بارش رحمت از فیلم محمد رسول الله(ص)-نقدهائی برفیلممحمدرسول الله(ص)- ۳

نقدی تازه برفیلم محمد رسول الله (ص)-نقدهائی برفیلم محمد رسول الله(ص)-۳

علیرضا دباغ

چندروز پیش در دانشگاه تعدادی از دانشجویان جوان نظرم را درباره فیلم محمد رسول الله (ص) مجید مجیدی پرسیدند . پاسخ به این پرسش به سادگی امکان نداشت. از یک سو ناکامی فیلم در جایزه اسکار ،ازسوی دیگر اعلام هزینه سنگین ۴۰ میلیون دلاری فیلم ،همراه با تیغ تیز منتقدان داخلی ، و نامه موسوم به  سینماگران ایران به آکادمی اسکار وحمله به فیلمی که به گفته ایشان نماینده سینمای ایران نیست، آدم را برای پاسخ صریح به این پرسش دچار تردید می کند.

واقعیت این است که  برای قضاوت درباره فیلم محمد رسول الله (ص) هنوز زمان زیادی لازم است .این فیلم را بارها باید دید چرا که هر سکانس آن قابل تحلیل وبررسی است و یک بار دیدن فیلم نمی تواند امکان درک و نقد  آن را فراهم کند.حتی اگر مثل من دوبار فیلم را به تماشا نشسته باشید ،باز هم زمان بیشتری لازم خواهدبود تا بتوان قضاوت جامعی ازفیلم داشت.

انتقادات وارد بر فیلم مجیدی از جمله ضعف فیلمنامه ،گریمهای تئاتری،تکیه افراطی بر عوامل خارجی با دستمزدهای سنگین به جای استفاده از پتانسیلهای داخلی وآنچه که دراین چندماه بسیار گفته اند وشنیده ایم را حتی اگر بپذیریم ،باز نمی توان از نکات ارزشمند فیلم باشکوه محمد رسول الله (ص) به سادگی گذشت.اصولا نقاط ضعف وقوت فیلم را باید باهم سنجید تا رأی بر رد یا قبول فیلم صادر کرد.

شروع فیلم با طلوع خورشید از بیایبانی خشک وبی آب وعلف  آغاز می شود وسواری که در لانگ شات به سمت دوربین می تازد.این آغاز صرفنظر از مشابهت تصویری با سکانس آغازین فیلم «الرساله»مصطفی عقاد که تاختن سه سوار در بیایبانهای عربستان را به تصویر می کشد،می تواند ازیک سو تولد شخصیت تابناک حضرت محمد (ص) در سرزمین حجاز را تداعی کند واز سوی دیگر تعریضی بر فیلم به یادماندنی عقاد باشد که در صورت اول استعاره زیبا و در صورت دوم یاداوری یک سکانس آشنا را تداعی می کند که دروجه استعاری خوب اما در وجه دوم تقلیدی غیر ضرور به شمار می رود.

این مشابهت سازی با نحوه ورود حمزه به ماجرای درگیری ابوطالب و ابوسفیان یک بار دیگر تکرار می شود که این بار موفق از آب در می اید چراکه حمزه به عنوان حامی بزر پیامبر (ص)در فیلم عقاد معرفی می شود و نمی توان دراین فیلم یادی از او نکرد.

شتر ونقش محوری او در یافتن مسیر درست به عنوان نمادی از حکمت ومشیت الهی در هر دو فیلم نقشی کلیدی ایفا می نماید. در فیلم عقاد به هنگام ورود پیامبر(ص) به مدینه ، شتر مأموری الهی برای  یافتن محل اسکان پیامبر در یثرب میشود و عامل خنثی شدن نقشه منافقان برای بهره برداری از موقعیت میزبانی این مهاجر بزرگ ، ودر فیلم مجیدی ، شتر مأمور می شود که به اذن خدا راه خانه آمنه را بیابد تا حلیمه را به عنوان دایه به خانواده نگران محمد معرفی کند . هردوی این سکانسها زیبا از کار درآمده اند فیلم عقاد به دلیل تنظیم ریتمیک موسیقی آن با قدمهای شتر و فیلم مجیدی به دلیل زیبائی میزانسن ،حرکت دوربین و پردازش مناسب درام در رساندن کمک به مادری که نمی تواند طفل شیرخوارش راسیر نماید.

بررسی مشابهتا یا مقایسه تطبیقی این دو فیلم نباید ما را از ویژگیهای منحصر به فرد فیلم مجیدی دور سازد. تیم تحقیقی این فیلم فرازهای مهم زندگانی حضرت محمد (ص) را به خوبی مورد مطالعه قرارداده و تیم سازنده نیز تمام توان خودرا برای پردازش زیبای تصویری آن به کاربرده اند. زیبائی این کار در سکانس ولادت اعجاب انگیز رسول خدا(ص) خودنمائی می کند. نورافشانی آسمان وستارگان و جوشیدن آب زمزم از زمین وشکسته شدن بتها در کعبه بسیار تأثیر گذار ساخته شده .پیش ازآن نیز حرکت فیلها در سپاه ابرهه وهجوم پرستوها با سنگهای سجیل بر سپاه فیل سوار نیز با مهارت واستادی ساخته وپرداخته شده است.جای تعجب  است که برخی  منتقدان زیبائی این صحنه ها را کاری معمولی از سوی متصدیان جلوه های ویژه تلقی کرده و موفقیت آن را به کامپیوتر نسبت داده اند! انگار نویسنده وکارگردان هیچ نقشی در خلق این سکانسهای زیبا نداشته اند واگرموفقیتی هست یا کار کامپیوتر است یا فیلمبردار ایتالیائی !

