ترکیب بند عاشورائی محتشم – بند پنجم

بندپنجم ترکیب بند عاشورائی محتشم ، تخیل شاعر را از رسیدن خبر شهادت امام حسین (ع) به کائنات روایت می کند.

او این بند را از لحظه ای آغاز می کند که گلوی عطشان خامس آل عبا به خنجر کین بریده می شود و خون حلق آن عزیز بر زمین کربلا جاری می شود. با وقوع این واقعه گوئی جهان دچار دگرگونی می شود و طوفانی عظیم برمی خیزد که گرد وغبار آن تمامی کائنات را دربرمی گیرد. خبر این فاجعه در آسمان هفتم غلغله ای برپا می کند. اینکه آیا آسمان هفتم به معنی همان درجات بالای قرب هست یا اینکه عالمی است که در آن عالم حجاب ها نیست و سهولت بیشتری برای قرب فراهم شده است، هر دو درست است*. اینگونه که از شعر بر می آید محتشم آسمان هفتم را مکانی می داند که ارواح طیبه پیامبران و اولیای الهی درآن ساکنند و رسیدن خبر شهادت اباعبدالله (ع) ساکنان افلاک به خصوص آسمان هفتم را در غم واندوه فرو می برد. از حضرت عیسی مسیح (ع) و یکایک پیغمبران همگی در ماتم فرو رفتند تا آنکه نوبت به خاتم النبیین (ص) رسید.شاعر در تصویر این لحظه از قدرت خیال بهره می گیرد و چنین روایت می کند که چون این  خبر  به رسول خاتم حضرت محمد(ص) رسید از خروش آن جناب تمامی افلاک به لرزه درآمد و حتی ذات ذوالجلال محبوب رب العالمین نیز از این ماجرا در غم فرو شد. اما بلافاصله دامن خویش را ازاین پندار وهم آلود کفرگونه مبری می کند که خداوند از ملال واحساسات انسانی مبری است آنچه جرأت چنین خیالی را در ذهن شاعر گنجانده است آن است که چون خدا در دل هر مؤمنی است *؛دل هیچ مؤمنی از این ماجرا خالی از غم واندوه نیست چنین حس شاعرانه ای از اندوهناکی رب العالمین بر زبان وی جاری شده است و الا ذات ذوالجلال از این قیاس پاک ومنزه است.

چون خون ز حلق تشنهٔ او بر زمین رسید

جوش از زمین بذروه عرش برین رسید

نزدیک شد که خانهٔ ایمان شود خراب

از بس شکستها که به ارکان دین رسید

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند

طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید

باد آن غبار چون به مزار نبی رساند

گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

یکباره جامه در خم گردون به نیل زد

چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید

پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش

از انبیا به حضرت روح‌الامین رسید

کرد این خیال وهم غلط کار، کان غبار

تا دامن جلال جهان آفرین رسید

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال

او در دلست و هیچ دلی نیست بی‌ملال


*برای دانستن معنای هفت آسمان وزمین در قرآن همین جا کلیک کنید.

*رسول اعظم صلی الله علیه و آله: لایسعنی ارضی ولا سمائی و یسعنی قلب عبدی المومن؛ زمین و آسمان من، گنجایش مرا ندارد ولی دل بنده‌ی مومن گنجایش مرا دارد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

13 + = 18