نقدی بر فیلم بادیگارد

نقدی که خواهید خواند نقدی است که جناب آقای «مجید حسینی» بر فیلم بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا نوشته وبرای هنرلند ارسال نموده اند.ضمن تشکر ازایشانْ آمادگی هنرلند را برای دریافت نقدهای دیگر عزیزان و کاربران محترم این وبسایت برروی فیلمهای درحال اکران یا نمایشهای وکنسرتهای درحال اجرا در سراسر کشور اعلام می شود

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

به گمان بنده «بادیگارد» نسبت به آژانس شیشه ای پیشرفت قابل ملاحظه ای داشت، نشان می داد فیلمسازی از حیث تکنیک رو به رشد است. بادیگارد به دلایل مختلف همان آژانس شیشه ای است در قصه ای به روز شده، نه بخاطر آنکه بازیگر نقش اول هر دو پرستویی است، به این دلیل که قهرمان بادیگارد درست مثل قهرمان آژانس شیشه ای شخصیتی است که با ایدئولوژی انقلابی اش لابلای روزمرگی روزگار پس از جنگ تلاش می کندبه آرمانهایش وفادار بماند، او به پای این وفاداری با بروکراسی جاری به مشکلاتی بر میخورد، اصرار دارد که محافظ است نه بادیگارد، محافظ بودن اعتقاد اوست نه شغل اداری اش.
درام پر کشش است، صحنه های اکشن خوب طراحی و ساخته شده اند، بازیهای خوب و شخصیت پردازیهای مناسب، دیالوگهای نزدیک به واقعیت و موسیقی پرتوان از امتیازات فیلم است، خاصه تدوین سکانسهای پایانی بسیار جلوه گر بود. یکی از جنبه های قابل تحسین بادیگارد نقش خانم مریلا زارعی است، همسری عاشق، که کمتر در فیلمهای ایرانی چنین نقشی را مشاهده میکنیم.
بادیگارد شاید روایت آیه ۲۳ سوره احزاب است در دنیای ما ؛ ” در میان مومنین مردانی هستند که برسر عهدی که با خدا بسته اند، صادقانه ایستاده اند، پس گروهی از آنها کارشان به نهایت رسید( شهید شدند) برخی نیز منتظرند، اما پیمانشان را تبدیل نکردند ( و به پیمانشان وفادارند). از این منظر بادیگارد به زعم بنده یکی از موفق ترین فیلمها درطرح امروزی مفاهیم قرآنی است ، و از هزاران سخنرانی و جلسه تفسیر موثرتر است. سکانس پایانی انصافا قوی و تاثیر گزار است مخصوصا شیوه اعلام شهادت حیدر، که همسرش چادر مشکی اش را روی خود و همسر شهیدش میکشد.
قهرمانان قصه همیشه برجستگی هایی نسبت به افراد و محیط پیرامونی دارند، قدرت مافوق، هوش برتر، فداکاریهای افتخار آمیز، نجات بخشی دیگران، تلاش و همت عالی، کشفها و اختراعات علمی و… همه وجوه ممیزه و برتری بخش یک قهرمان میتوانند باشند، اما در دو فیلم شاخص حاتمی کیا هر دو قهرمان یک ویژگی مشترک بر مبنای نوستالژی شیعی کارگردان دارند، و آن عنصر مظلومیت است، هر دو قهرمان آژانس شیشه ای و بادیگارد، در عین درستکاری مظلومند، جامعه فضایل آنها را درک نمیکند، حتی حیدر که محافظ یک شخصیت سیاسی بوده و وظیفه اش را هم درست انجام داده متهم و از کار تعلیق میشود در چنین شرایطی او نه تنها تلاشی برای موجه جلوه دادن خود نمیکند بلکه احساس گناه هم میکند. حیدر آنقدر مظلوم است که حتی ساختار ستادی حراست هم از درک درستکاری او ناتوان است و او دو ماه مانده به بازنشستگی از کار حفاظت تعلیق میشود تا فرایند مظلومیتش کامل تر شود. سکانس پایانی در تونل جذاب، پر کشش، با تعلیق به جا و در واقع نفس گیر است و در نهایت به تراژدی شهادت حیدر می انجامد تا حلقه های مظلومیت قهرمان حاتمی کیا تکمیل شود. این سلیقه کارگردان و شیوه قهرمان پروری اوست و البته قابل احترام اما با این وجود به گمانم به فیلم نقدهایی وارد است.
قهرمانهای حاتمی کیا چه در آژانس شیشه ای و چه بادیگارد به جا مانده از دوران دفاع مقدسند، حتی در پایان بادیگارد، باز نسل دفاع مقدس است که خودش را فدا میکند، گویی درطول سالهای پس از دفاع مقدس، ایران از زایش قهرمان عقیم مانده و هر چه اسطوره و قهرمان است از گذشته به جا مانده، بادیگارد خیلی واضح میگوید حتی هنوز هم سر سفره مردان گذشته نشسته ایم.
پیام پنهان فیلم بردن حال به گذشته است، زمانه رو به افول و کمرنگ شدن ارزشها تصویر میشود چنانکه حیدر، رزمنده گذشته و محافظ امروز در میان این همه آشنای دور و نزدیک غریب است و مدام دنبال گوشه تنهایی است.
یک نوستالژی عوامانه که همیشه گذشته را بهتر از امروز میبیند، در فیلم جاری است. دراین نگاه مردم امروز اهل دنیا و پابند چاچوبهای بشری اند و معدود قهرمانان به جا مانده از گذشته در حال حفظ ارزشهای متعالی و فوق بشری هستند و طبعا در این دنیا غریبند و مظلوم. زهد حیدر که حتی از نوشتن یک گزارش اداری هم گریزان است، نوعی آنارشیسم ایدئولوژیک را تمجید میکند، سبکی از زندگی بر مبنای اعتقادات که در قوانین نمیگنجد و فراتر از آن است. حاتمی کیا تلاش میکند با نشان دادن رزمنده دیروز در دنیای امروز، ارزشهای دفاع مقدس را به زمانه ما بکشاند، اما حیدر در دنیای جدید گویی ناشناخته و غریب است و دقیقا به همین دلیل وقتی در قامت یک قهرمان اسطوره ای به شهادت می رسد، گویی پایان عصر ارزشهای دفاع مقدس را روایت میکند نه تداوم آن را در زمان حال.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

53 − = 48