حال صداوسیما خوب نیست

حال صداوسیما خوب نیست!

ساعت شنی روی میز رئیس صداوسیما دانه های خود را به کاسه زیرین فرو می ریزد و نزدیکی پایان نخستین سال از ریاستش بررسانه ملی را با خالی شدن یک پنجم از کاسه بالائی نشان می دهد.

آبان ۱۳۹۳وقتی سرانجام ،حکم ریاست صداوسیما  زده شد، مانند هر انتصاب دیگری از این دست ،انتظار تحول وشکوفائی بیشتر نزد کارکنان نجیب این سازمان جوانه زد.چراکه درفرهنگ ایرانی هر نوشدنی ،خجسته ومبارک است!

قدم نورسیده مبارک،منزل نومبارک،سال نو مبارک و…..سال صداوسیما پس از ده سال نوشده بود.

در سازمانی که دوره های مدیریتش به طورمعمول ۱۰ساله است (۲ دوره ۵ ساله) و یک کارمند شاید  به زحمت بتواند سه رئیس سازمان را درطول دوران خدمتش ببیند، سال دهم ریاست مدیر سابق همراه با بیم وامیدهای فراوان است.امید به بهبود و بیم از خطا. او امیدواراست که مدیر جدید مشکلات قبلی سازمان را حل کند و بیمناک است که خدای نکرده نه تنها دراین امر موفق نشود بلکه  موفقیتهای قبلی هم  نادیده گرفته شود.

دراین بین همه می دانند که حل مشکلات و درانداختن طرحی نو یک باره ممکن نیست ، و راه یکساله یک شبه پوئیده نمی شود،اما با این وجود داشتن  عزم پیمودن مسیر از همان روز اول  ، شایسته مردان راه است. مردانی که بایداز همان ابتدا عالمانه بیاندیشند و عاقلانه عمل کنند ؛ چرا که روزهای اول و سال اول ریاست یک مجموعه بزرگ روزها وسالی مهم به حساب می آید.

سال اول سال ارزیابی نقاط قوت وضعف و برنامه ریزی برای بهبود اوضاع برابر سیاستهای کلی است ،شاید به همین دلیل برخی آن را دوران ماه عسل نیز می نامند . نه به این معنی که رئیس جدید متنعم به نعمتهای جدیدی شده است که برایش لذت بخش است،نه ! این به معنای آن است که روزهای شیرین بَه بَه وچَه چَه کردنها  به زودی سپری می شود و سختی های معمول از راه می رسد. سختیهائی که باید با تدبیر ،صبر، مشورت و اراده قوی با آن روبرو شد تا مشکلات یک به یک حل شوند و ایام خوش ،به کام خانواده تلخ نشود، که تلخکامیهای زیاد عاقبت بنیان خانواده را سست می کند.

سال اول از ریاست فعلی صداوسیما درحال پایان است؛اما انگار این سال ماه عسلی نداشته است! این را می توان از حال و روز صداوسیما فهمید.

جذابیتهای برنامه ها دیگر نمی تواند مخاطب را به پای تلویزیون میخکوب کند ،رادیو همان نیمه رمقی را هم که داشت از دست داده است و خبر که حکایت تکراریش باقی است.کلی گوئی دراین زمینه کار هوشمندانه ای نیست به خصوص آنکه صداوسیما مرکز تحقیقاتی دارد که هرماه میزان رضایت مخاطبانش را به مدیران گزارش می نماید و به حکم لایتغیر این تحقیقات ، همه چیز همیشه خوب و روال بهبود حاصل است.

اما ازدید برخی کارشناسان امور رسانه ای سال اول ریاست سرافراز بر صداوسیما سال پرنشیبی ارزیابی می شود.سالی پر از نوآوریهای شتابزده!

ماکتی از حرکتی جهادی درحوزه فرهنگ ،هنر وسازماندهی رسانه ای!

