یک سرود و سه خاطره | بازخوانی خاطرات سازندگان سرود دریغا ای دریغا

دریغا ای دریغا ای دریغا | در اولین ساعات بعد از انتشار خبر درگذشت امام خمینی، در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ هنرمندان انقلابی به فکر ساخت سرودی افتادند که بتواند آلام مردم ایران را بیان کند و آنها را تسکین دهد.

پادکست

حمید سبزواری شاعری که شعر حماسی خمینی ای امام را سروده بود که در روز ۱۲بهمن ۱۳۵۷ در فرودگاه مهرآباد توسط گروه سرود جوانان تهران اجرا شد، دست به قلم شد و شعری سرود که زبان حال میلیونها ایرانی داغدار بود.

برای این شعر  محمدعلی شکوهی آهنگی ساخت که محمد گلریز آن را اجرا کرد. مرور خاطرات این سه نفر حکایت آن روز غم انگیز را زنده می کند. اما ابتدا بشنوید این آهنگ به یادماندنی را.

دریغا ای دریغا ای دریغا
خدایی سایه ای رفت ازسرما…
به چه عشق تو را سودا کند دل
که همتای تو را پیدا کند دل
گلی با رنگ و بوی تو نبیند
اگر صد چشم خود را وا کند دل..
در یغا ای دریغا ای دریغا؛ خدایی سایه ای رفت از سرما

حمید سبزواری(شاعر)

«وقتی متوجه شدم امام مریض شده است، بسیار ناراحت شدم. یک وابستگی معنوی با حضرت امام پیدا کرده بودم. به ملت ما جان تازه‌ای بخشیدند و دنیا را متوجه حرکت ما کردند. وقتی که من احساس کردم باید حرکتی کرد و دیدم امام صحبتی کرد علیه حکومت و علیه شاه، من هم این را وظیفه خودم دیدم در کنار این حرکت باشم و شعر دریغا دریغا دنباله همان حرکتی بود که از سال‌ها پیش آغاز شده بود و در حالی گفتم که حضرت امام (ره) در بستر بیماری و احتضار بود.

امام به ما زندگی بخشیده بود، اما خودش داشت می‌رفت. دقیق خاطرم نیست وقتی این شعر را نوشتم، چه ساعتی از شبانه‌روز بود؛ اما بیشتر شب‌ها پیش می‌آمد می‌نوشتم.

حمید سبزواری - شاعر
حمید سبزواری – شاعر

در ایام بستری شدن ایشان در روزهای آخر حیاتش، به عیادتش رفتم و دیگر مطمئن بودم که دارد می‌رود. وقتی به عیادتش رفتم، دستش را بوسیدم. دیدم عده‌ای بیرون منتظر هستند من آنجا را ترک کنم، برای همین نمی‌خواستم مزاحم شوم.

زمانی کوتاه در حضورشان بودم و این آخرین دیدار با امام (ره) بود. این دیدار، دیداری متفاوت بود. به نوعی آخرین دیدار بود.

بعد که از عیادت‌شان برگشتم، زمانی گذشت خبر درگذشت امام (ره) را اعلام کردند. با تأثر عمیقی قلم را برداشتم، شعر «ای دریغا ای دریغا» را نوشتم.چیز دیگری خاطرم نیست گمان نمی‌کنم دست‌خطی از آن شعر را داشته باشم. سال‌ها از آن روز می‌گذرد. اما در مجموعه آثارم هست.»

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

محمدعلی شکوهی(آهنگساز)

قبلاً خبر بیماری امام را از رسانه های گروهی شنیده بودم، بامداد آن روز احساس کردم که اتفاقی افتاده، برنامه های عادی رادیو قطع شده بود و مرتباً قرآن پخش می شد. تا اینکه ساعت هفت صبح خبر رحلت امام از رادیو پخش گردید مثل همه، بهت و ناباوری و موجی از اندوه و غم یکباره همۀ وجود مرا فرا گرفت، به اداره رفتم. اداره تقریباً تعطیل بود.

یکی دو نفر از همکارانم آمده بودند، در فکر بودم که باید کاری کرد. خبر خیلی غیرمنتظره و غیرمترقبه بود و ما آمادگی قبلی نداشتیم. هنوز از انعکاس شور و حال و تأثر عمومی در رسانه ها خبری نبود. برنامه ها محدود می شد به خبر و پیام.

ما به حسب وظیفه در یک مرکز هنری مثل همیشه فقط می توانستیم ابراز احساساتمان را به شکل ارائه سرود و موسیقی نشان بدهیم، برای این کار باید با آهنگسازان و هنرمندان دیگر تماس می گرفتیم. اما در آن شرایط به هیچ کدام از هنرمندان دسترسی پیدا نکردیم.

به فکر افتادم که حداقل خودم کاری بکنم ؛در وضعی که خودم داشتم از نظر تأثیرات و تألمات شدید روحی ناخودآگاه فکر می کردم که خودم آمادگی دارم تا قطعه ای بنویسم، در همین فکرها بودم که متوجه شدم یک ملودی را با خودم زمزمه می کنم.

