ابراهیم گلستان : فیلمهای او (مانی حقیقی) را ندیده ام

بازخوانی یک مصاحبه در حاشیه هفتاد و پنجمین جشنواره ونیز

ابراهیم گلستان فیلمساز مشهور دهه های ۳۰ تا ۵۰ سینمای ایران در هفتاد و پنجمین جشنواره ونیز حضوریافت تا در اکران فیلمی شرکت کند که قرار بود ۴۵ سال پیش در این جشنواره به نمایش در آید اما بر اثر یک اتفاق نادر آن سال به جشنواره نرسید. شرح این داستان را در گفت و گوی او با خبرنگار روزنامه ی شرق در جشنواره ونیز خواهید خواند اما نکته ی جالبتر در این مصاحبه ی کوتاه این بود که وی  اعلام کرد فیلمهای نوه اش (مانی حقیقی) را ندیده است. متن کامل این گفتگو را به نقل از روزنامه شرق خواهید خواند.هرچند پاسخهای کوتاه ابراهیم گلستان حلاوت یک مصاحبه واقعی را ندارد.

خبرنگار: آقای گلستان! ضمن تبریک برای نمایش این فیلم در هفتاد و پنجمین جشنواره ونیز ، قصد یک گفت‌وگوی کوتاه با شما برای روزنامه «شرق» را داشتم!

  •  ابراهیم گلستان: بله، خواهش می‌کنم بفرمایید. اگر طولانی نباشد!

‌ من بعد از ۲۵ سال برای دومین بار فیلم «خشت و آینه» را دیدم. بعد از گذشت ۵۴ سال از تولید، ‌فیلم نویی در تاریخ سینمای ایران به حساب می‌آید و تحت‌ تأثیر آن قرار گرفتم… .

  • تشکر می‌کنم.

در آن دوره اغلب فیلم‌ها از طراوت و پویایی خوبی در کارگردانی برخوردار نبودند و همه‌چیز تحت سلطه هنرپیشگان تکراری و داستان‌های سطحی قرار داشت!

  • لطف دارید!

‌ حال سؤال من در‌باره این است که آیا درست است که قرار بود ۵۳ سال پیش این فیلم در جشنواره فیلم ونیز نمایش داده شود؛ اما این اتفاق تا به امروز صورت نگرفت یا اینکه همه اینها شایعه‌ای بیش نبود؟

  • بله. یک اشتباه پستی بود!

‌ پس چنین چیزی وجود داشته؟ بهتر است خودتان توضیح دهید!

  • قبل از این که فیلم تمام بشود، منظورم صدای فیلم هست، احتیاج به زیرنویس داشتیم و عازم پاریس شدم. برای من نامه‌ای به آدرس استودیو گلستان آمد و نامه به خاطر اینکه در سفر بودم، به دستم نرسید و سایر همکاران استودیو نیز در تعطیلات بودند!

‌ در واقع با یک اشتباه پستی، ‌فیلم برای اولین‌بار پس از نیم‌قرن در بخش سینمای کلاسیک ونیز نمایش داده شد؟

  • بله دقیقا همین‌طور است.

‌ من وقتی دوران دانشجویی‌ام را در مسکو سینما می‌خواندم، با عبارتی آشنا شدم که «اکران، تفکرات فیلم‌ساز را روی پرده نشان می‌دهد». آیا زیر متن این فیلم توجه شما به دردهای اجتماعی مردم در همان دوره تاریخی ایران نبود؟

  • شما من را دعوت می‌کنید که پُز بدهم. نه، پُز نخواهم داد!

‌ منظورم دعوت به پز نیست. منظورم مشاهده و ‌اعتراض فیلم‌ساز به جهان اطراف است!

  • طبیعتا دردی داشتم و‌ همین‌طوری نمی‌خواستم فیلم بسازم، شما چقدر فیلم‌های من را می‌شناسید؟

‌ من فیلم‌های شما مثل همین «خشت و آینه» و «اسرار گنج دره جنی» را دیده‌ام و یک‌سری از مستندهای شما را نیز دیده‌ام که مربوط به شرکت نفت بود! با داستان‌های کوتاه شما آشنا هستم و البته هنوز هم در حال یادگرفتن از کسی مثل شما هستم!

  • اگر شما مستندها و فیلم‌های من‌‌ را دیده باشید، می‌فهمید که این طرز تفکری که شما گفتید، در همه آثار من هست!

‌ کاملا متوجه شدم که نگاه مستندسازی شما در سکانس بیمارستان وجود داشت؛ حتی در سکانس‌های خیابان مردم خیلی راحت به دوربین و عوامل فیلم‌برداری نزدیک شده بودند و چقدر خوب که مشاهده به این مردم و خیره‌شدن آنها به دوربین سینما در فیلم تدوین شده و به ‌نحوی یک فاصله‌گذاری به شمار می‌آید!

  • بله. همین‌طور است.

‌ دکوپاژ و تقطیع تا آن‌موقع در سینمای ایران به قوام خوبی نرسیده بود؛ ولی در این فیلم چقدر خوب بود!

  • من کاری به سینمای ایران نداشتم!

‌ منظورم این است که این فیلم اتفاق تازه و نویی بود. من دیدم که حرکت‌های دوربین کاملا فکر شده و کارگردان تسلط خوبی روی عناصر سینما دارد.

  • تشکر! لطف دارید به من.

‌ از اینکه چنین وقتی را به من دادید، سپاسگزار هستم. اجازه می‌دهید این گفت‌وگوی کوتاه منتشر شود؟

  • بله. اما من نمی‌توانم به شما بگویم چه کار کنید! بالاخره قلم دست شماست و من با دنیای مطبوعات خوب آشنا هستم. شما می‌توانید بنویسد که گلستان را دیدم و حتی با او دعوا کردم!

‌ نه واقعا هم این‌طور نیست.

  • من با جهان ژورنالیستی به‌خوبی آشنا هستم.

‌ من‌ اتفاقی با حضور شما در جشنواره ونیز مواجه شدم و خیلی خوشحال شدم که اینجا شما را دیدم.

  • البته دیگر در حال برگشتن هستم!

‌ در‌هر‌صورت لطف کردید. فقط یک سؤال! مایلم نظرتان را درباره یک فیلم‌ساز ایرانی بدانم.

  • من راجع‌ به هیچ‌چیز و هیچ‌کس نظری ندارم!

‌ منظورم فامیل شما «مانی حقیقی» است. خواستم نظر شما را درباره فیلم‌های ایشان جویا شوم؟

  • بله؛ اما من فیلم‌های او را ندیده‌ام!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

6 + 3 =