ساده یا پیچیده، عادل یا ظریف؟!

ساده یا پیچیده،عادل یا ظریف

علیرضا دباغ

شب یلدا طولانی ترین شب سال تمام شد اما ماجراهای یلدای تلویزیون تمامی ندارد!

اصل ماجرا بسیار ساده است:

بنا به اطلاعیه رسمی اداره کل روابط عمومی صداوسیما ، تهیه کننده ای بدون هماهنگی مدیران شبکه متبوع خود اقدام به انجام مصاحبه با وزیر امور خارجه کشور کرده است وشبکه برنامه ریزی خاصی برای این مصاحبه نداشته است،پس مصاحبه پخش نمی شود.(اصل اطلاعیه روابط عمومی سازمان صداوسیما)

به زبان ساده تر عادل فردوسی پور مجری محبوب تلویزیون بدون هماهنگی قبلی با مدیران شبکه ۳ از آنجائیکه برنامه نود مصادف با شب یلدا بوده است برای برنامه خود ازیک مهمان سیاسی دعوت کرده تا درمصاحبه ای رو در رو درباره «دیپلماسی فوتبالی» صحبت کند و این امر با خواست سازمان یکی نیست.

حقیقت امر این است که این تصمیم جزئی از تیز هوشیهای عادل  فردوسی پور است . مردی که به خوبی توانسته است مخاطبان خود را در بیش از دودهه حضور درسانه ملی حفظ کند وتا جائی پیش برود که اعتماد عمومی را به خود جلب نماید. مردی که گویا در سال ۲۰۰۹ از سوی هفته نامه نیوزویک به عنوان نوزدهمین مرد قدرتمند ایران معرفی شده و مجله « ورد ساکر» او را با «جان ماتسن» (گزارشگر مشهور بی بی سی اسپورت) مقایسه کرده است. این مرد این بار تصمیم می گیرد برنامه ای متفاوت در شب یلدا اجرا نماید و برای این منظور تدارکات لازمش را هم انجام می دهد. او آن قدر مشهور است که اگر امروز به هر سیاستمداری در ایران تماس بگیرد بتواند به راحتی با وی مصاحبه کند و سیاستمداران هم از این فرصت استفاده می کنند چه رسد به اینکه این سیاستمدار ،شخص مردم دار و رسانه شناسی چون دکتر ظریف باشد،پس همه کارها به راحتی انجام می شود و مصاحبه ضبط می شود ولی بدون هماهنگی با مسؤلان سازمان صداوسیما.

اما این یک اصل است که هر سازمانی قانون وضوابط خود را دارد و اطاعت از آن لازمه کار حرفه ای است وتخطی از قوانین آن از ناحیه هیچ یک از کارگزارن آن پسندیده نیست ،در این اصل همه یکسانند ،رئیس و مرئوس هردو  درپیشگاه قانون مساویند.

دراینجا با یک مسئله ساده مواجهیم که ریشه های پیچیده ای دارد. این که چرا عادل فردوسی پور بدون هماهنگی مقامهای بالاتر خود اقدام به انجام مصاحبه واعلام  زمان پخش آن در رسانه های مجازی می کند، ریشه در یک سلسله مشکلات آموزشی ومدیریتی دارد . ریشه هائی که از وضعیتی نا متعادل در سازمان صداوسیما  حکایت می کند که برخی از مدیران نیز درآن مقصرند. این مسأله شاید کمترین ارتباط را با رئیس جدید این سازمان داشته باشد چرا که بروز چنین پدیده هائی خیلی پیشتر از این قابل پیش بینی بود. روزی که عادل فردوسی پور ،«رامبد جوان»و «محسن تنابنده» را به برنامه نود دعوت کرد و همه از او تقدیر کردند، یا روزی که از مردم خواست تا به احترام کشته شدگان زلزله آذربایجان پیامک بدون متن بفرستند همه این اقدام اورا نوعی ابتکار عمل رسانه ای وتیز هوشی وی دانستند، ماجرای شب یلدا آغاز شده بود.

