آیکیوی مخاطب ایرانی!
«ترومای سرخ» فیلمی که نیم ساعت اولش با الهام از فیلم «لاک/ Locke » و سرگردان در خیابانهای تهران ساخته شده است. شخصیتهای فیلمنامه و نوع روابطشان را باهم از طریق صفحه موبایل و صدایشان از گوشی متوجه می شویم، که هرچه دقت کنیم بازهم گوشه های تاریک داستان را تا آخر روشن نمیکند.
استفاده از صدای بازیگران معروف و تصویر یکی از آنها برای کمک به جذابیت و پر کردن پوستر و تیزر فیلم آمده است و به گفته کارگردان این فیلم برای مخاطب با «آیکیو» بالاست! و برای عامه مردم ساخته نشده است.
استفاده ازنمای میدان فردوسی و آوردن نام یاقوت(زن سرخ پوش) شاید در گره گشای از نام فیلم (ترومای سرخ) موثر باشد. به هر حال اسماعیل میهن دوست (نویسنده و تهیهکننده و کارگردان) در پاسخ به خبرنگار هنرلند در نشست خبری بعد از نمایش فیلم نکاتی را مطرح کردند.
طرح اولیه تولید این فیلم چگونه بود؟
جرقه اولیه این فیلم محصول کلاسهای تحلیل فیلم من است. بعد از دیدن فیلم «لاک/ Locke » این بحث شد که ما اگر بخواهیم نسخه ایرانی این فیلم را بسازیم چه تغییراتی در آن داده می شود. ماجرا با شوخی و خنده شروع شد و بعد جِدّی شد. البته این تا آن قسمت از فیلم که ماشین پنجر می شود اشاره به «لاک/ Locke » دارد. که از لحاظ مضمون، تماتیک، ایرانیزه شده و به کل با آن فیلم فرق دارد.
ببینید وقتی شما با این مشکل مواجه می شوید که متعارف روایت نمیکنید. این ریسک را باید پذیرفت که اول باید تعریف کنیم، با چه مخاطبی روبرو هستیم؟ ما موجود انسانی به عنوان مخاطب نداریم، مخاطب یک طیف است. اگر قرار بود بنابر تعاریف کلیشهای برای مخاطب عام ساخته شود، به کل مسیر دیگری میطلبید. نقطه دید روایت عوض میشد، اول شخص تبدیل به دانای کل می شد. صدای خانم آسایش(ویشکا) در یک پلان-سکانس چهار دقیقه و نیمی را درفضای تنگ ماشین گرفتیم که با خانم نظریه دیالوگ میگفت و این سخت بود، می شد این را در خانه گرفت ولی ساختار، این شکلی می طلبید و سختیها را به جان خریدیم که بتوانیم غیرمتعارف داستان را تعریف کنیم. مخاطب غیرمتعارف ما پتانسیل شنیدن قصه نامتعارف را دارد. برآیند من این است، مخاطبی که فکر میکند کل داستان درون ماشین میگذرد را با پنچر شدن لاسیتک ماشین، پنچر میکنم. اگر بتوانیم با فضای ذهنی فیلم و شخصیت اصلی فیلم همذات پنداری کنیم و ارتباطات، دغدغهها، دوستیها، مشکلات خانوادگی و آن وجوه چهارگانه که یونگ درباره شخصیت زن میگوید را دریافت کنیم، فکر کنم کمتر کسل کننده باشد چون بعد از پنچر شدن مسئله وارد بُعد اجتماعی میشود.
من متوهّم نیستم و یا اینکه دارم اخراجیها میسازم! به هرحال برخی فیلمها حوصله و «آی کیو» بالاتری میخواهد. من به سینمایی معتقدم که رابطه دموکراتیک با بیننده برقرار کند و بیننده را دستکم نگیرد، آن را به مشارکت فرا بخواند و راحتالحلقوم نباشد.