به یاد استاد انتظامی، معلم بازیگری من و رفیق همدل وهمراهم ضیاءالدّین درّی

جبار آذین

یکی ازافتخارهای دوران نوجوانی و اوان جوانی من، آموزش تأتر وسینما از محضر بزرگان و ماندگاران هنر ایران زمین؛بهرام بیضایی، زنده یادان؛اکبررادی،غلامحسین ساعدی، نعمت اسداللهی وپرویز فنی زاده است. بازیگری را ازبزرگ بازیگران کشور؛ زنده یادان پرویزفنی زاده و استاد عزت الله انتظامی آموختم. انتظامی، آموزگاری جدی وسختگیر بود،ولی باعشق آموزش می داد و از مشوقان من برای ادامه فعالیت های هنری بود.گرچه کلاس های پر بار او ادامه نیافت، اما ارتباط ما همچنان تداوم داشت و گاه گپ و گفتی و به مناسبتی، دیداری داشتیم و از خود، تأتر و سینمای دیروز و امروزکشور می گفتیم و می شنیدیم.

روحش شاد و جایگاهش رفیع.

با «ضیاءالدّین درّی» نازنین، در چندسال اخیر بیشتر مراوده داشتیم.

مردی بود متواضع، باسواد و دلسوز هنر و هنرمند.

پیگیر پر و پا قرص یادداشت های من بود و معمولاً در پی متن های من، برایم دو برابر یادداشتم، مطلب می نوشت، از زیر و روی سینما، خانه سینما، فارابی، سازمان موسوم به سینمایی و تلویزیون می گفت و گلایه و درد دل و افشاگری می کرد. او پیوسته از سر لطف،مرا منقدی کم نظیر، صریح، شجاع، حق گو و عدالت طلب و با عناوین منقد راستین، استوار و تأثیرگذار  خطاب می کرد که البته این همه، از مهر و بزرگی اوبود، و گر نه من، طلبه و کسی جز خادم مردم نیستم.این اواخر، دوستانه و دلسوزانه می گفت:

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

“مواظب خودت باش،چون توحق می گویی،دشمن زیاد داری!”

و من مانندهمیشه از او و الطافش تشکر می کردم و می گفتم:

“تا خدا را دارم از چیزی و کسی باک ندارم و توکلم تنها به اوست”.

دراین سال ها، او ناگفته هایی فراوان از خود و سینما و سیما برایم گفت و درددل های سوزناکش از بابت غلط ها و انحراف های متولیان اشتباهی سینما و هنر سخت به دل می نشست.

زنده یاد «ضیاءالدّین درّی» هنرمندی متدین و متعهد و تأثیرگذار بود و «کلاه پهلوی» و «کیف انگلیسی» او، هنوز و همچنان پرحرف و تماشایی است.

یاد و نامش جاوید.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

20 − 11 =