بررسی رمان وجدان زنو | از ایتالو اسوو نویسنده ایتالیایی
پدیده روانشناسانه قرن بیستم از نویسنده ایتالیایی
رمان وجدان زنو نوشته اتوره شمیتس با نام مستعار ایتالو اسوو در سال ۱۹۲۳ در انتشارات در انتشارات کاپلی در بلونیا منتشر شد.
این رمان در ابتدا به هزینه شخصی نویسنده به چاپ رسید. در ایتالیا با استقبال در خور رو به رو نشد ولی در فرانسه به همت جیز جویس سرو صدای زیادی به پا کرد.وجدان زنو نمونه بارز رمانی است که از عصر و زمان خود جلوتر است و در دوره خود به خوبی درک نشد.
وجدان زنو خاطره نگاری بیماری به نام ” زنو کازینی” است که روانکاو برای درمان موثرتر بیماری اش ثبت خاطرات را تجویز کرده است.
آشنایی با فصلهای کتاب
ین کتاب در شش فصل به نامهای «آخرین سیگار»، «مرگ پدر»، «ماجرای ازدواج من»، «همسر و معشوقه»، «داستان یک شرکت تجاری» و «روانکاوی» نوشته شده است که در آنها اصول روانکاوی لحاظ شده است. در مقدمه آمده است که زنو به نبال رهایی از خاطرات به خصوص خاطرات کودکی است.
وجدان زنو مانند افسانه ۱۹۰۰ از رمانهای مطرح قرن بیستم ریشه روانکاوانه فلسفی دارد و به ادبیات اروپا را مدیون خودش کرده است.
این دفتر خاطرات در سالهای ۱۹۱۵-۱۹۱۶ در خلال جنگ نگاشته شده است و بخش پایانی آن مربوط به خاطره ترک سیگار است. یادداشتهای زنو محتوای این کتاب را تشکیل می دهد بنابراین تنها یک راوی در داستان داریم.
نگاهی به مقدمه رمان وجدان زنو
در مقدمه کتاب آورده شده است:”من همان طبیبی هستم که بیمار من، در حدیث نفسی که به دنبال خواهد آمد، با لحنی نه چندان محبتآمیز از او حرف زدهاست. هر کس کمترین اطلاعی از روانکاوی داشته باشد میتواند انگیزه نفرت بیمارم را نسبت به من درک کند.
در اینجا من قصد ندارم از روانکاوی حرف بزنم، چون در این کتاب به حد کافی از آن صحبت خواهد شد. مرا از این که بمارم را وادار کردم که شرح حالش را بنویسد باید بخشید؛ روانکاوها، مسلمآ، از چنین ابتکاری گره بر ابرو خواهند انداخت. حقیقت این بود که بیمار من پیر بود و من امیدوار بودم که کوششی که او در به یاد آوردن گذشته اش به خرج خواهد داد در معالجه اش مؤثر خواهد بود.
حتی در حال حاضر هم این فکر به نظرم درست میآید؛ از این طریق من نتایج بسیار قابل ملاحظهای در معالجه بیمارم بدست آوردم؛ این نتایج میتوانست باز هم درخشانتر باشد اگر او، در حساسترین لحظه، از معالجه روگردان نمیشد و، به این ترتیب، مرا از ثمره کار دقیق و طولانی ام محروم نمیکرد.
من نوشتههای او را از جهت انتقام جویی منتشر میکنم و امیدوارم که او واقعآ از این کارم خشمگین بشود؛ ولی علاقهمندم بداند که حاضرم مبلغ زیادی را که از انتشار آن عایدم میشود با او نصف کنم؛ و برای این کار فقط یک شرط میگذارم: بیاید معالجه اش را ادامه بدهد. ظاهرآ این کار نباید برای او زحمتی داشته باشد.
علیالخصوص که واقعآ نسبت به خودش سخت کنجکاو است! اگر میدانست که راست و دروغی که سر هم کردهاست، و در صفحات آینده از نظر همگان خواهد گذشت، چگونه تفسیر خواهد شد شاید در تصمیمش تجدید نظر میکرد!”
روایت غیر خطی داستان
این داستان به صورت روایتی خطی نیست بلکه حوادث آن تماما از خاطرات – از دید روانکاو راست یا دروغ- آورده شده اند.اهمیت خانواده و نقش پدر در کتاب به وضوح آورده شده است زیرا زنو اولین سیگارش درخانه پدری پیدا کرده و نقش پدر را در این ماجرا پررنگ می داند و از آن خشمگین است.
حتی در مساله ازدواج زنو بطور ضمنی خود را مورد نقد قرار می دهد در پایان احساس بهبودی می کند زیرا اکنون با شخصیت خود آشنا شده است و محدودیتهای خود را پذیرفته است و در نهایت با وجدان نازک نارنجی اش که آسیبهای فراوانی به او زده است کنار می آید.
روایت اول شخص
حقایق زندگی شخصی کاراکتر اصلی وجدان زنو توسط خودش مورد داوری قرار میگیرد, اصلاح و بازبینی می شود. تجزیه و تحلیل این حالات ذهنیات و درونیات در این کتاب به واقعیت غلبه دارد.
البته گاهی اوقات در خلال داستان متوجه حضور جمیز جویس بر مونولوگهای درونی می شویم.تنها یک راوی در داستان است و آن اعترافات زنو است بنابراین خواننده همواره در این شک باقی میماند که به روایت اعتماد کند یا نه.
از لحاظ زمانی خواهیم دید که رمان مخلوطی از زمانهای حال و گذشته است و این ترکیب چنان ادغام شده که قادر به تفکبک آن نخواهیم بود و این همان نوآوری ادبی اسوو است.
از دید منتقدین ایتالیایی وجدان زنو رمانی خسته کننده است که پر از اصطلاحات فنی و بروکراتیک آلمانی است ولی آنچه که وجدان زنو به آن اشاره می کند این است که بیماری ها و ناراحتی های روانی ممکن است گاهی به عنوان قدرت تلقی شوند و راهی را نشان دهند که متفاوت از ساختار فکری دیگران باشد.
شاید بیماری های روانی اگرچه باعث رنجش و احساس ناسالمی می شوند ولی دید عمیق تر و حساستری به انسان می دهند. ریشه تمام ناراحتی های انسان در مجادله و واکاوی خودش یا دیگران است و هیچ روانکاوی قادر به درمان بیماری های روحی با دارو نخواهد بود.
کسی که عمیقا بیمار است ” هیولای مخربی” را در ذهن خود خلق کرده است که تنها خودش می تواند نابودش کند.گاهی ضرورت دارد انسان معاصر خودش, خودش را درک کند و این بزرگترین دغدغه بشر از دید اسوو است.
وجدان زنو نوشته ایتالو اسوو توسط مرتضی کلانتریانترجمه شده است و در پاییز ۱۳۶۳ به چاپ رسید؛ اما بعد از بیست سال و در پاییز ۱۳۸۳ و این بار به دست مترجم تجدید چاپ شد.