مرا ببوس جاودانه ای در موسیقی ایران

خاطره ای تکان دهنده به روایت کانال بزم موسیقی

این مطلب به نقل از «بیژن وفادار» فرزند «مجید وفادار» از کتاب “قصه شمع” نوشته «اسماعیل نواب» می باشد

پس از وقایع ٢٨ مرداد ۱٣٣٢ به «حیدر رقابی» که عضو جبهه ملی بود ٢۴ ساعت مهلت دادند تا از ایران خارج شود ، در آن موقع ایشان در حدود ٢۰ سال سن داشتند.
روزی ساعت ۵:۳۰ عصر برای خداحافظی نزد پدرم آمدند که پدرم به وی می گوید کاری با شما دارم ؛ به اتاقی رفتند و حدود ٣ ربع ساعت این دیدار طول کشید و صدای ویولن پدرم که آهنگی را به تدریج می نواخت شنیده می شد ، معلوم شد که پدرم قطعات آهنگ را می نوازد و رقابی سیلاب برداری می کند.
رقابی شعر قسمت اول را ساخته بود ولی چون شتاب برای رفتن داشت تعهد کرد قبل از مسافرت شعر را تمام کند و حدود ساعت ۱۰ شب بود که تلفن کرد و بقیه شعر را برای من گفتند و نوشتم و به پدرم دادند و رقابی هم به آمریکا رفت.

ترانه مرا ببوس
ترانه مرا ببوس

من و پوران دختر عمویم آهنگ را به خوبی یاد گرفته بودیم و …
که ناگهان روز جمعه ای شنیدیم که آهنگ “مرا ببوس” با صدای خواننده ای به نام گلنراقی و ویولن «پرویز یاحقی» و پیانوی «مشیر همایون» شهردار پخش می شود.
پدرم با تعجب گفت : شما این شعر و آهنگ را برای کسی خوانده اید ؟ معلوم شد که پوران دختر عمو حمید آن را در یک مهمانی خوانده و صاحب خانه شعر را می گیرد و …

… ادامه داستان از زبان آقای «عباس فروتن» :

در سال ٣۶ تنظیم برنامه “شما و رادیو” که روزهای جمعه پحش می شد بر عهده من بود.

روزی «مهدی سهیلی» با آقای «گلنراقی» وارد شدند و گفت که آهنگ جالبی آقای وفادار ساخته که گلنراقی

بسیار زیبا اجرا می کند و چون آقای وفادار حضور نداشت پس از تمرین با مشیر همایون و یاحقی و گل

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

نراقی اجرا و پخش شد.

ترانه مرا ببوس
ترانه مرا ببوس

* * *

«پرویز خطیبى»، نویسنده کتاب “در جست و جوی صبح” درباره ضبط “مرا ببوس” در رادیو توسط گلنراقی مى گوید:
… دو، سه سال پس از اعدام افسران وابسته به حزب توده، آهنگ و شعر “مرا ببوس” در ذهن بسیارى از همکاران مجید مانده بود، از جمله پرویز یاحقى که آن را به شدت دوست مى داشت. یک روز که اعضاى ارکستر بزرگ رادیو در استودیو شماره ٨ جمع شده بودند و انتظار «روح الله خالقى» را مى کشیدند، حسن گلنراقى به دیدار پرویز یاحقى آمد. حسن فرزند یکى از تجار معتبر بازار بود که با اکثر هنرمندان دوستى و رفاقت داشت… به هر حال وقتى گلنراقى سراغ یاحقى را مى گیرد، او را به استودیو راهنمایى مى کنند، در آنجا پرویز یاحقى با ویولن و یکى از نوازندگان با پیانو مشغول نواختن آهنگ مرا ببوس بودند.
پرویز که چشمش به گلنراقى مى افتد، مى گوید:
به این آهنگ گوش بده، گلنراقى یکى دو بار به آهنگ گوش مى دهد و آن را زیر لب زمزمه مى کند و در این ضمن مسئول ضبط برنامه موسیقى که پشت دستگاه نشسته بود، دستگاه را به راه مى اندازد و این قطعه را بى آنکه کسى متوجه شود، ضبط مى کند.
گلنراقى به دنبال کار خودش مى رود و مسئول ضبط نوار ضبط شده را از طریق رئیس وقت رادیو براى معینیان سرپرست انتشارات رادیو مى فرستد. وقتى معینیان و سایر مسئولان به نوار گوش مى دهند، تصمیم مى گیرند که آن را پخش کنند و ماجرا را با پرویز یاحقى در میان مى گذارند.
پرویز مى گوید این کار براى گلنراقى گران تمام مى شود، زیرا او از یک خانواده سرشناس مذهبى است و پدرش با کار هاى هنرى به شدت مخالف است. قرار مى شود گلنراقى را به اداره رادیو دعوت کنند و موضوع را با خودش در میان بگذارند. گل نراقى مى آید و گفته هاى پرویز یاحقى را تایید مى کند ولى به علت اصرار دوستان قبول مى کند نوار بدون ذکر نام و با نام مستعار “خواننده ناشناس” پخش شود.

 

ترانه مرا ببوس
ترانه مرا ببوس

* * *

قبل از گلنراقی ترانه “مرا ببوس” برای فیلم “اتهام” ساخته «شاپور یاسمی» که در اردیبهشت ماه سال ۱٣٣۵ روی پرده رفت، ساخته شد و در یکی از صحنه‌های فیلم توسط خواننده نه چندان معروفی به نام پروانه (ترانه شب های تهران هم از اوست و به اشتباه به مادر خاطره پروانه نسبت داده می شود) و با لب‌خوانی «ژاله علو» خوانده شد.
در آن فیلم ژاله علو نقش زنی را داشت که سزای خیانت شوهر سابقش را داده و پس از کش و قوس داستانی، سرانجام خود را به پلیس معرفی کرده بود. در صحنه فوق که با دختر کوچکش وداع می کند و به سوی زندان و مجازات روانه می شود، این ترانه را می خواند.
«ژاله علو» در باره این ترانه گفت:
خانم پروانه خواننده ترک زبانی بود که آن روز ها با ترانه “آن بام بلند” معروف شد و در فیلم اتهام که من به اتفاق «ناصر ملک مطیعی» در آن ایفای نقش می کردم، به جای من خواند. من در شب جدایی با دخترم کوچکم این ترانه را در متن فیلم لب خوانی می کردم.

ممکن است شما دوست داشته باشید
2 نظرات
  1. محبوبه می گوید

    با سلام و احترام
    ممنون از این ترانه زیبا و به یاد ماندنی

  2. دادا می گوید

    دوستی ارمنی داشتم که به رحمت خدا رفتند همیشه در رابطه با این شعر یک جوک می‌گفتند و اینکه پهلوانی بوده که روی بازویش این شعر نوشته بوده وعلت اون هم بی خوابی های پهلوان در کودکی بوده ..مرا ببوس .تی مار کوس.خواهی ببوس.خواهی نخوس.و….

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 17 = 24