بهشت، برزخ و دوزخ فرهنگ، هنرمندان و مردم!
اکنون که زندگی و هنر و آثارمان برزخی و نزدیک دوزخ است، هرگاه اوضاع مردم و هنرمندان و فرهنگ و هنر کشور بهشتی شد، نقد بهشتی هم خواهیم داشت!
بهشت، برزخ و دوزخ فرهنگ، هنرمندان و مردم!|سرزمین هنر|جبارآذین|فرهنگی
همه،همه چیز رامی دانند! مگر می شود مردمی که لحظه، لحظه در کشاکش فقر و ثروت و میان دیوارها و شکاف های عظیم طبقاتی، له می شوند و با امواج نداری و گرانی، بالا و پابین می روند و دراین میان،عده ای خود را به بالانشین ها وصل کرده تا نانی به کف آورند و اکثریت در چاه های ویل فرو می روند، واقعیت های تلخ و شیرین جامعه را ندانند!
مگرمی شود،اهالی هنر و فرهنگ از مشکلات و معضلات و بحران های فرهنگ و هنر بی خبر باشند و ندانند که در این حوزه هم مانند همه جا از عدالت و سلامت و رفاه و شکوفایی،خبری نیست. نه،باورکردنی نیست!همه،همه چیز را می دانند و خود و بهشت و برزخ و دوزخ و عاملان و مسببان چنین اوضاع راخوب می شناسند.
با این حال،پرسش همگان از خود و دیگران این است:چرا اتفاقی برای اصلاح این امور نمی افتد؟.خود و دیگران به پرسش خود و دیگران،این گونه پاسخ می دهند: قسمت ما همین بوده است!دارندگی و برازندگی!
هرکس باید از این آب گل آلود،ماهی خود را بگیرد! دیگر از مروت وجوانمردی،خبری نیست!در گذشته،گر بزم هنر بود، به صد شرم و حیا بود،امروز،نه هنر مانده و نه شرم و حیایی!
درست می شود، باید صبرکرد! کو گوش شنوا؟! گله و شکایت، بدون فایده است! نرود میخ آهنین در سنگ!
به خدا واگذار کنید، خودش همه چیز را درست می کند! انتقاد و اعتراض، شجاعت می خواهد!……. آری، همه،همه چیز را می دانند! و دیگر چیزی برای گفتن و نوشتن و ساختن و هنرآفرینی نمانده است.
به همین دلایل است که عده ای عازم سفرهای نوستالژیک و گروهی رهسپار سرزمین رویاها و افسانه ها و جماعتی عزلت نشین مخروبه های ترس و توهم و ترحم شده اند!
اکنون که زندگی و هنر و آثارمان برزخی و نزدیک دوزخ است، هرگاه اوضاع مردم و هنرمندان و فرهنگ و هنر کشور بهشتی شد، نقد بهشتی هم خواهیم داشت!