آشفته گی بعد از خفه گی | نقد فیلم آشفتهگی ساخته فریدون جیرانی
علی منصوری
شناسنامه فیلم آشفتهگی
نویسنده و کارگردان : فریدون جیرانی | بازیگران : بهرام رادان، مهناز افشار، مهران احمدی، نسیم ادبی
خلاصه فیلم
آشفتگی داستان دو برادر دوقلو به نام های بردیا و باربد زورق (با بازی بهرام رادان) است که یکی موفق و دیگری ناموفق است . آنها پس از سالها یکدیگر را ملاقات میکنند و در خلال یک درگیری بردیا کشته میشود. باربد خود را به جای بردیا جا میزند و زندگی مرفه او را به سبب تشابه ظاهری از آن خود می کند اما این کار عاقبت خوبی برای او ندارد.
نقد فیلم
آشفتهگی آخرین اثر فریدون جیرانی و دومین فیلم از احتمالاً سه گانه ای با پسوند ” گی” است. آشفتهگی نیز فضایی به مانند خفهگی دارد که شاید بتوان آنرا متعلق به سینمای نئونوآر دانست. فضای پر کنتراست، تاریک و به ندرت بسته در فرم و یأس آلود، سرد، تباه در مضمون از ویژگیهای آن است و نمونههای بسیار موفق و تاثیرگذار آن در سینمای جهان و مقایسه با این فیلم فضا را بر آشفتهگی تنگ کرده است.
در اولین مواجهه با فیلم و داستان نه چندان پیچیده اش، همه چیز اینقدر تکراری است که نه داستان فیلم و نه فرم به ظاهر متفاوت آن بیننده را جذب نمی کند. دیدار دو برادر دوقلو در ابتدای فیلم که میتوانست نویدبخش یک ابتکار داستانی باشد به زودی با رفتارهای مغرورانه بردیا و انفعال باربد و فضای رابطه ی این دو، مخاطب سینما را به یاد The Talented Mr.Riply میاندازد و با جلو رفتن داستان، این ذهنیت کاملا تکمیل می شود.
ضعف روابط عِلّی
روابط علی معلولی داستان آنقدر ضعیف است که مخاطب فقط با تسامح امیدوارانه برای ادامه روند داستانی فیلم میتواند فیلم را تماشا کند. ضعف پرداخت شخصیتها در فیلنامه نیز عنصر باورپذیری را به شدت دچار تزلزل کرده است. شکل مُردن «بردیا» یکی از این اتفاقات غیر قابل باور فیلم است. معلوم نمی شود که این اتفاق بر اثر مستی می افتد و یا باربد او را از ماشین بیرون میاندازد. به هر حال نویسنده علاقه دارد به هر ترتیبی که شده بردیا را از فیلم بیرون کند و باربد را جای او بنشاند. همین اتفاق درباره ی تحول شخصیت باربد و خودبردیاپنداری او نیز می افتد.
معلوم نمی شود به جز علاقه ی کارگردان محترم به The Postman Always Rings Twice چه عامل دیگری موجب میشود که باربد از عشق خود و زندگی حداقل پنهانی خود صرف نظر کند و بردیا بودن را ترجیح دهد؟! آیا برای دراماتیزه کردن یک داستان میتوان صرفا به ذهن تصویری مخاطب و حتی موی بلوند جسیکا لند گونه اکتفا کرد و بدون هیچگونه داستانی و تنها با نگاه های اروتیک کسی را از زندگی خودش منصرف کرد؟!
مشکلات داستان پردازی
به واقع کُمِیت فیلم آشفتهگی در داستان پردازی و شخصیت پردازی به شدت می لنگد و آن را از حد تحمل خارج می کند. اما فضاسازی فیلم فارغ از کهنه بودن و یا عدم تناسبش با آنچیزی که ما از جامعه ایرانی حتی قبل از انقلاب میشناسیم، تا حدی قابل قبول و کمک کننده به ژانری است که فیلم دوست دارد در آن دسته بندی شود.
کافی است این فیلم را با فیلمهای متعددی که در تاریخ سینما بر اساس تشابه دو برادر ساخته شده است مقایسه کنیم که شاید Prestige نمونه خوبی باشد تا میزان ضعف ابتکار در داستان آشفتهگی نمایان شود. داستانی که رابطه دو برادرش در حد چند دیالوگ باقی میماند و به هیچ عنوان فراتر نمی رود.
میزانسن مناسب
اما مهمترین نکته قابل توجه فیلم بدون شک فیلمبرداری و میزانسن خاص آن است که زاویهای که کارگردان خودخواستهی برای تصویرهای فیلمش در نظر می گیرد یک نوار سینوسی در خط مستقیم است که اگر دوران نگاتیو بود، نگاتیوهای به هم متصل با خطوط کج داشتیم.
اتفاقی که بر خط فرضی تاثیرات جدی میگذارد و کارگردان محترم در بین هزار مدل آشفتهگی ممکن در سینما، دست به چنین کاری زده تا بیننده را با حس آشفتگی در نگاهش درگیر کند تا شاید آشفتگی درون انسانها را به خوبی درک کنند.
اما نکتهی مهم آن است که آیا داستان برای شخصیتها یک شخصیتپردازی نمایانگر آشفتگی به نمایش کشیده بود؟! اساسا چه عاملی باید دلیل آشفتگی کاراکترهای فیلم میشد!؟ و آیا برای ساخت یک فیلم به جز ارجاعات فرامتنی، عامل دیگری احتیاج نیست؟!
بازی ها خارج از حد انتظار معمولی
بازیها نیز در فیلم فریدون جیرانی به شدت ضعیف و غیرقابل تحمل است. این نوع بازی حتی اگر تعمدی به این سمت هدایت شده باشد، آنقدر خام مانده که بیننده هر لحظه انتظار دارد یازی اصلی را از بازیگران ببیند.
تو گویی کاراکترها با نوعی تصنع در فیلم آشفتهگی حضور دارند که بیننده را مجاب می کند این حد از تصنع مربوط به زندگی واقعی این کاراکترها نیست و ارجاعاتی همچون صحبتهای خصوصی دریا مشرقی (با بازی مهناز افشار) با ارژنگ (با بازی مهران احمدی) به این ذهنیت مخاطب کمک می کند اما در نهایت می بینیم که این فیلم اصلی و این بازیهای بیشتر تئاتری که ذرهای با بازی حداقل بهرام رادان و مهران احمدی و مهناز افشار سازگار نیست به اثر لطمه جدی زده است.
در پایان باید گفت فیلم آشفتهگی سعی دارد حس آشفتگی را به مخاطب انتقال بدهد اما بیشتر از آن او را درگیر حس آرامشی میکند که در پی خواب، ایجاد می شود. بازیهای اسلوموشن و تئاتری ملالآور ، ضعف استفاده درست از موسیقی و عدم داستانپردازی از آشفتهگی فیلمی به واقع بد ساخته است.
علی منصوری | پردیس سینمایی چارسو | سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر | سرزمین هنر | TV Honarland
man in filmo dar jashnvare didam va kheili khab avar bud va aslan ghabele tahamol nabud
این فیلم یک فیلم بسیار بد در راستای فیلم بد قبلی ایشان بود که دو لکه سیاه در کارنامه جیرانی خواهد بود. فیلم به کلی بدون جذبه و گیرایی است. با تشکر