بازیگران بدانند،ماهیت با تغییر چهره عوض نمی شود!
برخی از بازیگران ایرانی بارها و بارها خود را به دست تیغ جراحان سپردهاند، اما هرگز نتوانستهاند، نه تنها یک جایزه اسکار، بلکه یک خرده جایزه جهانی نیز به دست آورند!
بازیگران بدانند،ماهیت با تغییر چهره عوض نمی شود!|سرزمین هنر|سیدرضا اورنگ|سینما
در زمانهای دور، میان مردم و ادبیات فارسی واژهای خودنمایی میکرد به نام «غانیه» این لغت در اشعار فارسی نیز به چشم میخورد.
«غانیه» به زنی میگفتند که بدون حتی یک قلم آرایش و بستن زیورآلات زیبایی خدادادی داشت.
خداوند همه را به شکل و شمایلی خاص آفریده است. همه آدمیان با یکدیگر تفاوتهای پنهان و آشکاری دارند، حتی دوقلوهای واقعی. این از اسرار خلقت است. زشتی و زیبایی یک قرارداد نانوشته است میان مردم.
هر چشمی یکی را زیبا میبیند و دیگری را زشت. برخی از مردم، به خصوص بعضی از ایرانیها، دوست ندارند خودشان باشند. همواره میگویند: ای کاش چهرهمان مانند فلانی بود یا موقعیت فلانی را داشتیم. این ضعفی آشکار در این گونه افراد است.
این دسته از مردم به جای اینکه از تواناییهای مکشوف و نامکشوف خود برای پیشرفت استفاده کنند، فقط چشم به این و آن دارند.
ذات بشر این است که دوست دارد بین دیگران زیبا جلوه کند، در این مورد خاص مذکر و مونث مانند هم فکر و عمل میکنند، منتهی هر کدام به فراخور جنسیت خویش.
از قدیم الایام لوازم هفت قلم آرایش مهیا بوده و زنان برای خوب جلوه کردن همواره دستشان به این هفت قلم بند بوده.
آرایش کردن به اندازه، نه تنها عمل زشتی نیست، بلکه از محاسن محسوب میشود، منتهی چهره نباید از حالت طبیعی خارج شود. پیشرفت علم پزشکی باعث شد، رشتهای به نام جراحی زیبایی متولد و پا بگیرد. در چشم به هم زنی این شاخه علم پزشکی محبوب خاص و عام شد.
اصل جراحی زیبایی برای ترمیم جراحات ، سوختگیها ،عوارض غیرطبیعی یا بیماری به وجود آمده، اما بعد ناجی کسانی شد که دوست داشتند تغییر چهره دهند.
در طرفه العینی این رشته پزشکی شاخههای مختلف یافت و عالمگیر شد.
برخی از کسانی که وارد رشتههای هنری شده بودند، به ویژه بازیگری، برای رسیدن به چهرهای مناسب ، زیر تیغ جراحان رفتند و صندوق کلینیکهای زیبایی و جیب پزشکان را سرشار از پول کردند. مدتی است در کشور ما، جراحی زیبایی بین اهالی هنر، به یک اپیدمی و چشم و هم چشمی تبدیل شده است.
متاسفانه تعداد قابل توجهی از این افراد برای تغییر چهره، دست به دامان کلینیکها و پزشکان زیبایی شدهاند. عمل بینی شایعترین این گونه جراحیهاست، در این مورد زن و مرد سعی دارند از یکدیگر پیشی بگیرند که گرفتهاند.
متاسفانه عمل بینی در بین برخی از عوام و بعضی از به اصلاح هنرمندان، یک کلاس خاص محسوب میشود. از نظر آنان کسی که بینیاش با چسب آشنا نشده باشد و تن اش با تیغ جراحی، فردی بیکلاس و امل است!
