چقدر زبان زمانه فرق کرده است!
چقدر زبان زمانه فرق کرده است! |حسن قریبی | سرزمین هنر
سفیر سابق رومانی در ایران، زاده تهران است. اینکه میگویم سفیر سابق، به خاطر این است که همین آذرماه امسال مأموریتش در ایران به پایان رسید و برای خداحافظی، آمده بود فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
پدرش از دیپلماتهای قدیم بوده است. آدریان کوزیانسکی در دوران مأموریت پدر در تهران به دنیا میآید. بعدها برای تحصیل در رشته زبان و ادب فارسی در دانشگاه تهران دوباره گذرش به زادگاهش میافتد و در نهایت چند سال بعد به مقام سفارت رومانی در ایران میرسد.
در این فاصله یک یا دو فرزندش نیز در تهران متولد میشوند. بنابراین گمان نمیکنم نیاز باشد درباره چیرگی او به زبان فارسی سخنی بیاورم.
اما غرض از این مقدمه آن بود که از زبان آقای سفیر در فرهنگستان، اصطلاحی ناشنیده شنیدم که جالب و تأملبرانگیز بود.
زبان فارسیِ عربی
او در آغاز گفت: «من عذرخواهی میکنم که نمیتوانم به فارسیِ عربی صحبت کنم».
و بعد با زبان فارسی روان شروع کرد به سخن گفتن از فهرست دستاورهای خود در این مأموریت.
یعنی به جای «عرض میکنم» گفت: «میگویم» به جای «تشریف آورد» گفت: «آمد» و به جای «از حضورتان مرخص میشوم» گفت: «من دیگر میروم» و خلاصه همین.
نه سرهگرا بود نه ناسیونالیسم و نه با کسی یا جایی مشکلی داشت. حرفهایش را زد و رفت.
تازه قبلش هم به جهت حفظ پروتکل از جمع عذرخواهی کرده بود که فارسیِ عربی بلد نیست.
من اما از طرز صحبت او چیزهایی به خاطرم رسید، از جمله اینکه این روزها هنوز هم کتابهایی چاپ میشود که اگر در متن آن به آیه، حدیث، شعر یا جملهای به زبان عربی استناد شود، برخی از آوردن معنای آن پرهیز میکنند. با این استدلال که اگر کسی بخواهد کتابی مثلاً درباره عرفان بخواند، قاعدتاً باید زبان عربی بداند و آوردن ترجمه آن حشو زائد است.
اما ماجرای سفیر رومانی دست کم به من یادآوری کرد که در این روزگار سلیقهها از اساس فرق کرده است. شاید باور نکنید ولی همین یکسال پیش یک کارشناس ارشد زبان و ادب فارسی خیلی جدی از من پرسید: «دارالخلافه طهران، همانجا بوده که در قدیم خلافکاران تهران را به دار میزدند؟!»
گرچه پرسش او از نظر استادان ادب فارسی قبیح است و جای افسوس دارد (که دارد)، ولی از جهتی هم نشان میدهد که چقدر زبان زمانه در حال تغییر است…!