نگاهی به انتخابات خانه تئاتر و آینده پیشروی آن | این بار شکننده است، با احتیاط حمل شود
حسین شاکری |عضو انجمن منتقدان خانه تئاتر
روزگاری گفتند انتخابات صنفی تمرینی است برای انتخاباتهای سرنوشتساز ملی، اما گویا روشهای بهکار گرفته شده در انتخاباتهای سرنوشتساز ملی، شده است الگویی بر رویدادهای مشابه صنفی! آرمانگرایی بهدور از واقعیت ساختارهای موثر بر روند فعالیتهای صنفی و هنری.
انتخابات هیات مدیره و بازرس خانه تئاتر برگزار شد؛ چون دورههای گذشته اما با کمی تفاوت …
اکنون رییس و نایبرییس مشخص شدند … و پس از آن قرار است مدیرعامل جدید معرفی شود؛ که البته چنان که خواهم گفت، قابل پیشبینی است. اما اینکه چرا انتخابات صنفی چون انتخابات اخیر خانه تئاتر الگوی مشابهی است با دیگر انتخابات در سطح کلان؟
بزرگان بهخاطر دارند که زمانی نهچندان دور، چهرههای آشنا و بزرگان قوم گردهم میآمدند برای هدفی والا؛ تشکیلاتی را بنیان مینهادند و هدفگذاری میکردند. همسو برای رسیدن به هدف عضوگیری میکردند و بهطبع برای مدیریت بهینه هیاتی را بهعنوان هیاتمدیره و بهدنبال آن شخصی را تحت نام مدیرعامل و یا … انتخاب میکردند تا بهنمایندگی از دیگران برای رسیدن به آن هدف بکوشند. بیشک بیرقیب بودن و مصداق دیکته نانوشته، امتیازی بود برای چهرههای آشنا و خوشنام و ریشسفیدان تا بتوانند گوی سبقت را از دیگران بربایند و بر مسند بنشینند.
در گذر زمان، بنابر اختلاف نظر درباره تعریف ابزارهای رسیدن به هدف و خود هدف و یا ناکامی در رسیدن به آن آرمانها تشکیک بهوجود آمد و کم کم، دیکتهها تصحیح شد و غلطها آشکار. و گاهی نمایندگان منتخب نماینده شدن و انتخاب کنندگان نماینده آنان. سپس گروهی در صدد اصلاح برآمدند و گروهی دیگر راهی دیگر برگزیدند اما … و این داستان ادامه دارد.
آیا شباهتی در این حکایت با خانه تئاتر نمیبینید؟
بحث بر سر وضعیت خانه تئاتر و فعالیتهای آن نکته جدیدی نیست اما آنچه در انتخابات جدید رخ نمود، آشکار شدن بسیاری اشکالات بود که بارها در خفا گفته شد ولی گوشی نبود برای شنیدن و آن اتفاق افتاد که حکایتش گفتیم … عدهای بر راه اصلاح برآمدند زیرا برخی دیکتهها غلط داشت و برخی اصلاً دیکتهای ننوشتند که غلط داشته باشد؛ غافل از اینکه دیکتههای پرغلط از نمره کم کرد و دیکته نوشته نشده پس این مدت بنیان خانه تئاتر، دیگر بیغلط محسوب نمیشود بلکه، نمره آن صفر است.
دو دستهگی و یا سه بهتر بگوییم سه دستهگی آغاز شد … گروهی نام فراگیر برخود نهادند، دیگر گروه شعار بهسازی و توسعه سر دادند و گروهی دیگر خود را مستقل از دو گروه دیگر معرفی کردند؛ نمایندگان هر کدام به عنوان نامزد هیاتمدیره خانه تئاتر اهداف خود را گفتند … همه گفتند گویا خانه تئاتر جزیرهای است در میان اقیانوس آرام … غافل از اینکه خانه تئاتر نهادی است در میان ساختاری بس بزرگتر که اگر میشد به آن شعارها جامعه عمل پوشاند دیگر نیازی به اصلاح نبود؛ برخی نیز پنداشتند که قرار است یک نفر انتخاب شود با تمامی ابزارهای فراقانونی آنچنان گویا یکتنه قرار است زیر را زبر کنند و دیگران نظری ندارند و جز صندلی خالی نیستند. دموکراسی به سبک شبهدموکراتیک؛ آنچه قربانی شد واقعیت و صورت مسئله بود.