درساختار سازمان صداوسیما جایگاه تهیه کننده،کارگردان،مجری،تصویر بردار،مدیر گروه،مدیر شبکه ،معاون سیما ورئیس سازمان مشخص شده است اما حلقه مفقوده این ساختار، اقبال مردمی است که می تواند از دومنشأ اصلی نشأت بگیرد ،توانائی برنامه ساز(مجری،کارگردان،بازیگر و……..) و قدرت رسانه . یکی جوهره ذاتی است ،و دیگری امری اکتسابی .عادل فردوسی پور از هردوی این عاملها بهره می برد هم ذاتا مستعد و هوشمند است وهم از فرصتهائی که رسانه پرقدرتی چون تلویزیون دراختیارش گذاشته است به بهترین نحو استفاده کرده است .این دومی از راه شانس یا رابطه یا هر راه دیگری که به دست آمده باشد حاصلش یک چیز است و آن نزدیکی و محبوبیت نزد مردم. خود وی هم می داند که ممکن است تعداد دیگری از جوانان این مرزوبوم هم باشند که مثل او فرصت ظاهر شدن دربرابر دوربین را نیابند یا اگر بیابند از حمایتهای مدیران بالا دستی بهره نداشته باشند وبه عبارتی قدرت رسانه را تمام وکمال پشت خود نداشته باشند ،بنابراین  از عامل دوم به دست آوردن اقبال مردمی بهره نخواهند برد و به همین دلیل نمی تواننند به جایگاه امروز فردوسی پور برسند.

حال این سؤال مطرح است چه عواملی باعث سرکشی عادل از قوانین ساده ای مثل الزام تهیه کننده برای کسب اجازه از مقام مافوق خود برای انجام تغییر در روند معمول برنامه اش می شود؟ آیا این فرد هوشمند این امر بدیهی را نمی داندیا آنکه غرورش اجازه انجام هماهنگی با مدیران بالادستی را به او نمی دهد؟

به اعتقاد من هیچکدام.عادل نه آنقدر بی تجربه  است که نداند چه می کند و نه آنقدر جوان که غرورش بر عقل ومنطقش غلبه کند.او راهی را رفته است که پیش از این هم رفته و او را تشویق هم کرده اند.او در مناسبتهائی چون نوروز هم برنامه ورزشی خود را به یک برنامه کمدی با حضور بازیگران سینما وتئاتر تبدیل کرد و کسی او را مورد مؤاخذه قرار نداد. آن روز و همین روزها عادل هر زمان که اراده کرد طرح برنامه مصوبش را تغییر داد و به جای فوتبال از هرکجا که خواست سخن گفت واتفاقا برنامه هایش خوب و مقبول تماشاگران درآمد ،اما هیچ مدیری جرأت این را نیافت که او را بازخواست کند که برنامه تخصصی فوتبال چه کارش به سینما،چه کارش به تئاتر ؟چه کارش به موسیقی؟گویا این مجری توانا هرچه انجام می دهد عین درستی است …….

باید به توانائیها و زحمات عادل فردوسی پور احترام گذاشت اما خیلی پیشتر ازاینها باید کسی به عادل می آموخت که عامل دوم ایجادمقبولیت نزد مردم یعنی حمایت مدیران مافوق همیشگی نیست ،موهبتی است که ممکن است روزی دریغ شود و آن روز فاصله ونقار او با آنتن را چیزی پر نخواهد کرد. باید کسی به عادل می آموخت که اطاعت از قوانین ومقررات سازمانی امری الزامی است ،باید کسی به او می آموخت که قالب و محتوا وموضوع  برنامه مصوب خود را نمی تواند بدون هماهنگی با مدیران رسانه ای که از آن حقوق می گیرد (ولو اندک و نامتناسب بازحماتش) هرزمان که اراده کرد تغییر دهد، اما کسی این کار را نکرد. این مهمترین عامل در ریشه یابی ضعف واشتباه وی و مجریانی است که درعین مجری گری از امتیاز تهیه کنندگی برنامه خویش هم بهره می برند .در این قسمت متأسفانه سالهاست رسانه ملی نتوانسته است از ظرفیتهای آموزشی گسترده خود واساتید مجرب خود در تربیت نیروهای کاری حرفه ای و رشد وارتقا و روزامد کردن اطلاعات ودانش حرفه ای مدیران خود  بهره لازم را ببرد اما باز این تمام ماجرا نیست.

