نقد سریال مانکن | حکایت رنج آور زن و کلاه گیسها

سامان سامانی

یادداشتی که خواهید خواند با عنوان نقد سریال مانکن از سوی سامان سامانی از کاربران خوش ذوق سایت سرزمین هنر نوشته شده است. شما هم چنانچه مایلید نقدهای سینمایی، تئاتری، رادیویی یا تلویزیونی خود را در این وبسایت منتشر نمایید با ما به نشانی info@honarland.ir  در تماس باشید.

نقد سریال مانکن * | راستش را بخواهید اهل دیدن سریال از نوع داخلیش ،آنچنان نبودم ، تا آنکه در مسیر ، در مغازه ها با عکسهایی روبرو شدم، پیش خود گفتم باورش کمی دشوار است اما ظاهراً جماعتی که حتی در اعلامیه ترحیم از گذاشتن عکس بانوان آن هم با چادر چاقچور ابا داشتند چه شده که اینقدر ذهنشان باز شده و هنجارهای اجتماعی را هم به چالش کشیده اند، بعد یادم آمد در ترحیم باید پول خرج کنی و هزینه حتی آیاب و ذهاب هم با توست ،اما بله اما… اینجا تومن به تومن موضوع متفاوت است، اینجا عزیزان با این تصاویر سکه ضرب می کنند، به جای خرج در راه توشه آخرت آن قبلی ها، چند سال پیش، روی نوار های کاست هم با آخرین  متد بزک دوزک عکس می گذاشتن تا نوار را بفروشند ، آن روزها سی دی هنوز اختراع نشده بود، روی صفحه های گرامافون و قاب آنها ،عکسها بزرگتر بود ، فقط فرقش این بو ،آنان جانماز آب نمی کشدند و می گفتند این منم ، و این موی من ، اما امروز می گویند این منم با شصت ساعت دستکاری و رنگ و روغن به کنار ، آن موی آویزان از زیر رو سری را کجای داستان بگذارم که ظاهراً ،مصنوعی هم هست!!!!

یاد قدیمها افتادم که وقتی خوردن قند را نجس و حرام اعلام کردند ، پس از وقایعی، قرار شد که قند را در چایی بزنند بعد میل کنند تا نحوست و نجسی آن کُر داده شود. حالا موهای جدید هم شده نقل همان داستان، بله عزیران زمانی که قصه و داستانی برای ساخت در برابر این آشغالهای دوست نداشتنی به نام فیلم و سریال وجود ندارد و شاید هم دارد اما برای ایشان صرف نمی کند، باید کاتالیزوری باشد که سی دی ها به پول نزدیک شوند، و سازندگان و بازیگران معروف و معروفه شوند البته به قول «نیچه»: اینان همانهایی هستند که با دندانهای عاریه دزدی شده از همان مردم باز از همان مردم می دزدند (همانگونه که بارها گفتم ،اسمش بده درآمدش خوبه) . کمی از  مانکن که به نام (سریال) آمده دیدم ، از هر سه قسمتش ، مثلاً قرار است عاشقانه باشد.

شکر می کنیم که درهای ارشاد گشوده گشته و گُر و گُر مه روی از درو دیوار می ریزد . کم کم تابو ها شکسته تر می شود ،در سی دی نخست با صاحب تصویری طرف هستیم ، -البته کلاه گیسش!!!به کنار- ، که سالها با آنچه از گذشته اوست فاصله گرفته ،در سی دی دوم با صاحب تصویری طرف هستیم -البته کلاه گیس این هم به کنار- که اگر رنگ و روغنش را بگیری و البته موهای مصنوعیش را ، ظاهراً باید برود در آکادمی بانوی فیلم (تپلی) و دوره ببیند و البته آخرش هم چیزی یاد نگیرد ،که خود او نیز نگرفت!!!!!

در سی دی سوم با صاحب تصویری طرف هستیم -البته کلاه گیسش!!! به کنار- که از ده ها کیلومتر دور تر از بازیگری ، تنها با یک جلسه تیز بازی و قطراتی اشک در یک دورهمی ،ساخته مدیری ، پرتابی در حد به قول امروزیها لالیگا داشت ، و گرنه (بازی مثال زدنی ایشان ) احتمالاً چیزی فراتر از قبل ۱۳۱۲ و فیلمهای قبل صامت که در خانه ها بین رفقا بازی می شد !!!! پیشی ندارد.پیش از هر چیزی بگویم نگارنده : هیچ مشکلی با نوع پوشش بخصوص بانوان ندارم ،لابد برخی خواهند گفت از نوشته های بالا معلومه و پوزخندی هم شاید بزنند، و آنها را کاملاً در انتخاب هر نوع پوششی که دلخواهشان است (البته فراموش نکنیم ،آبجو نیز در برخی کشورها هنجار و در برخی ناهنجاریست ،حتی ماریجوانا نیز در برخی کشورها هنجار و در بسیار دیگر کشورها ناهنجاریست ) آزاد می دانم ،اما با استفاده ابزاری با این انسان یعنی زن ، مشکل دارم.

نه در زندگی شخصی و اجتماعی خودشان که کاملاً آزادند به داوری من ، بلکه با عروسک کوکی شدن و در اختیار تفکرات (تو بخوان خزعبلات) سرمایه گذار و سازنده( فیلم )، قرار گرفتن چیز دیگری ست ، نگاهی کنید به هذیانی بنام عاشقانه ، که شنیده شده قسمت دوم نیز خواهد داشت و چه حقیر و حقیرتر می شود ، این ویرانه که نامش با تأسف در ایران ،هنر هفتم نام دارد .