تغییراتی روبنائی بدون توجه به زیرساختهای فرهنگی ،اجتماعی سازمانی که قدمت وعظمتی درخور توجه داشته است.

اشاره به  این نکته که هر سازمان ،فرهنگ سازمانی خاص خود را دارد، برای سازمانی که مهمترین نقش را در در دهه های گذشته در ساختار فرهنگی جامعه ایرانی ایفا کرده است تذکاری است برای تأمل بیشتر درتغییراتی که بدون توجه به الزامات فرهنگی درسازمان صداوسیما درحال شکل گیری است.

درحالی که تقویت بنیه های فکری ،مادی ومعنوی کارکنان صداوسیما به عنوان مهمترین عامل در جنبش نرم افزاری بزرگترین دانشگاه عمومی نظام می توانست سرلوحه امورقرارگیرد خبرهای ناگواری از وضعیت این سرمایه عظیم فرهنگی کشور به گوش می رسد.

مهمترین نقطه ضعف صداوسیما در دهه های گذشته به خصوص پس از جنگ در عدم توانائی به کارگیری نیروی انسانی توانمند درحوزه فرهنگ وهنر بوده است و الّا این سازمان حتی در روزهای جنگ ودوران تحریمهای سخت گیرانه اقتصادی ازبنیه فنی ومحتوائی قوی و لازم برای گسترش حضور در صحنه های رقابتی رسانه ای برخوردار بوده است.

کارکنان شریف رادیو هنوز خاطره روزهائی که تیغ وچسب ادیت ،حکم کیمیا در ساختمانهای تولید راداشت ؛و به هر تهیه کننده یا گزارشگر سهمیه ای محدود داده می شد را به یاد می آورند.درآن روزها حتی آداپتور برای قراردادن یک نوار kLروی دستگاه reel هم وجودنداشت ،اما خلاقیتهای نیروی انسانی رادیو جای محدودیتهای برآمده از نابکاریهای دشمنان ایران وانقلاب را پر می کرد.

زحمتکشان تلویزیون هنوز به یادمی آورند که چگونه کمبود فیلم ونگاتیو نمی توانست مانع از ساخت آثار ارزشمندی مانند سربداران وهزاردستان شود وهنوز مستندهای روایت فتح به عنوان شاهدی بر توانمندی نیروی انسانی خلاق ،عاشق وبی ادعای هنر انقلابی است.

روزی که درکوران جنگ  فرستنده های لامپی صداوسیما عمر مفیدشان تمام می شد و یکی یکی خاموش می شدند، بچه های فرستنده ها و مهندسان خوشفکر فنی بودند که نمی گذاشتند عبارت “اینجاتهران است صدای جمهوری اسلامی ایران” خاموش شود.

روزگاری “دانشکده صداوسیما ” تراز پرورش نخبگان حوزه تولید ،نویسندگی،کارگردان وتهیه کنندگی رادیوئی وتلویزیونی و فنی و انیمیشن درکشور بود، دانشجویان این دانشکده ، هم در جنگ سخت در صف مقدم بودند و هم آماده ساخت محتوائی هنری در عرصه های تهاجم فرهنگی.

باید اذعان کرد این نیروی انسانی عظیم دردوره های گذشته  آنگونه که شایسته بود  مورد توجه قرارنگرفته اند و انتظاری که هم زمان با  شروع ریاست جدید این سازمان شکل گرفت توجه ویژه به وضعیت نیروی انسانی رسانه ملی درهمه زمینه ها بود. انتظاری که جز با مطالعات راهبردی وبرنامه ریزی های دقیق اجرائی امکان تحقق نمی یافت.

آنچه رهبری از رئیس جدید صداوسیما درباره چابکسازی وکوچک سازی خواسته بود یک مطالبه صحیح متکی بر بررسی های دقیق و اطلاع از مطالبات داخلی کارکنان سازمان بود ،اما آنچه عمل شد اقدامی ضربتی بود که نمی توان برایند آن را صحیح ارزیابی نمود.