برخی دیگر از منتقدان حتی خلق تصاویر شاعرانه ای که کاملا باسینمای مجیدی سازگار هست را نیز نادیده گرفته یا به عوامل خارجی نسبت داده اند!

این درحالی است که ردپای مجیدی را می توان در تک تک سکانسهای احساسی فیلم به خوبی مشاهده کرد.از سکانس زیبای تولد گرفته  تا اولین دیدار محمد از مکه .دراین سکانس ، پلان  زیبائی وجود دارد و آن نخستین دیدار «محمد» و «کعبه» است. جائی که بعدها مرکز دعوت آسمانی او از مردم برای عبادت خدا خواهدبود .دراین پلان محمد ، کعبه را از لای انگشتان دستان کوچکش می بیند و وقتی به یکباره انگشتانش را باز می کند گوئی تماشاچیان عظمت وشکوه خانه خدا را از منظر او مشاهده می کنند.این حرکت را حاجیانی که برای اولین بار به خانه خدا می روند به خوبی به یاد می آورند.دیدن کعبه برای اولین بار چنان شوقی درانسان ایجاد می کند که تا مدتها حلاوت آن در جان و روح انسان باقی می ماند .

تمامی سکانسهای مهرورزی آمنه به فرزند وحلیمه به محمد دقیقا با سینمای مجیدی به خصوص رنگ خدا هماهنگ است. نمایش آئینهای عربی همانند آئیین نامگذاری کودکان در کنار کعبه یا فروش بردگان بسیار خوب تصویر شده است . اگرچه دیالوگهای فیلم به خصوص آنچه مربوط به پرسوناژ اصلی فیلم است قدرت لازم را ندارد و دربرخی از صحنه ها از ظرفیت سینمای ایران پائین تر ارزیابی می شود ،اما تلفیق محتوای شاعرانه با نیازهای امروزین بشرهمچون محبت و مهرورزی به دیگران  به خصوص در دیالوگهای دیر بحیرا ،نشان از تلاش نویسنده وفیلمساز از این ظرفیت برای انتقال پیام به نسل امروز دارد.

جالب اینجاست که منتقدانی نظیر « فیل هواد »منتقد سینمائی مجله گاردین حتی  جلوه های ویژه و صحنه های رویایی فیلم را هم همانند تاکید بر شرایط اجتماعی آن روزگار، برگرفته از احساسات مجیدی می داند.

«هواد» با اشاره به جذابیت دکور فیلم می نویسد که مجیدی نشان می دهد که اسلام در جامعه ای خشن و بت پرست متولد شده و این موضوعی است که احمق های داعش تلاش می کنند آن را انکار کرده و یا در قبالش سکوت کنند.

این نویسنده انگلیسی در خاتمه تصریح می کند که این فیلم، به طرز روشنفکرانه ای صادق، متعهد و شاعرانه است اما امیدواریم مجبور نباشیم آن را «شجاعانه» بخوانیم.(مطالعه بیشتر درباره نوشته گاردین)

این نوع تمجیدها ازفیلمی که در بن مایه خود نگاهی بر ریشه های اسلام ستیزی بخشی از قوم یهود رادر خود دارد، در فضای محتاط آمیز مطبوعات غربی که به شدت تحت تأثیر امپراطوریهای رسانه ای صهیونیستی هستند،نشان می دهد فیلم مجیدی اگر دستخوش سیاستهای متصلب حاکم بر اقتصاد سینمای ایران نبود ،با وجود مخالفتهای صهیونیستهای افراطی وباز می توانست در بازارهای جهانی جایگاه ممتازی پیداکند وحتی در رقابت اسکار حرفهائی برای گفتن داشته باشد اما متأسفانه مشخص نیست چه کسانی این فیلم را از مدار موفقیت جهانی خارج کردند؟ دوستان نادان یا دشمنان دانا؟

اما یکی از نقاط آسیب پذیر فیلم درکنار ضعف برخی از دیالوگها، صدای بازیگر نقش محمد (ص) بود که می توانست برای مخاطب فارسی زبان بسیار تأثیر گذارباشد اما متأسفانه اصرار براستفاده از صدای اصلی بازیگر بدون استفاده ازقابلیتهای بی مثال دوبله درایران ،به اعتقاد نگارنده ، آسیب جبران ناپذیری به فیلم زده است . ازسوی دیگر موسیقی فیلم با تمی هندی ،ارتباط جهانی کار را خدشه دار کرده است وجای این پرسش مطرح است که اگر قرار بود ملودیهای منطقه ای بر فیلمی با داستانی که درسرزمینهای عربی می گذرد ،اگر می خواهد به چارچوب کلاسیک یا عربی پایبند نباشد ،چرا به یک هنرمند ایرانی سپرده نشد تا با الهام از ملودیهای ایرانی ، تلفیق دل انگیزتری از هنرموسیقی رادرسینما نشانه گیرد؟بازیهای زیبای «علیرضا شجاع نوری »در نقش «عبدالمطلب »و «مینا ساداتی» درنقش «آمنه» و «ساره بیات» درنقش «حلیمه سعدیه» نشان داد می شد ازظرفیتهای داخلی بیشتر استفاده می شد.

با این همه باید گفت فیلم محمد رسول الله(ص) مجید مجیدی  درسینمای امروز جهان که شکوه نبوت انبیا الهی را از یادبرده است و یا اینکه پیامبران بزرگ خدا را در حد انسانهائی معمولی در فیلمهائی همچون «نوح» تنزل داده است، باران رحمتی است که از سینمای ایران در روزگار جهانی شدن باریدن گرفته است .

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

51 − 44 =