شکاف ، نگاهی به فیلم پارازیت ( انگل)

شکاف ، نگاهی به فیلم پارازیت ( انگل) | فرنوش رضایی درجی | سینما | سرزمین هنر 

کارگردان: بونگ جون هو

خانواده ای فقیر سعی می کنند از طریق راه یافتن به خانه خانواده ای ثروتمند در رفاه بیشتری زندگی کنند اما پایانی فاجعه بار در انتظار آنهاست.‌

فیلم پارازیت یا بنابر ترجمه فارسی آن انگل فیلمی در نقد شکاف طبقاتی موجود در جامعه کره جنوبی است. شکاف طبقاتی ای که هر لحظه بیشتر می شود.

خانواده ای که محوریت داستان فیلم بر روی آنها قرار دارد، در یک زیر زمین زندگی می کنند.

البته با توجه به شواهدی که در ابتدای فیلم شاهد آنها هستیم اعضای این خانواده تحصیلکرده و توانمند هستند و خود این نکته نیز این مسئله را طرح می کند که آنها در جای خود قرار نگرفته اند.

این مکان خود در داستان دارای هویت است چون مکانی پایین تر از سطح زندگی مردم عادی است و این مسئله را کارگردان در صحنه ابتدایی اثر خود به خوبی نشان می دهد.

نمای ابتدایی فیلم با پنجره یک زیر زمین شروع می شود،نجره رو به خیابان باز می شود و همکف خیابان است.

در مقابل پنجره و داخل خانه جوراب‌هایی آویزان است که خود با توجه به اشاراتی که درطول فیلم به مسئله بومی شود به هویتمندی اثر و هویت دادن به خانواده مورد نظر کمک می کند.‌

دوربین به آرامی پایین می آید و ما با پسر خانواده آشنا می شویم.‌

پارازیت یا زیر پوست سئول

 

کارگردان میزانسن خود را بسیار هوشمندانه انتخاب نموده است و  پایین آمدن دوربین به خوبی می تواند پایین بودن جایگاه این خانواده را از منظر اجتماعی نسبت به سایر افراد جامعه به مخاطب منتقل کند.

ما با خانواده ای آشنا می شویم که در برخورد با اجتماع حالتی انگل وار دارند. آنها حتی برای اینترنت هم از اینترنت مجانی همسایه استفاده می کنند.

در صحنه سمپاشی شدن خانه چند نکته ظریف وجود دارد که می توان به آن پرداخت.‌

نخست کاری است که این افراد در این لحظه به آن مشغول هستند و آن ساختن جعبه های پیتزا است.

جعبه هایی که برای حمل یک غذای فست فودی ( مدرن ) برای مصرف جامعه است، و ورود سم به خانه را می توان به مثابه مسموم شدن جامعه دانست.

از منظری دیگر می توان گفت نویسنده و کارگردان به خوبی نشان داده اند که جامعه ای که به سلامت افراد خود بی توجه است در نهایت باعث مسموم شدن خود نیز می گردد.

کارگردان خانواده ای را نشان ما می دهد که برای درست شدن وای فای جشن می گیرند.

برای این خانواده جهان مجازی ارزشمندتر از جهانی است که در واقعیت وجود دارد زیرا در حقیقت آنها در جهان واقعی در شرایطی فاجعه بار زیست می کنند و برای همین مسئله است که به جهان مجازی پناه می برند .

همانگونه که در ادامه اثر ما شاهد هستیم که اعضای خانواده برای دستیابی به شرایط زیست بهتر با هویتی دروغین ( مجازی )وارد خانواده ای ثروتمند می شوند.

 

کارکرد دوگانه فیلم

 

نخست اشاره به خانواده ای می کند که در نسبت به اجتماع رویکردی انگل وار دارند لیکن از منظری دیگر  جامعه ای را به نقد می کشد که شکاف طبقاتی در آن به قدری زیاد شده که افراد سطح پایین جامعه به مثابه انگل و موجوداتی اضافی دانسته می شوند.

موجوداتی که حقی برای زیست ندارند.

دقت کنید به صحنه باران شبانه، که در آن خانه خانواده فقیر از آب پر شده است این در حالی است که در صحنه بعد ما شاهد هستیم که خانواده ثروتمند با صبحی نشاط آور بیدار می شوند.

و حتی کو‌دک آنها که در چادر شب را به صبح رسانده با کوچکترین مشکلی روبرو نبوده است.

چادری که ساخت کشور آمریکا ( به عنوان نماینده سرمایه  داری )است.

جامعه ای که مرکانتیلیسم ( سود محوری ) بر آن غلبه دارد ارزش افراد به اندازه سودی است که برای جامعه تولید می کنند و اگر کسی نتواند برای جامعه تولید داشته باشد به مثابه انگل با وی برخورد می شود.

زیرا وی نتوانسته در چرخه تولید قرار بگیرد. این نکته یاد آورسخن آلن بدیو فیلسوف فرانسوی است که معتقد است سوژه معاصر بین دو حیطه به دام افتاده است. بازار کار و بازار محصولات.‌

درچنین جامعه ای افراد باید یا مصرف کننده باشند یا تولید کننده ‌، ارزش فرد وابسته به نسبتی است که وی با جامعه سرمایه داری برقرار  می کند.

فرد به مثابه ابزار

 

در این جامعه فرد به مثابه ابزار دانسته می شود ، ابزاری برای رشد طبقه ثروتمند.

درچنین جامعه ای ارزش انسانی افراد هر روز کمرنگ و کمرنگ تر می شود تا بدانجا که دیگر کامل رنگ می‌بازد.‌

همانگونه که درصحنه فیلم پارازیت ، یافت شدن لباس زیر در اتومبیل خانواده ثروتمند شاهد هستیم.

مرد خانواده هیچ واکنشی  نسبت به این مسئله که راننده اش جایی برای معاشقه  ندارد نشان نمی دهد.

بلکه تنها نگران است که اتومبیل اش کثیف شود. در اینجا انسان جایگاهی پایین تر از اتومبیل به مثابه کالایی مصرفی که محصول جهان سرمایه داری است پیدا می کند.

در فرهنگی این چنین ارزش اتومبیل  بیشتر از راننده ای است که آن را می راند، چرا که صاحب اتومبیل هویت خود را از اتومبیلی که سوار آن می شود و خانه ای که در آن زیست می کند می گیرد.

شکاف طبقاتی

 

و یا در صحنه ای دیگر به مردمی اشاره می کنند که از مترو استفاده می کنند. مردمی که از نظر آنها بو می دهند.

کارگردان با طرح این مسائل به بیان این مهم می پردازد که چنین برخوردی با انسان خود خشونتی دهشتناک را با خود به همراه دارد زیرا با نادیده گرفتن هویت افراد در حقیقت هستی آن هارا نادیده گرفته ایم.

درچنین شرایطی شکاف طبقاتی هر لحظه بیشتر می شود و طبقه فرودست که خود را در برابر طبقه فرادست تحقیر شده می بیند خشمگین دست به خشونت می زند.

خشونتی که در این فیلم در صحنه جشن تولد شاهد آن هستیم از این دست  خشونت است.

پارازیت را می توان یک هشدار نامید . هشداری جدی به جامعه ای که هر روز بیشتر رو به نابودی پیش می رود و هرروز شکاف طبقاتی در آن عمیق و عمیق تر می گردد . هشداری به امید بیداری این جامعه‌ی خواب زده.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 71 = 75