بسیاری از این اهالی هنر، به خصوص بازیگران، با تغییر چهره محبوبیت خود را از دست دادهاند. زیرا بینندگان آنان را با چهره واقعی و طبیعی به خاطر سپرده و با صورتک های جدید آنان ارتباط برقرار نمیکنند. معلوم نیست چه کسی باعث و بانی شیوع این اپیدمی است.
خودنمایی، اگر از حد بگذرد بیماری محسوب میشود که باید آن را درمان کرد. باید روانشناسان خبره و آن دسته از اهالی هنر که تغییر چهره دادهاند، بیایند بنشینند و بحث کنند، چرا و چگونه این اتفاق افتاده و میافتد؟
آیا کسی که وارد عرصه هنر شد، باید چهره و پوشش خود را تغییر دهد؟ اگر این کار را نکند هنرمند نیست؟! هنرمندان آینه تمام قد جامعه خود هستند و مردم خود را در مرآت آنان به تماشا مینشینند.
هنرمندان عرصههای مختلف باید با هنر خود به مردم درس درست زیستن را بیاموزند، نه اینکه خدای ناکرده آنان را از راه بدر کنند. مردم به رفتار و کردار هنرمندان حساس هستند و از آنان الگو میگیرند.
هنرمندان مجبور هستند برای مردم زندگی کنند و در کنار آنان باشند. برای همین باید در رفتار و نوع پوشش به گونهای رفتار کنند که الگوی جامعه باشند، یک الگوی خوب، نه الگوی بد.
کسی که وارد عرصه هنر میشود، فقط نباید به حفظ ظاهر اهمیت دهد، باید در مرحله اول به خودشناسی برسد و باطن خود را صیقل دهد.
هنر در ذات انسان است، نه در چهره. به همین دلیل هر هنرمندی که ذات اش پاکتر است، هنرش مقبولیت بیشتری داشته و دارد.
اگر نگاهی به زندگی و سلوک هنرمندان بزرگ جهان از آغاز تاریخ تا امروز بیندازید، خواهید دید که اکثر آنان بیشتر اهل باطن بودهاند تا ظاهر. این هنرمندان به جای اینکه خود را اسیر زرق و برق کنند، در عشق و معرفت ذوب شده اند.
در عالم بازیگری نیز اکثر هنرمندانی که بر قله افتخار قدم نهادهاند، آنانی بودهاند که چهره خود را دچار تغییر نکردهاند. این بزرگان، چه مرد و چه زن با چهره طبیعی و خدادادی خویش به شهرت رسیدهاند. اگر رفتار و کردار بازیگری مناسب نبوده و خارج از شان باشد، هرگز در حافظه تاریخی مردم باقی نخواهد ماند.
اکثر قریب به اتفاق بازیگرانی که جایزه اسکار و جوایز دیگر را کسب کردهاند، سر و صورت شان را به دست جراحان زیبایی نسپرده و بینی خویش را تراش ندادهاند.
اگر شهرت به تغییر چهره بود، باید تمام بازیگرانی که عمل زیبایی انجام دادهاند بر قله این حرفه میایستادند.
برخی از بازیگران ایرانی بارها و بارها خود را به دست تیغ جراحان سپردهاند، اما هرگز نتوانستهاند، نه تنها یک جایزه اسکار، بلکه یک خرده جایزه جهانی نیز به دست آورند!
آنچه در این مقال گفته آمد برای کسانی است که میخواهند در عالم هنر نفس بکشند. آنانی که میخواهند مانند برخی از افراد خارجی در بیهنری غوطه بخورند و دست به هر کار ناشایستی بزنند، حسابشان جداست. تکیه هنرمند باید بر تواناییهای خدادادی خود باشد تا به موفقیت برسد، نه بر چیزهایی که در وجودش نیست.
بسیار درست و به جا ، کما اینکه در مقطعی از زمان بعضی از کارگردانان کشور خودمون هم به دنبال بخصوص بازیگران زنی بودند که عمل جراحی نکرده باشن .