کمی درباره پاکتی در مغازه ها که رویش نوشته کرگدن

سامان سامانی

نقدی که مطالعه خواهید کرد به قلم کاربرمحترم وبسایت سرزمین هنر، سامان سامانی نوشته و ارسال شده است. شما نیر چنانچه مایلید نوشته هایتان با مضامین انتقادی و تحلیلی در سرزمین هنر منتشر شود،می توانید آن را به نشانی info@honarland.ir ارسال فرمایید.

کمی درباره پاکتی در مغازه ها که رویش نوشته کرگدن | بی میل همی گشت در بقالی های شهر آنگاه به زبان آمد و گفت از پرت و پلاساز و تکرار گوی بی محتوا ملولم و کار بلدم آرزوست
اندک زمانیست که زِ لطف!! عزیزی مفتخر به دیدن شبهه هذیانی شدم که دوباره در ، آدامس و پف فیل فروشیها پیدایش شده ، بی گمان از تکرار مکرراتی از این دست من نیز چون بسیار عزیزان دیگر، ظاهراً می سوزیم و می گذرانیم ، اما چه کنیم که در بن بستی دقیق ، پردازش شده از سوی آنانی که می دانند چه می کنند ، گرفتار تحجری گشته ایم که راه گریز از آن فقط امثال ماژلان و کلمب ، مکتشفینی را می طلبد که لطفی شگرف در حق این بینوا بینندگان کنند و کاربلدی را رو کنند وگرنه دانش تصویر سازی در این خطه دیر زمانی است که در باتلاق باند بازی های محفلی و شب نشینی های آنچنانی و پارتی بازی های اینچنینی ، که ظاهراً  فقط مشمول نابازیگرانه ، توسط جامعه مجازی معرف و معروفه شده نیست ، بلکه شامل ناسازندگانی ست که در این بی درو پیکر ، در گِل فرو مانده که با بی مهری متولیانش که نام سازمان های سینمایی و فیلم و هنر را بر خود نهاده اند هر روز ویران تر می شود.

آشنا و روشنا داشته باش ، مجوز بگیر ، همین کافی ست…

در گذشته می گفتند پول عروسی و خونه خودش جور می شه ، امروزه باید بگن پول (فیلم سازی)  و (سریال سازی) و نابازیگران و نا….. رو که مبادا از بالای میدون ونک بیان پایینتر هم جور میشه ، این طفلکها هم باید دائم برن خارج کشور خستگی در کنند و دائماً به دنبال فرهنگ سازی باشند!!

بگذریم ، قصۀ، غصه است و کو گوش شنوا همانگونه که قبلاً گفتم ( برو بابا دلت خوشه ) پول کجاست ؟
دقت کنید در توضیح این «هیچریال» که با نام کرگدن پرده برداری شده، چه نوشته:کارگردان؛ کیارش اسدی زاده ، ژانر: اجتماعی، هیجان انگیز!!!!! ، تهیه کننده: صادق یارى و در ادامه ( پنج جوان به واسطه مهارت هایشان وارد چالش کرگدن می شوند و این سرآغاز رفاقت بین آنهاست، غافل از اینکه چالش کرگدن از طرف یک مافیای بزرگ و پر قدرت طراحی شده است و ماجراهای غیر قابل پیش بینی را رقم می زنند) .


حال با این هارت و پورت های تبلیغی نگاه کوچکی بندازیم به خود «هیچریال»به بازار آمده با نام گندۀ کرگدن.

مثلاً در شروع داستان نشان داده می شود دو (معروفه) بهمراه سه (معروف) در مکانی هستند جهت تهیه یک کلیپ موتور سواری ، جالب اینجاست که موتور سوار که یکی از همان حرفه ای هاست که روی جلد هیچ ریال آمده ، پس از چند پرش از روی یک تپۀ حد اقل نیم متری !! و کمی تک چرخ زدن که رفقایش نیز با عربده و جیغ، و داد و بیداد این حرفه ای را تشویق می کنند ، به راحتی و در لحظه ای ایشان غیب می شوند و یکی هم نمی گوید کجا رفت؟

طاهراً هذیان باید یه جوری شروع شود چند دقیقه ای که موتورسوار محو می شود در پلانی نشان داده می شود که پیر زنی که با سطل رنگ گریم شده که امروزی جلوه کند و البته مقبول موتورسوار ، نخست به او ابراز علاقه می کند و سپس پول را به او می دهد (ظاهراً این موضوع برای «فیلمنامه نویسان» در اوضاع ساخت و ساز از نوع «فیلمی» داره حالت اپیدمیک (همه گیری) پیدا می کند که سن بالا خاطرخواه سن پایین می شود) و پس از آن جناب حرفه ای با پول یا بی پول سرو کله اش پیدا می شود و رفقایش هم کاری ندارند در این مدت ایشان کجا تشریف داشتند، فقط می گویند: اومد ، و جیغ و فریاد..

