قیصر و خشونت مقدس

قیصر و خشونت مقدس | ناصرعابدینی | سینما | سرزمین هنر 

حدود ده سال پیش در فیسبوک مطلبی درباره فیلم قیصر با عنوان قیصر و خشونت مقدس گذاشتم. چند روز پیش فیسبوک با یادآوری تاریخی که آن پست را در صفحه ام گذاشته بودم، مرا به تامل واداشت.

از آنجا که گاه سریال های ندیده تلویزیونی و اتفاقاتی را که در جامعه می بینیم که پدیده‌های خشونت آمیز را همچنان به همان سیاق و صد البته پررنگ تر  نشان می دهند آن مطلب را با اندکی تغییر در اینجا آوردم.

از ساخته شدن فیلم قیصر نزدیک پنجاه سال می گذرد. فیلم با وجود زیبایی های هنری کم نظیری که دارد.

بازیگری های فوق العاده آن، موسیقی متن فیلم، به نمایش گذاشتن خانه‌های قدیمی و کوچه بازار های آن، ماشین های آن روزگاران، مردان عیاش کافه رو، فضاهای کافه ها و… بازتاب دهنده بخشی از زندگی اجتماعی ما ایرانیان است.

تقدیس خشونت

 

آنچه فیلم قیصر ، بازتاب دهنده آن است «غیرت مردانه»، « خودکشی زنانه ی مورد تحسین مردان» و «خشونت تقدیس شده» است.

یک زن، ناخواسته قربانی هوس های یک مرد، قرار می گیرد و طبق یک قانون نانوشته، برای این که مردان دیگر خانواده احساس شرم نکنند باید داوطلبانه تن به مرگ بسپارد.

حوادث مرگبار دیگری نیز در فیلم کلید می خورد تا پایان ماجرا.

اغلب ما از این که قیصر ، جاهلی بامرام است و سه تن را به دلیل ناموسی و نامردی هایشان، می کشد با تمام وجود خوشحال می شویم.

اما چنین خوشنودی هایی و خوشحالی هایی تاکنون به نفع زندگی فردی و اجتماعی ما نبوده است.

لذت بردن از امر خشونت‌آمیز نمی‌تواند  نشانه سلامتی فردی و اجتماعی ما باشد و همچنین سلامت فردی و اجتماعی ما را تامین کند.

باید این حقیقت را بپذیریم که جامعه ما چه درگذشته و چه هم اکنون، بیش از هرچیز به قهرمانانی پهلوان به مانند« تختی »نیازمند تر است تا به جاهلانی با مرام، به مانند « قیصر».

قیصر ، آینه ایران دهه چهل

 

به هر روی، قیصر ، بازنمایی تاریخ اجتماعی ایران در دهه چهل خورشیدی و حتی بعد از آن است.

در واقع شخصیت او و خانواده‌اش و رفقایش،بخشی از شخصیت خود ماست و به همین دلیل دوستش داریم.

و به بیانی دیگر فیلم قیصر،بخشی از« ما و من اجتماعی ای» است که چه در آن زمان و چه هم اکنون اگر ما را خشنود می کند توانسته است پاسخگوی بخشی از ناخودآگاه جمعی ما در زمینه خشونت پذیرفته شده ی پسندیده در جامعه ایرانی باشد.

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود.

گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود

نمی دانم!!! درفرهنگ ما چه مولفه هایی وجود دارد که می توانند ما را با قوت و قدرت به سمت ناراستی و دروغ و تزویر و بی مسئولیتی و پاسخگو نبودن سوق دهد؟

چرا این همه تلاش های بی غرضانه و خداپسندانه و ضد غربی

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 40 = 46