاطب

 

باید سازندگان فیلم‌ها و سریال‌ها آثاری را خلق کنند که خنده واقعی بر لب و اشک حقیقی را به چشمان مخاطب بیاورند.

اگر هالیوود در جذب مخاطب موفق است، برای این است که به مخاطب و احساساتش احترام قائل می شود. آنها یک بسته از فیلم های مختلف را ارائه می دهند تا مخاطبان به تماشای دلخواه خودشان بنشینند.

تلویزیون آمریکا و دیگر کشورهای پیشرفته نیز طبق سلیقه مخاطبان خود برنامه و سریال تولید می کنند. آنها می دانند که مردم دارای سلایق مختلف هستند، برای همین سعی می کنند آثار متنوعی را تولید و روی آنتن بفرستند.

بیشتر ممالک دنیا به این مهم رسیده اند که نمی شود به مخاطب فیلمی سینمایی یا سریال و برنامه ای تلویزیونی را تحمیل کرد، الا ایران.

در اینجا همیشه، همه می خواهند برای مردم تعیین تکلیف کرده و طبق سلیقه خودشان، نه مردم آثار سینمایی یا تلویزیونی تولید کنند. برای همین در حال حاضر مخاطبان سینما و تلویزیون ایران در پایین ترین حد استاندارد قرار دارد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

22 − = 15