هر چه زمان می گذشت عمق مسأله بیشتر می شد و عظمت موضوع روشنتر از لحظات اولیه خبر شده بود. من همانطور که ملودی را زمزمه می کردم در این میان با شاعر گرانقدر آقای سبزواری نیز تلفنی صحبت کردم.

ایشان چند خط از شعری را که سروده بودند تلفنی خواندند. من دیدم که امکان تلفیق آن شعر با ملودی من وجود دارد.

یک اثر هنری ماحصل ذوق و استعداد فردی یک هنرمند است ولی من در آن شرایط به طور غیرمستقیم نوعی احساسات درونی را که شاید تنها مربوط بخودم هم نبود در هنرمندانی که با آنها تماس می گرفتم، می دیدم به این دلیل که از نظر روال معمولی امکان خلق یک قطعه موسیقی در یک لحظه یا یک آن به وجود می آید.

کار هنری در یک شرایط خاصی متبلور می شود. اما امکان اجرا و ضبط یک سرود در زمان محدودی امکان پذیر نیست ـ در آن روز واقعاً نه به امکانات ضبط دسترسی داشتیم نه به نوازندگان و هنرمندان ـ دیدم چاره ای نیست جز اینکه با توکل به خدا تمام نیرو و توان خودم را به کار بگیرم، مجدداً با آقای سبزواری تماس گرفتم که آن چند خط شعر را ادامه بدهد و خودم هم کار روی ملودیهای مختلف را دنبال کردم.

حدود ساعت یک یا دو بعدازظهر بود که برخلاف انتظار خودم و فقط به خواست خدا، چهارچوب این قطعه موسیقی تا حد زیادی به صورت بی کلام در ذهنم شکل گرفت در این مدت آقای سبزواری هم در منزل روی شعر کار می کردند.

در این شرایط امکان اینکه کنار هم کار کنیم نبود، من آهنگ را روی شعر ایشان تلفیق می کردم و ایشان هم قسمتهای مختلف شعر را با وزن مشخصی که با هم هماهنگ کرده بودیم ادامه می دادند.

در عین حال من در تلاش تماس با هنرمندان نوازنده و خواننده هم بودم، وضعیت شلوغ و نامشخصی بود خودم که نمی دانستم نتیجه کار چه خواهد شد. اما با آن وضع روحی عجیبی که داشتم احساس می کردم باید به وظیفه ام عمل کنم.

محمد گلریز(خواننده)

شب آخری که امام خمینی (ره) در بیمارستان بستری بودند همه مردم دست به دعا بودند که ایشان هرچه زودتر شفا پیدا کنند. من هم در کنار این مردم آرزو می‌کردم که حال ایشان بهبود یابد.

فردای روزی که خبر ارتحال امام را از رادیو پخش کردند من سر کارم در مرکز تربیت معلم بودم که متوجه این خبر شدم و مانند همه مردم سرزمینم از این خبر به شدت متاثر شدم. همه می‌دانند که حال و هوای آن روزها حال و هوایی عجیب بود که همه در بهت و حیرانی بودند.

محمد گلریز-خواننده
محمد گلریز-خواننده

این خواننده انقلابی کشورمان افزود: بعد از شنیدن این خبر از خدا خواستم در حق من لطفی کند تا در آینده‌ای نزدیک آهنگی را بخوانم که بتواند بازگوکننده حس و حال آن روزها و التیامی برای مردم عزیز کشورمان باشد. دقیقا در همین تفکرات بودم که محمدعلی شکوهی به من تلفن کرد و از من خواست تا هرچه زودتر به سمت تالار وحدت حرکت کنم.

گلریزگفت: وقتی به محل کار آقای شکوهی در تالار وحدت رسیدم وی را دیدم که در حالتی گریان و در حالی که شعری را زمزمه می کند مشغول گفتگوی تلفنی با فرد دیگری است. وی بعد از پایان تماس خود رو به من کرد و گفت که مشغول صحبت با حمید سبزواری بوده و این شاعر یک شعر فی البداهه برای وی می‌خواند و شکوهی هم به صورت تلفنی و زمزمه‌ای برای آن آهنگ می‌سازد.

در همین روز بود که آقای شکوهی قرار خوانندگی این آهنگ را با من گذاشت و ما مشغول تولید استودیویی آهنگ دریغا ای دریغا شدیم. یادم می‌آید این آهنگ از معدود قطعاتی بود که در آن روزگار توسط دستگاه سینتی سایزر که در آن دوران تعداد بسیاری محدودی از آن وجود داشت، تولید شد.

البته با توجه به تعطیلی تمامی استودیوها و مجموعه‌های هنری ما سختی زیادی برای تولید آهنگ کشیدیم و وقتی ساعت ۱۱ شب آن را به تلویزیون تحویل دادیم خیلی‌ها از روند تولید سریع آهنگ تعجب کردند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 3 = 4