“قصه غصه لیلا”ی تلویزیون!
جبار آذین
قصه ی غصه لیلا ی تلویزیون اشاره ای است کنایه گونه از جبار آذین منتقد و مدرس سینما به سریال پدر ساخته بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی حمید عنقا که این شبها در شبکه ی دو سیما به نمایش در می آید.
روزگاری فرهادها و مجنون ها برای رسیدن به شیرین ها و لیلاهای خودبه هر درمی زدند و کوه ها وبیابان ها را روی دوش و زیر پا می گذاشتند، ولی حالا و در دوران ما، لیلاها برای دستیابی به حامد های اشراف زاده ماشین شوی و حافظ قرآن !
کفش آهنین به پا می کنند و آواره کوچه و خیابان و کارخانه و مسجد و بیابان و راهروهای تلویزیون می شوند و به دختران جامعه ما می آموزند که باید سر و جان و عزت و آبرو را در راه عشق، فداکرد و برای رسیدن به معشوق مایه دار، از همه چیز وحتی خانواده دست کشید!
عنوان این یادداشت نام نمایشنامه ای از استاد بزرگ تأتر و اخلاق و معرفت زنده یاد “نعمت الله اسداللهی ” است که در نوجوانی، تأتر و کتابخوانی را از او آموختم. قصه غصه لیلای استاد اسداللهی با قصه غصه لیلای تلویزیون، این فرق اساسی را داشت که آدم ها و حرف های اولی با دومی از بنیان متفاوت بود.
آدم های اسداللهی به دنبال لیلای آزادی و آزادگی بودند و آدم های لیلای تلویزیون با تزیین در و دیوار و تیتراژ به آیات الهی! درپی رساندن «لیلا» به «حامد»!
آدم های لیلای شادروان اسداللهی، همچنان برای وصل به لیلای خود تلاش می کنند و لیلای تلویزیون در کنار حامد خود فالوده می خورد. قصه غصه حامد و لیلا در تلویزیون با”تنهایی های لیلا” پیشینه دارد و با ساخته شدن بخش های؛ “لیلا ازدواج می کند”، “لیلا بچه دارمی شود” ، “لیلا فارغ می شود” “لیلا…” ادامه خواهد داشت!
باید از تلویزیون اسپانسری ایران تشکر کرد که با پول و امکانات ملت، برای رفقا و آقازاده ها و نورچشمی ها فرش قرمزپهن کرده است تا آن ها لیلا بازی کنند. جای شفیعی درمیان حامد و لیلا و بهرنگ خالی!
تلویزیونی های عزیز!
ازاین همه امانتداری مردم و وفاداری به ارزش ها وآرمان های جامعه متشکریم!