اگر بخواهیم فهرستی از این اقدامات شتابزده را تهیه کنیم شوربختانه باید گفت:

درحوزه سیما ،گروههای تولیدی ،با رکودی بی سابقه در ساخت برنامه های تولیدی ونمایشی مواجه شده اند ،در حالی که شبکه های تلویزیونی داخلی روز به روز کوچکتر و ضعیف تر می شوند شبکه های برون مرزی در حال تقویت هستند.البته شبکه جام جم یک استثنا میان شبکه های برون مرزی به شمار می رودکه اگرچه مخاطبان آن ایرانیان خارج از کشور هستند اما تنها شبکه تلویزونی برون مرزی فارسی زبان جمهوری اسلامی ایران از سه کانال به یک کانال تقلیل یافته وبخش تولید آن تعطیل شده و محتوای برنامه های آن، از شبکه های برون مرزی و «افق» تأمین می شود !جالب اینجاست که شبکه ۳ سیما هم که روزگاری پیش گام ساخت سریالهای پرمخاطب بوده است ،امسال سریالی را به روی آنتن برد که بایک موضوع کاملا فارسی  در معاونت برون مرزی صداوسیما  ساخته شده بود!

درحوزه صدا، جولان سلایق فرم گرایانه ، محتوای برنامه ها را با افت کیفی مواجه ساخته است و معدود برنامه های پرمخاطب شبکه ها نیز یکی یکی تعطیل شده اند و برنامه سازان جوانی که هنوز آزمایش خود را درتولید برنامه پس نداده اند ،اداره واجرای برنامه های مهم زنده را دردست گرفته اند.

درحوزه فنی، اکیپ کاملی از  یک گروه مشخص از فارغ التحصیلان جوان برخی از دانشگاههای کشور به دعوت بالاترین مقام فنی صداوسیما که خود به تازگی به این سازمان راه یافته است ، جایگزین نیروهای خبره فنی رسانه ملی شده اند و اولویتهای جدیدی را درحوزه مخابرات برای رادیو وتلویزیون تعریف کرده اند!

درحوزه  برنامه ریزی مدل اجرائی دولت نهم به خوبی در رسانه ملی پیاده سازی شد و با حذف مرکز طرح وبرنامه ریزی وادغام معاونت برنامه ریزی در معاونت مالی ، درعمل مکانیسم طراحی برنامه های راهبردی واجرائی در حوزه های تولیدی ،فنی وانسانی ازهم گسیخته شد این درحالی است که  مشکل مالی که ازمشکلات همیشگی نهادهای فرهنگی بوده است تمرکز مسؤلان این معاونت را بیشتر به بخش مالی معطوف ساخته است تا برنامه ریزی.

درحوزه نیروی انسانی ،تعدیل نیروهای تولیدی در رادیو و تلویزیون سرخوردگی جمعی از نیروهای زبده برنامه ساز که سرمایه سازمانی فرهنگی به حساب می آیند را به همراه داشته است.ضمن آنکه تشویق بدون پشتوانه مالی کارکنان به باز نشستگی درماههای اول دوران ریاست جدید سازمان بخشی از نیروی انسانی را که هنوز می توانستند سالها به کار فرهنگی وهنری بپردازند با مشکلات مالی عدیده وسرخوردگی شدید از عدم امکان وصول مطالبات بازنشستگیشان مواجه ساخته است.

دربخش ساختار وتشکیلات ،تغییر چندباره ساختارها در طول مدت کمتر از یک ماه ،تراژدی این کوچک سازی را به یک کمدی تبدیل کرده است و دربخش آموزش اتصال این دانشکده با بدنه صداوسیما روز به روز کمتر وکمتر می شود وحذف واحدهای آموزشی معاونتها همزمان با کوچک سازی ساختار آموزشی این نقطه اتکای پرورش نیروهای زبده را نیز  متزلزل می کند.

