نگاهی به کتاب جایی که هستم نوشته جومپا لاهیری ترجمه غزل قربانپور

سجاد قنواتی

جایی که هستم | جومپا لاهیری نویسنده بنگالی تبار که بزرگ شده ی آمریکا است، در تجربه جدید خود به سراغ زبان ایتالیایی رفته تا پس از زبانهای بنگالی و انگلیسی علاوه بر یادگیری زبان ایتالیایی خود را با داستان جدیدی بیازماید. “جایی که هستم” مانند کارهای پیشین نویسنده اثری خطی و خوشخوان است.
کتاب ” جایی که هستم” داستان بلندی است مشتمل بر ۴۶ داستان کوتاه یا خیلی کوتاه که هرکدام نکات, ظرایف و خرده روایت های خود را دارند.این کتاب با متنی از ایتالو اسووو با نام اصلی آرون اتور اشمیتز نویسنده یهودی ایتالیایی آغاز می شود که با کلیت داستان همخوانی بسیار خوبی دارد.

مشکل لاهیری در جایی که هستم با اسوو

در واقع لاهیری با انتخاب متنی از ایتالو اسوو – که به زبان آلمانی مسلط بود – در آغاز کار به خواننده نشان می دهد که همانند اسوو زبان اصلی اش ایتالیایی نیست و خود را از هرگونه ایراد ساختاری در مورد ” جایی که هستم” تبرئه می کند.
اما کتاب ” جایی که هستم” مانند تمام آثار دیگر لاهیری همان مضامین اجتماعی و انسانی را داراست. وی در این کتاب از روابطی میگوید که نقش مادر و پسری پیدا می کنند.

«تمام صبح را صرف خرید میکردم. مدام در شهر در حال رفت و آمد بودم تا برایش چیزی آماده کنم که بخورد. به خاطر دارم روزی برای پیدا کردن پنیری خوشمزهتر و بادمجانهای براقتر از محلهای به محله ی دیگر سرگردان شده بودم.

وقتی نزدش رسیدم و غذا را حاضر کردم، پشت میز نشست و گفت: من نمیتوانم بدون سوپهای خوشمزه تو زندگی کنم، بدون جوجهکبابهای تو. فکر می کردم مرکز دنیای او هستم. منتظر بودم به من درخواست ازدواج بدهد تا بدون معطلی جواب مثبت بدهم.»

کتاب از بخشهای کوتاهی تشکیل شده است و نویسنده گاهی ترس از آینده را دستخوش داستانش قرار می دهد.
«آن خانم همراهی ندارد: هیچ مراقبی، دوستی، همسری. میترسم بیست سال بعد، وقتی به هر دلیلی مرا در این اتاق انتظار یا اتاق انتظار دیگری مثل این ببیند، احساس کند من هم کسی را ندارم تا کنارم باشد.»

لاهیری عبور از خط قرمزها را لازمه زنده ماندن می داند.

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید


«بیتوجه به حضور من در اتاق، روی نیمکت دراز میکشد. با چشمان بسته روی نیمکت دراز میکشد و اینگونه این اتاق زنده میشود. رد شدن از خط قرمزها مهارتی است که او کاملا از آن برخوردار است و من به آن احترام می گذارم.»
نویسنده ۴۳ ساله رمان”همنام” که کتابش در ساخت فیلمی با همین نام مورد اقتباس قرار گرفت. اعتراف میکند که گاهی افراد به دلیل شرایطشان انتخاب می شوند.
«شاید آن روانکاو را فقط به دلیلی ساده انتخاب کرده بودم. چون دوست داشتم به آن حیاط بروم، از آسانسور بالا بروم و به آن اتاق وارد شوم.»
سیر داستان قابل درک و ملموس است و به بیان مشکلاتی میپردازد که با کمی صحبت کردن قابل حل هستند.
« دنبال کار خودت برو، دیگر راهی برای ما وجود ندارد.
بعد از این جمله شروع به گریستن میکند اما مرد دو قدم جلوتر به راه میافتد. سر چهارراه بعدی میایستد و زن به او می رسد.
چرا نمی خواستی تا خانه قدم بزنی و از خورشید لذت ببری؟


این کفشها نو هستند و پایم را می زنند.
می توانستی همین را به من بگویی.
می توانستی این را از من بپرسی. »

تأثیر تربیت والدین در جایی که هستم

نویسنده کتاب “مترجم دردها” که برنده جایزه پولیتزر و جایزه بهترین “اثر نخست” مجله نیویورکر برای کتاب نخستش است. تاثیر تربیت والدین را به خوبی نشان می دهد.
«پول خرج کردن برای چیزی که زیباست ولی در اصل نیازی به آن ندارم، باعث عصبانیتم می شود. شاید به خاطر روش زندگی پدرم باشد که هر سکه را با دقت میشمرد و هر اسکناس را قبل از آنکه به من بدهد حسابی در دستش میچرخاند تا دو اسکناس به هم نچسبیده باشد.»
جایی که هستم اگرچه در ظاهر خطی به نظر میرسد اما در نهان لایههای زندگی را به تصویر می کشد. در واقع برنده جایزه داستان کوتاه “فرانک اُکانر” یک زندگی معمولی را برای کشف اتفاقات تاثیرگذار اما بیاهمیت به تحریر درآورده است.
«پشت رسیدی که در کیف پولم پیدا میکنم، مینویسم: مادرم مثل تکهای چسب نواری که به دفتر خاطرات بچسبد، به زندگی چسبیده است. اما در حال انجام کارهای خانهاش هر لحظه میتواند تسلیم شود. کافی است تکانی بخورد تا جدا شود و از خود فقط لکهی مربع شکل کمرنگی به جای بگذارد. این نحوه تفکر را دوست ندارم.»
“جایی که هستم” روایت انسانهای تنهاییست که تنهایی را در جایگاههای متفاوتی تجربه میکنند. گاهی به عنوان همسر، گاه همکار و حتی رهگذر. بی شک جومپا لاهیری پس از گذشت تنها سه سال زندگی در ایتالیا نتواسته است مانند نویسندگان ایتالیایی به این زبان مسلط شود.

داستان با جملات ساده و فعلهای معدود به نگارش درآمده و اثر تازهاش از نظر پختگی زبانی متفاوت با آثار پیشین اوست.

این امر بیش از هر فرد دیگری کار مترجم را سخت میکند زیرا مخاطبان، کتابهای لاهیری را به خوشخوان بودن می شناسند اما خانم غزل قربانپور به عنوان مترجم نه تنها متن را با کیفیت خوب به فارسی برگردانده بلکه مانند یک نویسنده چنان متن را با پایبندی کامل به اصل اثر پالوده کرده که گویی خود، نویسندهای با تجربه است.
بنابراین اگر چند اشکال ویرایشی را نادیده بگیریم. کتاب “جایی که هستم” که به همت نشر تداعی به چاپ رسیده با طرح روی جلد دلنشین، کیفیت بالای کاغذ و روانی و خوشخوان بودن ترجمه انتخابی مناسب برای مطالعه می باشد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 76 = 79