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

آشغالهای دوست نداشتنی ،راه به راه از راه می رسند ،با نام فیلم و سریال و در برخی شان با بیل معرف و معرفه ریخته جلو دوربین ، و نام خودش را گذاشته (درام یا کمدی). برخی شاید بگویند پس خود (مانکن) چی شد که باید بگویم که آنقدر ما به فرهنگ سازی و بالا بردن دانش بیننده بدهکاریم که ، پیش از نگاه به فیلم یا هر مجموعه ای باید با مفاهیم فیلم و سریال و تاتر و غیره آشنا شد ،تا به کوتوله هایی که با ماشینهای شاسی بلندشان ، به ولینعمتان خود فخر میفروشند را ، پوزبندی بزنند که گمان نبرند ،سایه دیوار ،سایه خودشان است ،بخصوص سرمایه گذار و تهیه کنندگان محترم!!!!«مانکن» هم به سان الباقی پرت و پلاهای قبل و در حال آماده شدن که در سایتهای فیلم و کانالهای مختلف شبکه مجازی هر روز با آب و تاب تبلیغ میشود، اما محتوا ،که البته حیف پشمکهایی که بچه ها می خورند ،لااقل آن کمی مزه دارد اما اینان تنها ،جهت خالی کردن جیب ،نه داستانی نه قصه ای که رنگ و بوی کمی سینمایی و فیلمنامه نویس داشته باشند.
نگاه کنید به صحنه های مختلف این پرت وپلا ( مانکن ) به رفتار عروس و داماد به رفتن بیمارستان عروس خانم و بازیهای درون میهمانی ، رفتار دختر جلد سوم سی دی  و چاقوکشی ها و مرگ پیرزن و بازی های به نهایت فاجعه بار به خصوص داماد و دیگران، بازی خواننده فیلم که بیشتر از همه باید دل به حال او سوزاند که خود به تنهایی در کار خود بی شک از بهترینهاست، آخه جوون تو اینجا چه می کنی ،تهش میخواهی بشوی ، پژمان و امین ….. ، تا دیر نشده برو دنبال کارت که اینجا برای لقمه نانی سگ صاحبش را نمی شناسد ، نگاه کنیم به آوردن پول میلیاردی و بازی پدر که همیشه هم فاجعه است نه فقط در اینجا (بزرگواری کن اگه راه دادن همان گویندگی کن)

سریال مانکن
سریال مانکن

البته ایشان می توانند بگویند دلخواه فیلمنامه و کارگردان است ،بله ، اما نوع بازی خودت چی ، و چقدر مسائل به راحتی قابل قبول می شود ، آنهم هشت میلیارد تومان و آن خانه آنچنانی بنده خدا شهرام جزایری اسمش بد در رفته، وگرنه با نظارت در کار ساختمان دیگر نیازی به گریم چهره برای فرار نداشت (کمر فیلم بابا نان داد بیک ایمانوردی هم ،شکسته شد) و ادامه کار به قسمت چهارم می رود ،لابد با عشق آتشین جناب فروتن به دختر عاشق پیشه که در عشق (وای چقدر رومانتیک) شکست خورده ، ادامه پیدا خواهد کرد که قطعآ با نه اول او روبرو می شود و سپس ………

نگارنده غیبگو نیست اما موضوع دست هزارم و قراضه همین ایران خودمان است نه رونویسی از سریالهای خارجکی که کاش عرضه آنرا لااقل داشتند که زهی خیال باطل ، اما افسوس می خورم به حال کسانی که می گویند فیلم ایران را با هالیوود که هیچی ،با خارجه کلاً مقایسه نکنید اما ظاهرا نمی دانند قدمت فیلم در ایران بیش از هشتاد سال است.

در آخر مقال ، با این اوضاع و در جا زدن های تأسف بار ، بد نیست به جای وارد کردن مربی و بازیگر خارجی در زمینه ورزشی در کشور ، کم کم باید رفت بدنبال کارگردان و بازیگر خارجکی ، که البته آن هم اگر به خصوص بازیگرانش بپذیرند ، نگران نباشید شاید بتوانیم از گینه و افغانستان و مولداوی وارد کرد امید آن داریم که ، با این کلاه گیسهای مضحک و آن گریمهای زامبی وار مثل (دارکوب) زیر بار بروند.
سامان سامانی


مانکن | کارگردان : حسین سهیلی زاده | تهیه کننده: ایرج محمدی |بازیگران: محمدرضا فروتن،مریلا زارعی،نازنین بیاتی ،امیرحسین آرمان، الهام پاوه نژاد،فرزاد فرزین

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. علیرضا می گوید

    بهتر نبود از ادبیات بهتری استفاده می‌کردید؟
    بهتر نبود نظر خود را به خواننده نقد تحمیل نمی‌کردید و الباقی قضاوت را به مخاطب می‌سپردید؟
    بعضی از کلماتی که در نقد شما استفاده شده در واقع توهین به شعور مخاطبانی‌ست که وقت خود را به جهت تماشای این فیلم صرف نموده‌اند؛ عباراتی مانند پرت و پلا، بچه، تیزبازی، دست‌کاری، رنگ و روغن، پرزبند، با بیل معروف و معروفه ریخته جلوی دوربین و … .
    ادبیات بهتر باعث فهم و قبول بهتر متن یا گفتار می‌شود!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

60 − = 53