اگرچه به نظر می رسد عامل اصلی  وریشه ای بروز ماجرای شب یلدای سیما از دید حرفه ای خروج از چارچوب طرح مصوب وموضوع اصلی برنامه تخصصی فوتبالی است ،اما عوامل دیگری هم در نشر شایعات و فضاسازیهای مغرضانه ای که حتی وزارت خارجه را هم به فغان می آورد مؤثراست و آن عملکرد حوزه های سیاسی در چنین ماجراهائی است که از اساس سیاسی نیست.

بی تدبیری در استفاده از چهره های شاخص جریان سیاسی رقیب و منتقد دولت در برنامه شب یلدا ، قطعه دیگری از پازل این ماجراست که مورد سوءاستفاده جریانهای سیاسی قرارمی گیرد و خوراک فضا سازی شبکه ای را فراهم می آورد. انتشار نامه گروهی از روزنامه نگاران محترم روزنامه «وطن امروز»  به رئیس رسانه ملی که براساس حق آزادی بیان،در اظهارنظر آزادند اما از لحاظ تخصصی اشرافشان معطوف به مسائل سیاسی وحاشیه ای است نه اصول برنامه سازی رادیوئی وتلویزیونی و پیشنهاد غیر اصولیشان، این پازل را تکمیل می کند و عامل منفی دیگری در جو نامناسب به وجود آمده ارزیابی می شود.

در چنین محیطی دفاع از عملکرد مسؤلان صداوسیما در حذف مصاحبه هماهنگ نشده با وزیر خارجه کار آسانی نیست ،چراکه آقای حدادعادل هرچند به عنوان یک چهره فرهنگی در برنامه دعوت شده باشد اما نقش سیاسی ایشان در حال حاضر بر وجهه ادبیشان نزد افکار عمومی غلبه یافته است ،پس شرایط زمانی و مکانی مناسبی برای استفاده از ایشان در تلویزیون فراهم نیست و اینجاست که قوانین داخلی رسانه ملی جوابگوی وضعیت پیش آمده نیست و همین نوع برخورد هاست که مسأله ساده تصمیم غلط عادل فردوسی پور را به چالش جدی «ظریف» و «حدادعادل» در افکار عمومی می کشاند.

ازدید یک معلم آشنا به امر تولید و برنامه سازی، کار برنامه نود وعادلِ آن توجیه علمی وآموزشی ندارد ، و اقدام سازمان صداوسیما در عدم مجوز پخش این مصاحبه در برنامه نود از مشروعیت حرفه ای برخوردار است، اما قضاوت درباره  بخش بعدی و آن عادل، در تخصص کسانی است که صلاحیت علمیشان درحوزه سیاست و ارتباطات سیاسی محرز شده باشد و این قلم چنین داعیه ای ندارد.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. ناشناس می گوید

    درموردفردوسى پوردرست مى فرماییدکه ازدیدحرفه اى وسازمانى خارج ازچهارچوب وقوانین سازمان عمل کرده امااین چماق که برسریک برنامه کوبیده مى شوددردست سازمانى که خود فراقانونى ترازهمه عمل مى کندمضحکه اى دیگر ازانبوه مضحکه هاییست که سازمان اجرامى کند.
    لذاازنظرمن بررسى قانونى یاغیرقانونى بودن کارفردوسى پور دراین سازمان بى قانون جایى ندارد. کارها برمدارسازمان مىچرخدولاغیر.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 + 1 =