تاملی در سیر تاریخی داستان نویسی و اندیشه جهانی شدن به قلم حامد حبیبی-قسمت چهارم

در قسمت سوم مقاله آقای حامد حبیبی، در ادامه بحث رنسانس تراژدی گفته شد؛ از عصری که فلاسفه به عقد یهود درآمدند، مهمترین استراتژی ادبای یهود، رو آوردن به تراژدی، داستان سرایی و قصه گویی شد و اوج تفوق تراژدی را در مسیحیت پائولسی شاهدیم که با پردازش همین تراژدی وا پس گرایی فلسفه دین، کنیسه به واسطه کلیسا در قرون وسطی و ما بعد آن سلطه جهانی پیدا کرد.داستان سرایی را در اعصار بعد باید در اشعار، تئاتر، مراسمات مذهبی، تعزیه، نقالی، نمایش های خیابانی، عروسکی، روحوضی و پانتومیم جستجو کرد. اما دیگر تراژدی در مناسبات سیاسی و تمدن سازی تعیین کننده است؛ تا جایی که در تفسیرهای عهد عتیق و کتابت تلمود و پروپاگاندهای یهود مانند کتابت پروتکل های دانشوران صهیون و داستان هولوکاست و ماجرای یازده سپتامبر این خط ربط را می توان به وضوح مشاهده کرد.

۴-جنگ تمدنی داستان سرایان

در عصر مدرنیسم و با پیدایش سینمای صامت و در عصر پست مدرنیسم که قدرت رو به افزایش سینما را در تحولات جهانی شاهد هستیم، بیشتر تراژدی را باید در سینما جستجو کرد.

حتی می توان گفت که صنعت و تکنولوژی امروز از دست آوردها و محصولات مهم فلسفه تراژیک است.

امروز داستان و تراژدی جای خودش را به فیلمنامه داده و درواقع سینما عامل پیشرونده است. تا جایی که هالیوود مرکز اطلاع رسانی تحولات مهم جهانی (مانند حادثه یازده سپتامبر و جنگ عراق و افغانستان) پیش از وقوع می باشد. فیلم های «ترمیناتور»، «جان سخت ۲»، «برادران سوپر ماریو»، «کلوپ مبارزه» و… به حادثه یازده سپتامبر اشاره دارند.

در سریال «۲۴» مذاکرات و توافق هسته ای ایران و آمریکا و حتی پیش بینی نام رییس جمهور ما و ویلچر نشینی وزیر امور خارجه امریکا ده سال قبل از مذاکرات و وقوع این حوادث به تصویر کشیده شده بود.

اگر رابطه داستان سرایی با فلسفه تراژیک و رابطه فلسفه با تکنولوژی و جایگزینی سینما و فیلم به جای داستان سرایی در عصر پست مدرنیسم را اجمالا قبول کنیم، باید به صراحت این جمله را بگویم که «داستان سرایی تمدن ساز است». حتی این داستان ها و فیلم ها هستند که از پیشرفت علوم و تکنولوژی در گذشته و آینده و مناسبات اجتماعی و تعاملات انسانی و شکل گیری نظم جهانی سخن می گویند. حال این تمدن می تواند به مدینه فاضله افلاطونی، شهر خدای آگوستین، اتوپیای توماس مور، نیو آتلانتیس فرانسیس بیکن، شهر آفتاب توماسوکامپانلا، ایکاری اتین کابت، مدینه صالح ابن سینا، مدینه فاضله سهروردی و فارابی و یا آرمان شهر مورد نظر انبیاء منتهی شود. که هر کدام از حیث  هویت و منشأ پیدایش و ماهیت و محتوا و امکان تحقق متفاوت هستند.

صرف نظر از تفاوتهای ماهوی تراژدی و تعزیه باید گفت که اولین تراژدی سرا بر روی زمین، روح القدس یا جبرائیل و اولین مخاطب آن آدم و حوا هستند. روح داستان سرایی در عالم وجود دارد. از تراژدی “آدم و حوا” تا داستان غم انگیز “هابیل و قابیل” و “ابراهیم و اسماعیل” گرفته تا احسن القصص قرآن که یک درام بسیار عاشقانه تو در تو و چند وجهی و عالی دارد و گره گشایی آن نیز بسیار شگفت انگیز است. و حتی شاهنامه فردوسی که ضامن بقای هویت یک تمدن شد.

فقط قالب داستان سرایی متفاوت است. در غرب افسانه اساطیر و خدایان یونان، در اسلام قصص قرآنی و در ایران گنجیه اشعار شعرا قالب داستان سرایی است. “لیلی و مجنون” و “خسرو و شیرین” اثرهای فاخر نظامی گنجوی، “شیرین و فرهاد” اثر وحشی بافقی، داستانهای شاهنامه مانند حماسه “رستم و سهراب” که بزرگترین تراژدی ما محسوب می شود و “بهمن اسفندیار” و “گستاسپ و کتایون” و “شاهزاده و چوپان”، “علی نامه” ربیع که پنجاه سال بعد از شاهنامه نوشته شده و “بوستان و گلستان” سعدی همه داستانهای فاخری هستند که کارکرد تراژدی را در ایران دارند. حتی “دیوان شمس” مولوی و “دیوان حافظ” خواجه شیرازی هم به لحاظ هستی شناسی و دید عرفانی و معرفی خیر و شر، نشان دهنده آن است که شعر در ایران ما به ازای تراژدی در غرب است و اهمیت تراژدی و نمایش در ایران با شعر تبلور پیدا می کند و با توجه به همین تفاوت می توانیم تفاوت در روح جمعی و تاریخی غرب و ایران را مشاهده کنیم که به تقابل تمدنی ایران و یونان و مصر مشهور است.

ادامه دارد…

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 3 = 2