یادداشتی بر فیلم بیمادر
یادداشتی بر فیلم بیمادر |سرزمین هنر|علی منصوری|سینما|
بیمادر روایتگر داستان زنی به مهروز (با بازی پردیس پورعابدینی) است که در تلاطم اتفاقات زندگی به دنبال راهی برای نجات مادرانگی خود میگردد.
او تصمیم میگیرد برای عمل کلیه فرزندش وارد بارداری به عنوان رحم اجارهای شود تا هم فرزند خود را نجات دهد و هم کودک دیگری به این جهان هدیه دهد.
از سوی دیگر زوجی در میانهی زندگی است که برای بچهدار شدن متوسل به روشهای بارداری جدید موسوم به رحم اجارهای میشوند. امیرعلی موذن (با بازی امیر آقایی) یک روانپزشک موفق و معروف است و همسرش دکتر مرجان سمنانی (با بازی میترا حجار) پزشک زنان موفقی است.
این زوج فرزندی ندارند و احتمالا دلیلش مرجان است که نمیتواند جنینی را در رحم خود پرورش دهد. اما در این بین چالشهای جدی و پرتلاطمی با مهروز پیدا میکنند.
عرفان فرزند مهروز نیاز به پیوند کلیه دارد. ظاهرا از همسرش جدا شده است و همراه برادرش محمود و همسر برادرش سیمین و فرزند آنها زندگی میکند.
مهروز زنی است که به هر دری میزند تا پول عمل فرزندش را جور کند از ساخت لوستر در اتاقکش تا کارکردن در منازل دیگران آنقدر که دستهایش اگزما گرفت است.
یک خانه قدیمی در محله ای که زنان در آن آسایش و آرامش ندارند
برادرش محمود (با بازی پژمان جمشیدی) هم یک فرد نیمه لات است که پرورش سگ دارد و فقر حاکم بر زندگی آنها از فضاسازی منزلشان قرار است به بیننده منتقل شود: یک خانه قدیمی در یک پسکوچه تنگ در محلهای که زنان پاسی از شب گذشته در آن آسایش و آرامشی ندارند.موسیقی متن و آواز تیتراژ پایانی این فیلم براساس بخشی از لالایی مادر افغانی «الله هو» نواخته شده است.
موسیقی این فیلم بسیار تاثیرگذار است و در لحظات مختلف تعلیق خاصی که شخصیت زن ماجرا درگیر آن است را به خوبی به مخاطب منتقل میکند.
تلخی موسیقی در لحظات مختلف فیلم یک تعارض بین تصویر و صدا ایجاد میکند که این تعارض بیننده را به فکر فرو میبرد. نمونهی این اتفاق در سکانسی است که کودک دستش را از پنجره برده و در حال لذت است اما موسیقی فضای تلخی واقعی این سکانس را یادآور میشود.
با اینکه فیلم در شخصیتپردازیها چندان موفق نیست و همهی نقشها در حد تیپ باقی میمانند اما روابط بین آنها به خوبی ترسیم شده است.
رابطهی نهچندان دوستانه امیرعلی (امیر آقایی) و مرجان (میترا حجار) که حاصل تفاوا دیدگاههای اساسی در زندگی است، به خوبی نمایان است و توجه امیرعلی به مهروز و فرزندش که حاصل چالش اخلاقی امیرعلی است در فیلم نقش ایفا کرده و موجب سوء ظن مرجان میشود.
سکانس های نامفهوم فیلم بیمادر
کمیت فیلم در ایجاد فضا و شخصیتپردازی به شدت میلنگد. بعضی از سکانسها و کاراکترها مثل نقشی که علی اوجی آن را ایفا میکند از اساس نامفهوم است و اگر تیغ سانسور نیز بر این فیلم خورده است، شاید بهتر باشه از اساس چنین نکاتی را حذف کرد.
اوج این اتفاق در سکانس حضور برادر مهروز (پژمان جمشیدی) در منزل امیرعلی است که دیده میشود نقشی که علی اوجی بازیگر آن است نیز نشسته و سیگار میکشد و دیگر هم هیچگونه نقشی ندارد.بازیها متاسفانه در این فیلم تکراری و نهچندان دلچسب است. میترا حجار همان همیشگی است.
امیر آقایی همان کارآگاه کیهان سریال نوار زرد و انبوه نقشهای دیگرش است و پژمان جمشیدی نیز تلاش کرده تا از پس نقش برآید اما صرفا به ورطهی داد و بیداد و حرکات هیستیریک بیروح افتاده است که یقینا مقدار زیادی از این عدم موفقیت وابسته به عدم شکلگیری شخصیت در فیلمنامه است که پرداخت سینمایی را دشوار میکند.
در این بین اما پردیس پورعابدینی بازی بهتری نسبت به بقیه دارد و از پس نگاههای مظلومانهی خاصی که القا کنندهی حس شرم و خجالت و گناه است، به خوبی برآمده است.هرکدام از کاراکترها فارغ از اینکه تبدیل به کاراکتر شدهاند یا خیر در دنیایی زیست میکنند که مفاهیم حاکم بر آن لزوما مطابق با واقع نیست و حتی گاهی برساختهی وضعیت زندگی اجتماعی و فردی آنهاست.
رنج انسان ها وابسته به محیط و موقعیت آنها نیست
نکتهی منحصر به فرد در این فیلم آنست که رنج انسانها به محیط، رفتارها و موقعیت آنها وابسته نیست. تو گویی آدمی در زندگی با رنج عجین است و راه فراری نیز از آن ندارد.وقتی آدمی با وضعیتی مقدر شده مواجه است، و یا با سرنوشتی تغییرناپذیر روبروست، این فرصت را یافته است که به عالیترین مرتبهی ارزشها و به ژرفترین معنای زندگی دست یابد که این معنا همان دریافتی است که او در رنج کشیدن از زندگی به دست میآورد.
درد و رنج بهترین جلوهگاه ارزش وجود آدمی و آن آوردگاهی است که برونشدگی انسان و درک حاصل از آن را برای همیشه بر جان آدمی مینشاند.بیمادر نیز در موقعیتهای متفاوت، انسانهایی را برای ما ترسیم میکند که دغدغههای متفاوت دارند و هرکدام از دریچهی نگاه خود به جهان مینگرند اما همهی آنها در عذاب فقدان یا داشتن چیزی هستند.به هر روی بیمادر فیلمی است که به دغدغهی ارزشمندی میپردازد اما به خوبی نتوانسته از پس شخصیتپردازی، ایجاد فضا و ترسیم موقعیتها بربیاید.
عوامل فیلم
نویسنده و کارگردان: سید مرتضی فاطمی
بازیگران: امیر آقایی، میترا حجار، پژمان جمشیدی، پردیس پورعابدینی