پس از پرش مجدد جناب موتوری از روی تپه نیم متری !! به ناگاه شاهد صحنه ای هستیم که تنها در دری وری سازی های مخصوصاً جدید امروز ایران، میسر و البته گاهی بنجلهای هندی ، جالب , گاف جناب «سازنده» است که چندین بار کل محیط و فضای سبز و محل کلیپ برداری نمایش داده می شود ، و بجز ان برآمدگی حدوداً نیم متری که سوی دیگر ساختمان است، هیچ بلندی دیگری نمایش داده نمی شود.

اما ناگاه در میان هلهله رفقای موتورسوار «سازنده» ظاهراً به یاد فیلمی می افتد و البته شاید هم این ابتکار و ذوق سرشار خودش باشد در ارائه هیجان!! بله شاید هم به یاد فیلمی خاص می افتد یا همان (ای تی ساخته استیون اسپیلبرگ ۱۹۸۲ که یکی از شاهکارهای فیلمهای تخیلی جهان نامیده می شود) بله در آن فیلم پسر دوچرخه سوار از روی زمین به هنگام فرار با دوچرخه با قدرت فضایی تخیلیET دوست داشتنی که متعلق به سیاره ای دیگر است ، بلند می شود و به پرواز در می آید.

در اینجا نیز موتور سوار به ناگاه ،لابد با توضیح روی جلد ، سی دی ، بجای قدرت فضایی اینجا حتماً با قدرت مافیایی به پرواز در می آید و از این سو ی بنا به آن سو می رود ، اینش حالا مافیایی بود اما تو گویی موتور بر زمین افتاده هواپیمایی ، هلی کوپتری چیزی بوده که آن انفجار مهیب روی می دهد به قول امروزینش در حد لالیگا ( شانس دیگری که آوردیم آژانس بین المللی انرژی اتمی این صحنه را ندیده و یا نبیند وگرنه کار به نمونه برداری می کشد !!)، پس از رسیدن دوستان وفادار به صحنه انفجار حتی از یک مانکن چوبی هم استفاده نشده که نشان دهد راکب در حال سوختن است.

از این جالبتر اینکه «سازنده» موتور را با ماشین اشتباه گرفته که کمر بند ایمنی یا ایربگ دارد و گاهی راننده در آتش می سوزد ، ظاهراً ایشان دستشان و حواسشان جای دیگه بند بوده و البته (فیلمنامه نویس) هم همینطور و فراموش کرده اند که اگر یک دوچرخه هم به چیزی برخورد کند راکب آن پرتاب می شود چه برسد به موتوری که با قدرت مافیایی به پرواز در آمده . و بلا فاصله می نویسند ۶ ماه بعد…

بالاغیرتاً دوزار به شعور بیننده احترام بگذارید بعد هم الباقی ماجرا و رسیدن کامنت یا پیام تصویری از شخص ناشناسی راجع به ، موتورسوار حرفه ای، که نشان می دهد ، هنوز زنده است برای خانم احتمالاً در رانندگی حرفه ای و در ادامه که جناب حرفه ای دیگری با مبارزات سهمگینش !! نمایش داده می شود که به قول رفیقش اول دستهایش کار می کند بعد مغزش ، و خانم حرفه ای ماشین سوار که برایشان افت دارد که رو دست بخورد.

بعد هم فرار بانوی معرفه خودمون که فعلا معلوم نیست مهارتشان چیست ، حتماً فرار از تیمارستان !! آخرین حرفه ای هم خواننده و کمدین فیلم است که با اجرای ترانه ای رپ از نوع امروزینش و کلمات تکان دهندۀ !! و(مفهمومی!!) و روشنفکرانه اش ، بگذریم ، و وقت را با ارزش بداریم.

در اینجا هشداری شاید نه خوب به سازندگان نیز بدهم و آن اینکه موضوع ساختتان به باور نگارنده بیشتر به درد کسانی می خورد که در سن و سالی هستند که کلاً اهل فیلم نیستند و با همه جیغ و فریادهای جدید از نوع نویدی آن که مدتی است مُد شده ، به گمانم این بار به کاهدان زدید.
لازم به ذکر است عشق مافیا بازی را هم دست کم نگیریم که در «سریالها» و خیرسرشان «فیلمهای» جدید شدیداً جا باز کرده است . نکته ای هم در مورد بازی ها که حیف دم توپ گذاشتنشان ، حتی در همین اولین قسمت که می باید جلب کننده بیننده باشد.
در پایان به کسانیکه در این چرخه باند بازی پول چاپ می کنند از هر نوع درگیرش ، در «پروژه»شان ، کلامی از زنده یاد علی معلم را به یاد می آورم که گفت از هر کجا پول آوردی ساختی بماند، لااقل کاری بساز بگویند خدا پدر و مادرتان را  بیامرزد .

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

98 − 91 =