تنها به اندازه یک قاشق | گزارش جشن امضای آخرین کتاب مرادی کرمانی

سرزمین هنر | بخش ادبیات | انتشارات رود بعد از مشکلات مالی فراوان توانست با فراهم کردن یک فضای آپارتمانی و چیدمانی صمیمانه ، علاقه مندان به مطالعه و کتاب خوانی را خوشحال نماید و باز پاتوق اهل هنر باشد .
حضور روایت گر «قصههای مجید» روز پنجشنبه 9 خرداد ماه در این انتشارات هوای خوب همدلی را برای ساعاتی فراهم ساخت. این حضور به بهانه جشن امضا آخرین اثر هوشنگ مرادی کرمانی بود اما نگاهها ، پرسشگر اظهار نظر اخیر ایشان درخصوص عدم تمایل به انتشار کتاب جدید دیگری بود .این در حالی است که از مرادی کرمانی تاکنون 22 کتاب داستان و نمایشنامه طی 50 سال گذشته منتشر گردیده است .
حجت بداغی در کنار هوشنگ مرادی کرمانی بر پشت میزی که مملو از آثار آقای کرمانی بود آماده گفتگوی صمیمانه با علاقه مندان شدند . تعدادی صندلی و مبل برای حاضرین فراهم شده بود اما حضور پر رنگ علاقه مندان ، مدیریت و همکاران انتشارات را شگفت زده نمود و بسیاری از شرکت کنندگان بصورت ایستاده کلام استاد مرادی را دنبال کردند .
هرگز نگو خداحافظ
خداحافظی با تو
سلام گفتن به در به دریهاست
و در آغوش کشیدن
تمام تنهاییها،
ترسها،
سرگشتگیها…
یغما گلرویی
هوشنگ مرادی با ابزار عشق به خوانندگان آثارش این گونه لب به سخن گشود:
” من بعد از 50 سال نوشتن یک کم جنجالی و حاشیه ساز شدم و موضوع این است که میخواهم خداحافظی کنم .البته واژه بازنشستگی را برای این کار دوست ندارم اما اصولا ایرانیها بازنشستگی را دوست دارند و الان اگر شما به کرمان و شیراز بروید و از نوجوانها بپرسید که برای آینده چه میخواهید هشتاد ، نود درصد میگویند ؛ درآینده میخواهیم بازنشسته شویم.
من هنوز هم روزی ده دوازده ساعت کتاب میخوانم و فیلم میبینم و بنابراین فعالیت ذهنی ام را تعطیل نکرده ام ولی این موضوع که کتاب جدیدی به زیر چاپ بدهم شاید این کار دیگر نشود “
کم مایه شده ایم
استاد مرادی کرمانی با دیدگاه نقادانه خود آماده دفاع جانانه از تصمیمشان و توضیح آن برای حضار بود.
” از اینجا شروع شد که یک روز با آقای رامسری داشتم صحبت میکردم و موضوع این بود که چرا عمر هنری ما اینقدر کم شده و من گفتم این زمانه است که از انسانها کار میکشد و زود بازنشسته شان میکند. موضوع دیگر در ایران این است که مایه اش را نداریم که چیزی را تولید کنیم که قرنها باقی بماند و اثرها بعد از چند سال دیگر قابل خواندن نیست و مانند روزنامه ، تازگی خود را به سرعت از دست میدهند. نویسنده گان بعد از چند اثر شروع میکنند خود را تکرار کردن و جرات رفتن به موضوع جدیدی را ندارند.
نویسنده روز به روز کارش ضعیف تر میشود و خوانندهها مایوس تر میشوند . هر اثر هنری منهای هنرمند معمولا دوام بیشتری دارد اما مشکل این است که از نسلها نمیتوانیم عبور کنیم ”
زندگی هرکس باید هدفی داشته باشد.
زندگی هر کس باید هدفی داشته باشدوقتی آدم به هدفش رسیدچه کاری داردجز اینکه بنشیند و خستگی در کند؟(صادق چوبک – دسته گل)
در ادامه از نویسنده تنگسیر یادی کرده و چنین گفتند :
“صادق چوبک قهرمان نویسندگی من بود و نویسندگانی بودند که زمانی کتابهایشان را با شوق میخواندم و الان جذاب نیست . یعنی نویسنده هم در زمان متوقف میشود هم در نسل.
مخاطبان محدود زبان فارسی و فرو رفتن در باتلاق
فارسی یا پارسی یکی از زبانهای هندواروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن میگویند. فارسی زبان رسمیکشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمیافغانستان در کنار پشتو است.
زبان رسمیکشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود.در ادامه استاد کرمانی به محدودیتهای جغرافیای انسانی این زبان اشاره کردند .