الهامه کاغذچی – قسمت دوم

در قسمت اول در موردخانم الهامه کاغذچی و چگونگی نوشتن ایشان و داستاها و کتابهایشان خواندید. در این قسمت از ایشان در مورد تابلوها و نمایشگاه نقاشی ایشان در خارج از ایران سوال کردیم و اینکه چطور شد عضو افتخاری انجمن نقاشان امریکا شدند:

هنرلند در مورد نقاشی هایتان برایمان بگوئید. نمایشگاه نقاشی شما در کجا برگزار شد و بازخورد آن چه بود؟

من در هنرستان رشته ی گرافیک را انتخاب کردم و همین رشته را در دانشکده ی هنر و معماری هم ادامه دادم. اما عکاسی و نقاشی را به گرافیک ترجیح دادم و پیگیر آن ها شدم.نقاشی هم مثل نوشتن از سال های نخست زندگی ام با من بوده است .در ایران و بعد از آن در خارج از کشور نمایشگاه های خصوصی و گروهی داشته ام. در کشورهایی مثل امارات ، آمریکا ، آلمان ، هندوستان و … در سال ۲۰۱۰ به واسطه ی نقدی که یک منتقد مطرح آمریکایی بر روی یکی از تابلوهایم در مجله اینترنتی“فاین آرت” منتشر کرده بود و فروش خوب آثارم در چند سایت فروش اثر در آمریکا و حراج های خصوصی ، انجمن نقاشان آمریکا به من عضویت افتخاری دادند و من به طور رسمی عضو انجمن نقاشان آمریکا شدم.

هنرلند اگر قرار باشد الهامه کاغذچی بین کاغذ و بوم یکی را انتخاب کنید، انتخابش کدام خواهد بود؟

راستش را بخواهید برای من مهم تر از بوم و کاغذ ، تجربه ی سفر است . چند سالی می شود که به صورت نیمه حرفه ای مسافر هستم و این برایم به مثابه ی زندگی است . مسافرت برای من در الویت همه چیز است . به نظرم مرگ هم سفراست. سفری که حتا می تواند بیش از زندگی هیجان انگیز باشد.

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

سفر به جایی که ناشناخته و غریب است. جایی که احتمالا شبیه هیچ کجا نیست. همه ی زندگی من در یک کوله پشتی خلاصه شده است و این را مدیون همراهی و همدلی همسرم هستم که به علایق من احترام می گذارد و در رسیدن به زندگی مطلوب و دلخواهم کمک همیشه گی است.  “بهمن محصص” آرتیست بلند آوازه ی ایرانی ، در مقابل سئوال کسی که از او پرسید زندگی را بیشتر دوست دارید یا نقاشی ، پاسخ داد :البته که  زندگی و زندگی و زندگی!

نمی توانم دروغ بگویم که نوشتن و یا نقاشی را به همه چیز ترجیح می دهم . نه . برای من زندگی و بعد از آن سفر ، در الویت همه چیز است . نوشتن برایم بروز احساسات خالص و ناب است . یک عشق شیرین. اما همه چیز نیست. برایم مهم نیست اگر مخاطبی نداشته باشم. من بیشتر از آن که برای دیگری بنویسم و در جستجوی گوش شنوا باشم، برای الهامه می نویسم که در انتشار نوشته های بی شمارش ، بسیار سخت گیر است.

هنرلند و سخن آخر خانم الهامه کاغذچی:

حرف زیاد است و بیان آن در اینجا از حوصله مخاطب خارج می شود. ازسودجویی ناشر ها بگویم یا وضع اسفبار مولف؟ از شرایط بد ادب و هنر بگویم یا چشم و هم چشمی واگیر دار در همه ی طبقات جامعه ؟ درد دل زیاد است و بهتر می بینم با توجه به نزدیکی سال نو ، برای همه ی مردم سرزمینم سالی روشن و سرشار آرزو کنم و حلول معجزه ای. روزی بیاید که به اندیشه مان بیشتر از فرم بینی و گونه و ابرو اهمیت بدهیم. آرزو می کنم روزی بیاید که فقر اندیشه وفرهنگ برایمان مهم باشد. روزی بیاید که به قول شاعر چاقوها را جز برای تقسیم نان بیرون نیاوریم و کمترین سرودمان بوسه باشد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 3 = 1