احسان محمدی در گفتگو با هنرلند |قسمت دوم

 در قست اول مصاحبه ، با آقای احسان محمدی آشنا شدیم و ایشان در مورد کتاب ” جنگ بود” به قلم خودشان برایمان گفتند . در ادامه در مورد کتاب دیگر ایشان با نام ” گنجینه ی پنهان” ، و دیدگاه ایشان به نوشتن می خوانیم.

آقای احسان محمدی ، در مورد کتاب ” گنجینه پنهان” برایمان بگویید . موضوع این کتاب چیست و در چه سبکی می باشد؟

تحصیلات من و حوزه کاری ام محیط زیست است . همیشه فکر می کردم در این خصوص کتاب های تخصصی زیادی هست. در کتاب خانه ی دانشگاهی که من در آن تدریس می کنم، در این باره بالای بیست هزار جلد کتاب تخصصی موجود است. کسانی که این سالها به مقوله ی محیط زیست علاقه مند شدند ، اصلا دید تخصصی ندارند و براشون مهم نیست که گونه های خاص رو بشناسند. اما دوست دارند یاد بگیرند. بنابراین دنبال پیدا کردن ادبیات متفاوتی بودم که هر مخاطب با هر میزان سواد را بتواند جذب کند. با یکی از دوستان عکاس طبیعت به نام علی مهاجران صحبت کردیم و ایشان صد عکس در اختیار ما قرار داد و من بر اساس این صد عکس ، متن هایی را نوشتم . کتاب  به دو زبان انگلیسی و فارسی هست تا مخاطب غیر ایرانی هم بتواند با خواندن این کتاب و دیدن عکس ها، با این گنج های پنهان محیط زیست ما نیز آشنا بشود و تنوع زیستی غیر ملموس و گریز پای ایران را بشناسند. ادبیات کتاب اندکی شاعرانه است . اما توام با اطلاعات تخصصی نیز هست.

احسان محمدی

هنرلند با توجه به اینکه دنیای کاری و خبرنگاری شما حوزه اصلی و تخصص شماست، دنیای نویسندگی را چطور دیدید؟ آیا اگر تنها یک حق انتخاب داشته باشید، نوشتن انتخاب شما خواهد بود؟

سوال خوبی پرسیدید. هر روز که به سر کار می روم، این سوال را از خودم می پرسم که من که عاشق نوشتن هستم ، چرا نباید آنجوری که دوست دارم استراحت کنم و شبها بیدار بمانم تا بنویسم. اما به هر حال این زندگی توام با هزینه های سرسام آور امروزی به این صورت شده که آدم ها کمتر می توانند دنبال عشق ها یشان بروند. نوشتن برای خیلی از دوستان روزنامه نگار من که شغلشان هست و زندگی شان از این را می گذرد ، یک انتخاب ناگزیر و دشوار هست. این حرفه در ایران اصلن شغل نیست و نمی شود که زندگی را بر روی این سنگ بنا ساخت . اگر حق انتخاب داشتم ، تمام زندگی ام را وقف خواندن و نوشتن ، و آموختن و آموزاندن می کردم. چون هیچ لذتی را هم پای خلق و آفرینش واژه ، و ساختن چیزی که دیگران با خواندن آن حالشان خوب شود، وسط این دنیای پر آشوب ، وسط این خاورمیانه ای که بوی خون و باروت میدهد، نمی بینم. اما متاسفانه این فراغت نه فقط برای من، بله در اختیار کسانی که حرفه ای  می نویسند هم وجود ندارد که بتوانند فقط نوشتن را انتخاب کنند. که اگر کسی این انتخاب را می کند ، باید به او اخترام گذاشت . انتخاب بسیار ارزشمند و شجاعانه ای هست . امیدوارم که هرگز پشیمان نشود.

یاد خجمله ای از احمد محمود افتادم . در اواخر عمرشان با ایشان گفتگویی شد . از ایشان پرسیدن که اگر به روزهای جوانی تان باز می گشتید ، باز هم نوشتند را انتخاب می کردید؟ ایشان جمله ای گفتند که مثل داغ بر تن و قلب من هست. ایشان گفتند که ” اگر دوباره برگردم و در ایران متولد شوم ، یک شغل آبرئ مند انتخاب می کنم که در آن اینقدر سختی نباشد و اینقدر آزار نبینم و قطعا دنبال نوشتن نمی رفتم .” این حرف بسیار تلخ است که آدمی در ابعاد احمد محمود با آن آثار مادگارش، نوشتن در ایران را اینقدر سخت ببیند و این نشان می دهد که چقدر نوشتن در این کشور توام با درد و رنج هست.

هنرلند کار جدیدی در دست نگارش دارید؟

به صورت کتاب شاید در اینده خیلی نزدیک، مجموعه ای از یادداشت های اجتماعی که در طول چند سال گذشته نوشتم را جمع آموری و منتشر کنم. ولی خیلی مطمئن نیستم . با یکی دو ناشر هم صحبت کردم. فعلن در حال سبک و سنگین کردن هستم تا ببینم این نگاه روزنامه نگارانه به محیط و پیرامون، برای مردم خواندنی هست ، یا در ظرف زمان دچار غبار آلودگی میشود و ارزش خود را از دست میدهد.

هنرلند کلام آخر احسان محمدی:

از شما متشکرم که وسط این دنیای مجازی که همه دنبال لایک جمع کردن و فالوئر زیاد کردن هستند، دارید در حوزه ای کار می کنید که کمتر دیده میشود و افراد کمتری به آن می پردازند . بی نهایت سپاسگزارم و سر تعظیم فرود می آورم مقابل شما . صمیمانه آرزو می کنم همانطور که خریدن تبلت برای بچه ها در بین خانواده ها به دست مایه ی پز دادن و فخر فروشی تبدیل شده ، خیلی زود برگردیم به این نکته که اگر قرار هست بچه های ما با وسیله ای عکس بگیرند و با آن پز بدهند، آن وسیله برایشان کتاب باشد. چون کتاب تنها دوست واقعی هست که برایشان می ماند و در تمام مراحل زندگی به آدم وفادار هست.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 2 = 6