(از دوستی پرسیدم، ای بزرگوار شما که تابهحال حتی تجربه مدیریت یک گروه کوچک را نداشتی به چه اعتماد بهنفسی ورود کردهای به این وادی؟ پاسخ داد: مگر از اول همه تجربه داشتند، در طول کار تجربه پیدا میکنم.!!!!!!! نمیدانم، مگر هیاتمدیره خانه تئاتر با بیش از هزار و پانصد عضو فرهیخته محل تجربه اندوختن است؟)
ترس قدیمی ترها از جوانان باتجربه،بی اعتمادی جوان ترها به نسل پیشین
به هر روی، یارگیری انجام شد و آنچه پیشبینی آن دشوار نبود رخ داد؛ تعبیر من این است: قدیمیترها ترسیدند تا کار به دست جوانترهای با تجربه بیافتد و جوانترها دیگر به نسلهای پیشین خود اعتماد نکردند و مستقلها هیچگاه در چنین میدان کارزار سیاستورزانهای جایی نداشتهاند؛ که، دلیل آن را باید در جامعه جستوجو کرد؛ آیا این یکی از معضلات مهم کنونی جامعه ما نیست؟
نتیجه: هیاتمدیرهای تشکیل شد از دو طیف رقیب … یک ائتلاف دموکراتیک!!!!
از یک منظر بسیار نکو است که از هر سلیقهای در گروه تصمیمساز خانه تئاتر حضور دارند و با کمی درایت میتواند با تسامح و تساهل هر کدام از طرفین بهترین تصمیم را گرفت که به سود همگان باشد اما از سوی دیگر احتیاط درباره تکرار موارد مشابه در بروز اختلافنظر میان بزرگواران خوشفکر و پرانرژی و قدمای باتجربه و کارآزموده را نباید نادیده گرفت که اگر کنترل نشود نتیجهاش رعد و برقی بیحاصل است (چند نفر از بزرگان که از قضا کارنامه خوبی در خارج از خانه تئاتر داشتند، به همین دلیل در دورهای پیشین استعفا دادند؟ امید است در این دوره شاهد نباشیم) و اگر با درایت مدیریت شود، بارانی حاصلخیز در راه خواهد بود.
کسی گزینه ی دیگری سراغ دارد؟
در گام نخست، انتخاب یک پیشکسوت کارآزموده به عنوان رییس هیاتمدیره و برگزیدن صاحب کسب بیشترین آرا در انتخابات در جایگاه نایبرییس – یک کارآزموده و یک خوشفکر پرانرژی – میتواند شروع خوبی باشد و نوید تعامل به جای تقابل را بدهد؛ گام دوم که انتخاب مدیرعامل است میتواند مکمل و مستندی بر این تعامل باشد؛ هرچند پیشبینی احتمال اینکه چه کسی در این جایگاه خواهد ماند!!! سخت نیست؛ با احترام به تمامی اعضای هیاتمدیره، کسی گزینه دیگری سراغ دارد؟
سخن دیگر اینکه همهگی بر جلب مشارکت همه اعضای خانه تئاتر اذعان دارند؛ هرچند تا کنون حداقل برای من این تلقی پیش آمده که برخی مشارکت اعضا را تنها بهمانند پاروزنهای یک قایق میدیدند …
یک پیشنهاد
پیشنهاد من این است که به واقع طلب مشارکت کنید؛ دیگر نامزدها نکاتی در شعارهایشان مطح کردند؛ قرار نیست فقط عضو هیات مدیره باشیم تا به این شعار عمل کنیم، بر عزیزان منتخب است که در عمل در اجرای آن شعارها از آنان مدد گیریم و نیز، از پرسیدن نهراسیم؛ منتظر نباشیم تا دو سال بعد به هزار و یک بهانه، موانعی را که هماکنون هم میدانیم چیست، توجیه غلطهای دیکته خود کنیم.
اگر مشکلی بود با شجاعت بپرسیم از اعضا: چه کنیم؟ کسی ایدهای دارد؟ کسی میتواند دست یاری دهد؟ بیشک در میان این تعداد عضو هستند کسانی که به جای طی هزارتوی ساختار اجتماعی و سیاسی سرراستترین راه را بلد هستند؛ در جشن هفته تئاتر آزمودهایم؛ این تجربه را تعمیم دهیم در تمامی سال و تمامی فعالیتها.
نکته آخر اینکه، همه بر نابسامانی وضعیت تئاتر اذعان دارند؛ این وضعیت بهعلاوه جایگاه ضعیف هنر و هنرمند بهویژه تئاتر و اهالی آن در دورنمای سیاستگذاریها و فشارهای وارده در این عرصه، موضوع را حساستر کرده است؛ تئاتر، در این روزگاران باری است شکننده که به امانت به شما سپرده شده؛ لطفا با احتیاط حمل شود.
عکسها از وبسایت رسمی خانه تئاتر