دربخش تحقیقات ، رکود بی سابقه درانتشار کتب آماده چاپ و تعطیلی برخی از نشریات پژوهشی خودنمائی می کند.

اما ازهمه عجیب تر بدعتهائی است که در حوزه های مدیریتی شکل گرفته است:

  • انتشار نامه اعتراض واستعفای مدیر یک شبکه به معاون سیما واعتراضی بی سابقه مدیر جدید الانتصاب  یک شبکه تلویزیونی به معاون باتجربه حوزه سیما که تبریک بیش از ۵۰۰ نفراز چهره های مطرح سینما تئاتر وتلویزیون پس ازانتصاب وی ،می توانست یکی از افتخارات رئیس جدید صداوسیما به شمار رود
  • انتخاب مدیران شبکه های مختلف تلویزیون از حلقه مدیران سابق معاونت برون مرزی با وجود حضور مدیران مجرب حوزه تخصصی سیما
  • انجام مصاحبه یکی از مدیران شبکه های تلویزیونی با خبرگزاری فارس و ایراد اتهام به مدیران قبی و زیر مجموعه خود و پس از آن تکذیب مصاحبه !
  • تعطیلی برخی از واحدهای تعاونی مصرف کارکنان صداوسیما !
  • کاهش خدمات درمانی مرکز بهداشت صداوسیما با تعطیلی تنها داروخانه شبانه روزی این سازمان در شیفت شب و قطع کمکهای ویژه به بیماران خاص !
  • رونق مجری محوری در برنامه های زنده رادیو وعدم رعایت اصول ادبی درگفتار  ایشان!
  • رواج پدیده مقاله خوانی به جای خواندن خبر در برخی از بخشهای  خبری !
  • سپردن تهیه کنندگی وکارگردانی برنامه های زنده به مجریان برنامه های تلویزیونی وحضور توامان ایشان در اجرا وتهیه !
  • پخش جلسه داخلی طرح وبرنامه یک شبکه تلویزیونی از سیمای جمهوری اسلامی ایران در وقتی که متعلق به تمام مردم ایران است!
  • بازگرداندن برخی از مدیران بازنشسته قدیمی با نزدیک به ۶۰ سال سن و بازنشستگی برخی از کارکنان سازمان باکمتراز ۴۵ سال سن !
  • عدم تشکیل شورای سیاستگزاری سازمان صداوسیما !
  • عدم توجه به محتوای فرهنگی،هنری در حوزه رسانه های نوین با واگذاری مدیریت این بخش محتوائی به واحدهای فنی سازمان وتوجه روز افزون به مخابرات و الکترونیک!
  • عدم استفاده از بازوی قائم مقامی برای انجام امور درحوزه های اجرائی و درعوض انتصاب قائم مقام در امور فنی از میان نیروهای غیر سازمانی!
  • افزایش دهشت بار زمان پخش آگهی های بازرگانی در تمام بخشهای مختلف رادیو ،تلویزیون و….

 

آنچه گفته شد و آنچه که فرصت گفتنش نیست نشان می دهد، حال این روزهای رسانه ملی خوب نیست.رسانه ای که در عصر نوین ارتباطات تنها نماد استوار رسانه ای همسو با انقلاب اسلامی درجبهه پر تلاطم فرهنگی است و کارکنان نجیب آن حاضر به شرح جزئیات رنجی که می برند نیستند.

با این همه مشخص نیست آیا زمانی که تمام شنها کاسه پائینی ساعت شنی ریاست این سازمان را پر می کنند آنچه  که گفته شد نقاط مثبتی در کارنامه مدیریتی وی شمرده خواهدشد یا ….

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. عباس یاربی می گوید

    بسیار عالی ودقیق بود ایکاش یک مقایسه آماری سه رییس گذشته سازمان نمایش داده می شد تا خوانندگان خارج از رسانه نیز عمق فاجعه را بهتر درک کننند اگر چه مردم نیز خود نسبت به این رسانه دلی پرخون دارند

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 + 6 =