آقا صابر چه کردی این همه ارزش مبادلهات بالا رفت؟
آراز بارسقیان
این مطلب به درخواست کارمند روزنامه ایران نوشته شد و به صلاحدید کارفرمایِ کارمند، منتشر نشد. پس حالا با اضافه کردن چند جمله بیشتر نوشته بهصورت آزاد ارائه میشود.
وسط هیر و بیر دردسرهای اقتصادی و اجتماعی روزافزون تا کی باید شاهد برونریزی انواع ابتذالهای فرهنگی باشیم خدا میداند!
این بار نوبت به حضور «و با بازی صابر ابر» در نمایش ابتذال فرهنگی رسیده. کتابی چاپ شده به نام «تا هفت خانه آنورتر» در ۴۳۶ صفحه و با قیمت سیصدهزار تومان. صفحهای حدود ۶۸۸ تومان که ضربدر در ۴۳۶ صفحه میشود سیصدهزارتومان.
همه هم بعد از انتشار این کتاب افتادهاند به ضربو تقسیم و قیاسش با دلار.
مدتهاست بحث این است که در این شرایط ناشرها بیایند و هر قیمتی میخواهند روی کتابها بگذارند.چند روز پیش اتحادیه ناشران نامهای منتشر کرد که در آن اجازهی آزادسازی مطلق قیمت کتاب را میداد.
گویی قبل از این هم خبری از نظارت پیچیدهای بر قیمت نبود و معمولاً یک سری ضرب و تقسیمهای ناشرها بود که قیمت هر صفحه از کتاب را تا حدی برابر برای همه نگه میداشت، کمی بالا پایین داشت ولی این برای شرایطی بود که همهچیز در کشور ثبات داشت اما حالا هر روز شاهد بالا رفتن قیمت اقلام مصرفی برای تولید کتاب هستیم ولی مشکل این نیست.
مشکل در اصل ارزش مصرف کتاب آقای ابر نیست؛ کیفیت را میشود جدا بررسی کرد. اما مطمئن نیستیم چطور صابر ابر خود را به ارزش مبادلهای وصل کرده که عمیقاً استعدادش را ندارد.
مدتهاست سلبریتیها خودشان بِرَند شخصیشان را دارند توسعه میدهند. اگر به تبلیغات کتاب دقت کنید متوجه میشوید کتابی است حداقل دو زبانه دربارهی آشپزی ۱۰۰ مادربزرگ و «با احترام تقدیم به تمام مادران» شده. در واقع آلبومی عکس است از مادربزرگان پیر در خانههایشان و غذاهایشان، هر مادربزرگ توضیحکی هم دارد.
سوءاستفاده از عنصر نوستالژی را میبینید؟
فیلم مستندی هم برایش تهیه کردهاند و دارند بهعنوان یک کالایی لوکس با ارزش مبادلهی بالا میفروشند. ناشر کتاب هم نامش هست این جا میان شهر و طبق معمول عدهای روی این پروژه «زحمت کشیدهاند» و وقت گذاشتهاند و چه و چه. مراسم رونمایی هم برایش گرفتند.
به یک زبان دیگر هر کاری کردند که کتاب را به ارزش مبادلهای بالا با ارزش مصرفی پایین به خورد مردم بدهند .
هر کاری کردند که سیصدهزارتومان مبلغ ناچیزی در مقابل تلاش آنها به نظر برسد.
کتاب حالا منتشر شده. در پنج رنگ جلد گالینگور مختلف برای چیدن در خانه. این کتاب مصرف کنندهای مشخص دارد. اما سؤال روش و منشی است که چنین کتابهایی را تولید میکند و البته تأثیر مخربش بر وضعیت جامعهای که مدتهاست امثال دوستان بستر شیکی برای ابتذالش فراهم کردهاند.
کافی است سری به سایت این کتاب بزنید. میبینید با پروژهای چندرسانهای طرف هستیم و همهچیز حکایت از «زحمت بسیار» برای این اندک پولی است که ما قرار است بابتش بدهیم.
فضای شیک گرافیکی و البته آشنا برای نگارندهی این چند سطر بیشتر، از هر چیزی این طلبِ زحمت بابت کتابی رنگیرنگی را تشدید میکند. مرز باریک اخلاق را وقتی درمینوردیم که بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی سعی میکنیم کالای تولیدی خودمان را به بالاترین ارزش مبادله، بفروشیم یا پیشفروش کنیم. موسسه ای این/ جا، که نشرش هم از خودش مشتق میشود، یک کافهای دارد.
در خیابان نوفللوشاتو. کافه ای آنجا چای دمی عادی با یک کلوچهی شیرینکام که بستهی دوتاییاش ۲۵۰ تومان است را میدهد ۱۲ هزار تومان و نام مندرآوردی چای دودی را رویش میگذارد.
یک قیاس ریاضی کافی است تا عوض دویدن دنبال قیمت ارز، به این نگاه کنیم که چای هزارتومانی با یک عدد کلوچهی ۱۲۵ تومانی و کمی دارچین رویش وقتی مبادله میشود ۱۲ هزار تومان، هر صفحه کتاب ۳۰۰ تومانی (شاید) میشود ۶۸۸ تومان و این گناهی است که همهی ما در آن سهم داریم.
از عزیزانی که عکس خندان آقای ابر روی این جلد و آن جلد مجلههایشان «میدرخشد» تا «و با بازی»های ایشان در فلان فیلم تا تئاترهای بیارزش با هنرنمایی ایشان و الخ… و این تازه شروع ماجرایی جدید است که نسخهی قدیمیاش دی ماه سال ۱۳۹۶ پایان یافت.
- انتشار نوشته ای که خواندید به منزله ی دیدگاه رسمی این وبسایت نیست.